انجمن های تخصصی  فلش خور
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) (/showthread.php?tid=258305)



(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - atrina81 - 26-05-2016

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
یه پسر با یه نگاه از یه دختر خوشش میاد ، و عشق اول از طرف اون شروع می شه ،

تا جایی كه زندگیشو پای عشقش می ذاره .... اما دختره حرفشو باور نمی كنه ،

چون : یه چیزایی از قبل دیده و شنیده .

تا دختره میاد حرف پسره رو باور كنه ، پسر دلسرد و خسته می شه

و میره سراغ یكی دیگه .... بعد كه دختره تازه تونسته حرف پسره رو باور كنه

، میره طرف پسره ...

اما پسره رو با یكی دیگه میبینه ... اینجاست كه می گه

حدسم درست بود و پسر ها همه اینجورین ... و اون اشتباهی رو می كنه كه قبلا شنیده بود ...

و همه چیز از بین میره و این قانون برای همه تكرار می شه....

ولی تقصیر كیه و مشكل اصلی چیه ؟!؟!؟!؟

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
پــســر : ســـلام عــزیــزم ، چـطــوری ؟ Smile

دخــتــر : ســلام گـلـم ، خـیـلی بـد ! {بـا صـدای پـر از بـغـض و نـاراحـت} Sad

پسر : چـرا ؟ چـی شــده ؟ 0_o

دخــتـر : بـایــد جـــــدا بـشـیـم . . . ! Sad

پــسـر : چــرا ؟!

دخــتـر : یــه خــانــواده ای مــن رو پـسـنـدیــدن واسـه پـسـرشــون ،

خــانـواده مـنـم راضـی انـد {شــروع کـرد بــه گــریــه کــردن} Sad

الانـم بـایــد ازت تـشـکـر کـنــم بـخـاطــر هـمـه چـیــز و

بـایــد بــرم خـونـه چــون مـــادر پــسـره اومــده مـیـخــواد مــن رو بـبـیـنـه . . .

پــسـر : اشــکات رو پــاک کــن . . . تـا بـهـتـر جـلـو چـشــم بـیـای !

چــــون مـــادرم نـمـیــخــواد عــروسـش رو غـمـگـیـن بـبـیـنـه . . . ^_^

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
ددختره از دوست دارم های هر شب پسره خسته شده بود

یه شب که پسره اس داد ،

دختره بدون اینکه اس رو بخونه گوشی رو گذاشت زیر بالشش و خوابید .

صبح مادر پسره زنگ زد به دختره ، گفت پسرش مــــرده !

دخــتـره با گــریــه اس آخر پسره رو خوند ، نوشته بود :

تصادف کردم خودمو به زور رسوندم دم درتون ، بیا پایین ببینمت !


(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
دختر : شنیدم داری ازدواج میکنی . . . مبارکه ! خوشحال شدم شنیدم . . .

پسر : ممنون . . . انشالله قسمت شما !

دختر : می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام ؟!

پسر : چی می خوای ؟

دختر : اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟

پسر : چرا ؟! می خوای هر موقع که نگاش میکنم . . . صداش می کنم . . . درد بکشم ؟!

دختر : نه  . . . !!

آخه دخترا عاشـــــــق باباهاشون می شن ..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم . . . ![/size
]
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
دختری پشت یک هزار تومنی نوشت:پدرم برای همین پولی که در دست توست مرا یک شب در دست صاحبخانه سپرد.خدایا چقدر میگیری که شب اول قبر قبل از اینکه تو سوال کنی من بپرسم چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
3پا3 یادتون نره.fishingfishingfishingfishing



RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - ωøŁƒ - 26-05-2016

خیلی قشنگ بود ممنونم
@دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دریای بی موج


RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - atrina81 - 26-05-2016

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
غمگینم همانند پرنده ای که از قفس آزاد شده

اما پرواز از یادش رفته . . .
غمگینم همانند مرده ای

که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد . . .
غمگــــینم

مثل ِ اعـــــدامی که به تعویق افتاده . . .
غمگینم ش

همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده

و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟

گرسنه و آزاد، یا سیر و اسیر...؟
غــمــگــیــنـــم

هـمــانــنــد

جــوانی کـــه از خــواب تـــرســنــاک بــیــدار شــد و

فــهــمــیــد زندگی اش از خــواب وحــشتــنــاکــتـر اسـت . . .
غمگینم

همانند کسی که از خواب بیدار شد

اما کابـــــــــــــــــوسش تازه شروع میشود . . .
غمگینم

همانندچوپانی که همه ســــــــــاده بودنش را

به "پشت ِکوه " بودنش ترجمه میکنند . . .
غمگینم

همانند کودکی که از زلزله نجات پیدا کرد ;

اما با پس لــــــرزهای دلش چه کند . . .
غمگینم

همانند دستان ِ پیــــــــــــــرت ;

حلقه ی نبودنش را با داغ ِ دلت تمیز میکنی

تا برق بزند . .
غمگینم

هماننـــــــــــد پادگانـــــــــــــت ای روزگار ;

اضاف زدی برایم خشم شبت را . . ..
غمگینم

همانند صداقتت ;

که با خنده ی یک عکس میخندی . . .
غمگینم

همانند پیرمرد ِ سیگار فروش ;

در حسرت این ماند که تعارف کند

کسی در تنهاییش سیگاری به او . . .
غمگینم

همانند دهــــــــقان فــــــــــداکار ;

قطاری را نجات داد

که حالا ریـــــل آهنش ازوســــــــــــــط خانه اش میگذرد . . .
غمگینم

همانند جوان ِ لحظه ی اعدام ;

بـــــــــه گریـــــــــــه مــــــــــادرش میـــــخـــندید ;

خاطرش آمد بچگی اش گفته بود :

خنده ات آرامم میکند . . .
غمگینم

همانند کسی که کاسه اش خالی بود ;

از غـــــــــــــــذا نه ;

ازِ تقسیم بختــــــــــــــــ . . .
غمگینم

همانند پدری

که پس از زلزله

همسر و فرزندانش را با دست خودش به خاک می سپارد . . .
غمگینم

همانند قـــــــــــــــمار بازی

که خشت هایش درست انتخاب کرد

اما سرنوشتش را کج . . .
غمگیــنم

همانند

جوانی که میگوید...

دست بر دلم مگذار می سوزی

داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده . . .
غمگیــنم

همانند جـوان مـحکوم بـه اعـدام

کـه بـه عـنوان آخـرین درخـواسـت،

پکـی بر سـیگـار را طلب می کند . . .
غمگیــنم

همانند مــــادرم

کـه او آیــنـــده ام را طــور دیـــگری تـــصــــور کـــرده بــــود . . .
غمگینم

همانند پیرزنی در مسجد سلیمان,

که لوله های گاز همه ی ایران

از کوچه اش می گذرد

و گاز ندارد . . .
غمگینم

همانند

پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند

و خود را با او مُرده می داند

و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود

اما حالا

بدون اشک کسی او را نمی بیند . . .
غمگینم

همانند آدمی که دوست نداشت

تنهایی را

و خیلی تنها بود . . .
غمگیــنـم

همانند درختـی کـه

در مســیرِ کارخـانـهء "چــوب بُــری" قــرار گـرفتـه است . . .
غـمگیـنـم

همانند کـودکـی مـعـلـول

کـه تـازه بـه تفـاوتـش پـی بـرده . . .
غمگینم

همانند سرباز وفاداری

که پسرش جاسوس دشمن بوده است . . .
غمگینم

همانند کسی که پدرش

سیگار دستِ او دیده . . .
غمگینم

همانند مادری که

لباس ورزشی پسرش بوی سیگار می داد . . .
غمگینم

مثل کودکی که آبنبات یا عروسک نداشته اش را دست دوستش دیده و دلش خواسته
غمگینم

مثل کودکی که بادکنکش ترکیده باشد . . .
غمگینم مثل پروانه ای گم کرده راه . . .
غمگینم

همانند همان قاضی که متهم اعدامی اش...رفیقش بود . . .
غمگینم…

همانند دلقکی که روی صحنه

چشمش به عشقش افتاد که بامعشوقش به او میخندیدن . . .
غمگـــــــــــــــــــینم

همانند سرباز ِ گـــــــــــــم شده در جنگ ;

کـــــــــــــــــــــور شد و ندارد هیچ فشنگ . . .
غمگینم

همانند پسری که

جواب نه شنیده  . . .
غمگینم

همانند عکسی در اعلامیه ترحیم

که لبخندش, دیگران را می گریاند . . .
غمگینم

همانند پسری که عشقش به او میگوید برادر . . .
غمگینم

همانند مادر بی سوادی

که دلش هموای بچه اش را کرده

ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد . . .
غمگینم

همانند پرنده ای که شوق پرواز ندارد ، نای آواز ندارد  . . .
غمگینم

همانند مادری که آخرین سرباز برگشته از جنگ

پسرش نیست . . .
غمگینم

همانند مرد دو هزار چهره که می گفت

نمی دونم تو زندگیم چرا هی نمیشه . . .
غمگینم

همانند زنی که عاشق سرباز دشمن شده است  . .
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1



RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - sama00 - 08-01-2017

مرسی......خیلی زیبا بود


RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - asall.t - 10-01-2017

اشکم دراومد crying


RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - SOGOL.NM - 20-07-2017

خیلی8
غمگین بود
دلم به اوف کردن افتاد
خدا


RE: (♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) - کــــــــــⓐرمَن - 09-10-2019

خوب بود crying cryingcryingcryingcrying