افشای توطئه ربودن پاپ توسط هیتلر - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34) +--- موضوع: افشای توطئه ربودن پاپ توسط هیتلر (/showthread.php?tid=261593) |
افشای توطئه ربودن پاپ توسط هیتلر - _wιɴɴer_ - 15-08-2016 تاریخ ایرانی: حوالی ساعت ۲۳ و در سرمای گزنده یک شب زمستانی سال ۱۹۴۴ بود که صدای در بلند شد. آنتونیو نوگارا، پسر مدیر موزههای واتیکان در را باز کرد و در کمال شگفتی کشیش جیووانی باتیستا مونتینی را در برابر خود دید. مونتینی یکی از دو معاون اصلی پاپ وقت و پاپ بعدی یعنی پاپ پل ششم محسوب میشد. مونتینی از نوگارا خواست که فورا پدرش را از خواب بیدار کند. به گزارش آکاایران هر دوی آنها با یک چراغ قوه و یک دسته کلید بزرگ به راه افتادند. مونتینی جوان و بارتولومیو نوگارای ۷۶ ساله سه ساعت تمام در ساختمانهای واتیکان به این سو و آن سو میرفتند و بارها از پلهها بالا و پایین رفته و کتابخانه مشهور و موزههای واتیکان را زیر پا گذاشته و از کنار زیباترین آثار هنری عبور کردند تا شاید بتوانند پناهگاهی برای پاپ پیوس دوازدهم پیدا کنند زیرا هر لحظه بیم آن میرفت که پاپ پیوس ربوده شود و البته بالاخره پناهگاه و مخفیگاه مناسب را پیدا کردند. این مخفیگاه به برج باد شهرت داشت و پناهگاهی نیمه ویران بود که راهروها و اتاقها و پلکان زیادی داشت. به عبارت بهتر این پناهگاه یک لابیرنت تمام عیار بود. این برج که زمانی برای رصد ستارگان و اندازهگیری شدت و سرعت بادها مورد استفاده قرار میگرفت، میتوانست حداقل برای دو یا سه روز مخفیگاهی ایمن برای پاپ پیوس دوازدهم باشد و جناب پاپ بدون مشکل خاصی برای مدتی کوتاه در آن مخفی شود. بارتولومیو نوگارا نیمه شب خسته و کوفته به خانه بازگشت. اما جزئیات آنچه که در آن شب گذشت سالها بعد یعنی در ۱۱ مارس ۲۰۱۳ توسط فرزند نوگارا یا همان آنتونیو در قالب یک کتاب خاطرات مفصل منتشر گردید. نوگارای بزرگ البته یک سال پیش از مرگش همه آنچه را که در آن شب زمستانی دیده بود به رشته تحریر درآورد. این خاطرات به ویژه از آن جهت مهم است که مقالات تاریخی - ی ارزشمند برای ماجرایی کمتر روایت شده به شمار میرود و جزئیات طرح ربایش پاپ وقت به دست نازیها را فاش میکند. بر اساس این مدارک ظاهرا واتیکان هشدارهای زیادی در مورد این نقشه دریافت کرده بود. در این مورد که واقعا چنین نقشهای وجود داشته هیچ شک و تردیدی وجود ندارد زیرا سالها پیش و در جریان دادگاه جنایتکاران جنگی در نورنبرگ، «کارل فریدریش اتو ولف» (۱۹۸۴-۱۹۰۰) افسر اساس و آجودان هیملر، نخستین بار از این نقشه پرده برداشت و سپس در سال ۱۹۷۲ و پس از آنکه واتیکان در جریان طلب آمرزش برای پیوس از ولف خواهان ارائه جزئیات شد، این افسر سابق نازی نیز جزئیات کاملی از طرح ربایش پاپ را فاش ساخت. در سال ۲۰۰۵ بود که مجمع اسقفهای ایتالیایی واتیکان بالاخره با انتشار توضیحات مفصل ولف و مدارک مربوطه موافقت کرد. بر اساس این مدارک و شواهد ظاهرا هیتلر شخصا دستور ربودن پاپ را صادر کرده بود. روزنامه لارپوبلیکا چاپ رم به نقل از خاطرات ولف در سال ۲۰۰۵ نوشت: «فرمان ربودن پاپ را شخصا از سوی هیتلر دریافت کردم.» به گفته ولف دلیل این دستور هیتلر ظاهرا تنبیه واتیکان و کلیسای کاتولیک به خاطر مخفی کردن هزاران یهودی در صومعهها و نجات آنان از چنگال نازیها بوده است. بر اساس فرمانی که هیتلر صادر کرد قرار بود پاپ در مرحله نخست در کاخی واقع در بادن - وورتمبورگ آلمان زندانی شود اما به نوشته روزنامه لارپوبلیکا در این فرمان حذف فیزیکی رهبر وقت کاتولیکهای جهان نیز پیشبینی شده بود. بر اساس خاطرات نوگارا مشخص میشود که به همکار پاپ یعنی کشیش مونتینی هشدار داده شده بود که رهبر واتیکان بدون واسطه و در آیندهای بسیار نزدیک توسط نیروهای آلمانی ربوده خواهد شد. از قرار معلوم این خبر از سوی چندین مقالات تاریخی - معتبر از جمله سر فرانسیس دوآرکی آزبرن، سفیر بریتانیا در واتیکان و همینطور هارولد تیتمن رئیس بخش بازرگانی سفارت آمریکا به اطلاع مونتینی رسیده بود. بارتولومیو نوگارا رئیس موزههای واتیکان یک روز پس از آن عملیات جستجوی پناهگاه برای پاپ، اعضای خانوادهاش را در جریان جزئیات آن شب پایان ژانویه یا آغاز فوریه سال ۱۹۴۴ قرار میدهد. نوگارا گفته بود چنانچه این عملیات که از قرار توسط یک گروه چترباز آلمانی که در شمال رم فرود میآیند انجام بگیرد، نیروهای متفقین نیز برای جلوگیری از آن وارد میدان خواهند شد. بارتولومیو نوگارا روایت خود از این وضعیت را با عبارت «خدا خودش ما را حفظ کند» پایان میدهد. این روایت اما به تمامی توسط پسر وی یادداشت شد. خانواده نوگارا تا هفتهها بعد نیز در وحشت و هراسی شدید بسر میبردند زیرا اعضای این خانواده در آن زمان شمار زیادی از فراریان یهودی و غیریهودی را برای اختفا در واتیکان کمک کرده بودند. اما همه این هراسها روزی پایان گرفت که نوگارای پدر متوجه شد آلمانیها از اجرای نقشه ربودن پاپ صرفنظر کردهاند. بر اساس خاطرات نوگارا ظاهرا سفارت آلمان در واتیکان در همان زمان نسبت به پیامدهای منفی چنین طرحهایی به برلین هشدار داده و آثار منفی آن در میان ملتهای کاتولیک و کشورهای بیطرف را گوشزد کرده است: «این طرح جنونآمیز به دلیل تلاشها و گزارشهای دیپلماتهای آلمانی در رم کنار گذاشته شد. اما دیپلماتی که در کنار گذاشته شدن این طرح بیشترین نقش را ایفا کرد ارنست فون وایتسکر، پدر رئیسجمهور آتی آلمان بود که در آن زمان سفارت آن کشور در واتیکان را بر عهده داشت.» آن افسر اساس یعنی ولف نیز بعدها ادعا کرد که همه تلاش خود را برای منصرف کردن هیتلر از اجرای عملیات ربایش پاپ به کار گرفته بود زیرا میدانست که این کار میتواند خشم و اعتصاب مردم ایتالیا را در پی داشته باشد. ولف در جریان طلب آمرزش و جاودانگی برای پاپ پیوس در سال ۱۹۷۲ گفته بود: «به پیشوا گفتم که حفظ نظم و آرامش در ایتالیا با چشمپوشی شما از اشغال واتیکان تضمین میشود. به او گفتم که پیامد ربودن پاپ ایجاد خشم و نارضایتی در میان کاتولیکهای آلمان و سراسر جهان خواهد بود.» خاطرات آنتونیو نوگارا که در یکی از مهمترین روزنامههای واتیکان چاپ شد از یک نظر دیگر نیز حایز اهمیت بالایی است. بر اساس این خاطرات میتوان به اتمسفر خفقانآوری که در پی اشغال ایتالیا توسط آلمانیها از سپتامبر ۱۹۴۳ تا ژوئن ۱۹۴۴ به وجود آمده بود، پی برد. به نوشته نوگارا آن دوره، سالهای «گسترش بیوجدانی» بود و در همان دوران بود که عبارات و واژههایی چون «مخفی شدن»، «فرار کردن»، «بیاعتمادی» و «ناپدید شدن» به شدت رواج داشت. پس از آنکه بخشهایی از داستان تلاش آلمانیها برای ربودن پاپ فاش شد و مردم کوچه و بازار هم البته به صورت مبهم در همان زمان خبردار شدند، اولین واکنشهای به اصطلاح زبانی و لفظی نیز خود را نشان داد. نوگارا مینویسد: «مردم میگفتند همین را کم داشتیم که پاپ را بربایند!» اما این خاطرات به دلیلی دیگر نیز جالب به نظر میآید. پاپ پیوس دوازدهم یعنی همان پاپی که به خاطر کمکهایش به یهودیان در آستانه ربایش و مرگ قرار داشت، در سالهای پس از جنگ و به ویژه در سال ۱۹۶۵، از سوی یهودیان مورد انتقاد شدید قرار گرفت. یهودیان بر این باور بودند که پیوس دوازدهم که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۸ بر واتیکان حکومت میکرد حتی یک بار نیز جنایات نازیها علیه یهودیان را محکوم نکرد و به همین خاطر پیوس در تاریخ با لقب «پاپ سکوت» شناخته میشود. اما انتقادها به مرحوم پیوس زمانی شدت گرفت که فاش شد وی به طور مستقیم در فراری دادن جنایتکاران نازی نقش داشته است. کلاوس کولواین، پژوهشگر کاتولیک آلمانی که تحقیقات مفصلی در مورد روابط کلیسای کاتولیک با نازیها انجام داده است مینویسد: «صبح روز ۱۶ اکتبر ۱۹۴۳ محله یهودیان رم توسط نیروهای اساس محاصره و ساکنان محله بیرون رانده شدند، اما پیوس شانزدهم نه تنها هیچ اقدام مستقیمی علیه این کار انجام نداد بلکه سکوت کامل اختیار کرد.» بر اساس تحقیقات کولواین، پاپ پیوس هرگز به آن مخفیگاهی که مونتینی و نوگارا برای وی فراهم کردند قدم نگذاشت: «پیوس قصد داشت که در صورت ورود ماموران اساس در همان آپارتمان خود واقع در کاخ پاپ بماند. او بازداشت را به اختفا و فرار ترجیح میداد.» کولواین بر اساس گفتوگوهای اواسط دسامبر ۱۹۴۳ میان پیوس دوازدهم و جولیو آندرئوتی سیاستمدار معروف ایتالیایی آورده است: «پاپ گفته بود که اگر آلمانیها واقعا قصد زندانی کردن او را داشته باشند به سادگی میتوانند مخفیگاه وی را پیدا کنند.» کولواین به نقل از نزدیکان پاپ پیوس دوازدهم آورده است که پیوس استعفای خود از مقام پاپ را نوشته و آماده کرده بود. او قصد داشت که در صورت بازداشت توسط نیروهای آلمانی به عنوان یک کاردینال و نه به عنوان پاپ به اسارت درآید. به عقیده کولواین تلاش آن دو نفر یعنی مونتینی و نوگارا برای یافتن مخفیگاهی برای پاپ امری کاملا خودسرانه بوده است، زیرا پیوس به هیچ عنوان با این کار موافق نبود و میدانست که شرایط جنگی موجود در ایتالیا یعنی همان شرایطی که تا آزادی این کشور در ژوئن ۱۹۴۴ ادامه داشت، به متفقین این اجازه را نخواهد داد که در جهت جلوگیری از بازداشت وی اقدامی به عمل آورند. |