دوران فیلمهای ابرقهرمانی تا کی ادامه خواهد داشت؟ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +--- موضوع: دوران فیلمهای ابرقهرمانی تا کی ادامه خواهد داشت؟ (/showthread.php?tid=258089) |
دوران فیلمهای ابرقهرمانی تا کی ادامه خواهد داشت؟ - CiBHaWpH - 20-05-2016 هیچ چیز همیشگی نیست. روزی قلاب ابرقهرمانها نیز از سینماهای آمریکا و جهان شل میشود. اما آن روز کی فرا میرسد؟ نمایش بینالمللی Captain America: Civil War از چند روز پیش شروع شده و فروش بالای آن نشان میدهد که باید منتظر باشیم یک فیلم ابرقهرمانی دیگر باکسآفیس را فتح کند و همه فرهنگ این سیاره را ببلعد و دوباره این سوال را بپرسیم که تا کی این وضعیت ادامه خواهد داشت؟ تا چند سال پیش اگر در میانه سال به یک مولتیپلکس میرفتی، خیلی کم با فیلم ابرقهرمانی روبرو میشدی. 10 سال پیش بین سوپرمن و مردان ایکس هنوز جا برای دزدان دریایی، ماشینها، جاسوسها و گانگسترها بود. 20 سال پیش، هیچ شنلپوشی در سینماها نبود و ما با بیگانهها، طوفانها، وکلای جاهطلب و Renée Zellweger سرمیکردیم. اما این روزها از مارس تا سپتامبر، به هر مولتیپلکسی که بروید حتما با یک یا چند فیلم سوپرهیروئی مواجه خواهید شد. البته که هیچ چیز همیشگی نیست، اما ژانر ابرقهرمانی تا اینجای کار هم طول عمری بیشتر از آنکه بگوییم یک هوس زودگذر است، داشته، پس تا کی چکش مارول/دیسی بر سر ما فرود خواهد آمد؟ آیا روزهای پایانی آیرونمن و سایرین نزدیک است یا تازه گرم شدهاند؟ آنچه که در حال حاضر مشهود است اینکه این فیلمها روزبهروز فقط بزرگتر و محبوبتر میشوند. برای اینکه با خط سیر یک ژانر تا حدی آشنا شوید ما به تاریخ رو آوردیم؛ مشخصا تاریخ ژانری که بیشتر طول عمر تلویزیون بعنوان ژانر غالب بوده است. از 1950 تا 1990، سیتکام خانوادگی با مرکزیت میز شام، فرم پیشتاز سرگرمی در آمریکا بود. از سریال Cleavers تا Bundys کمدیهای خانوادگی بر سیگنالهای تلویزیونی فرمانروائی میکردند. اما نهایتا مشخص شد که کمدی خانوادگی هم فناپذیر است. در انتهای دهه 90، این ژانر فقط یک گوشه کوچک چشمانداز تلویزیونی را در اختیار داشت و زیر سایه درامهای پرحرارت، سریالهای پزشکی، کمدیهای محل کار و از همه مهمتر سیتکامهایی که فقط برپایه دورهم بودن چند دوست شکلگرفته بودند، قرار گرفت. چطور کمدی خانوادگی از آن قدرت بزرگ به نزدیک انقراض رسید؟ و این خط سیر درباره سرنوشت فیلمهای ابرقهرمانی چه میگوید؟ بیایید نگاهی بیاندازیم به دورههای مختلف کمدی خانواگی و ببینیم درباره راه پیشروی بتمن و دوستانش چه میگوید. عصر طلایی: خانواده مرکزی دهه 50 و 60 میلادی [/URL] این دوره، دورهی شکلگیری ژانر سیتکام تلویزیونی است که این مدیوم جاپایـش را در دنجترین محیط یعنی خانه خانوادههای آمریکایی پیدا میکند. سیتکام در این دوره از The Honeymooners تا Leave It To Beaver و Ozzie and Harriet، لبههای تیز و محیط خشن شهری اولیه را صیقل میدهد و به محیط دنج و غیرپیچیده حومهشهری میرسد. تمرکز سیتکامهای این دوره بر ماجراجوییهای یک خانواده آمریکایی بود، خانوادهای که براساس یک نمونه اولیه، شامل یک مادر و پدر و ترجیحا دو فرزند و باز ترجیحا هر دو پسر میشد. رونق کنونی فیلمهای ابرقهرمانی با اکران مرد عنکبوتی در سال 2002 شروع شد. فیلمهای این دورهی "ابتدایی و شکلدهنده" در تلاش برای بنا نهادن داستانهای قهرمانانه اسطورهای و تمثالی پیرامون تنها یک قهرمان بودند و زمان زیادی روی داستان بوجود آمدن این قهرمانها صرف میکردند تا شخصیتهای حماسی و آیکانیک خلق کنند. مجموعههای شوالیه تاریکی، آیرون من و تور دیگر نمونههای مطرح دوره طلایی هستند. پلی به دوره بعد: همچنان که در دهه 60 بودیم، سیتکام تلاش زیادی میکرد تا محدوده خانواده مرکزی و چهارنفرهاش را بشکند. "سه پسر من" سریالی بود که مسیری رو به جلو نشان داد، مسیری که در آن، خانواده میتوانست شامل بیشتر از 2 فرزند باشد. عصر نقرهای: خانواده بزرگ دهه 70 میلادی [/URL] بالاخره قرار بود روزی موقعیتهای کمدیای که با یک مادر، پدر و دو فرزند شکل میگیرند، تمام شود. برای تلویزیون، این پروسه 20 سال طول کشید، اما پایان فرمانروایی خانواده مرکزی بالاخره فرارسید. در دهه 70 تماشاگران مشتاقتر بودند و این برای ذهنهای پشت سیتکامها به معنای تولید بیشتر بود. سایز خانوادهها به یکباره منفجر شد. ما دیگر فقط با خانواده 3 پسره (اشاره به سریال سه پسر من) مواجه نبودیم بلکه با کل خانواده سیتکام The Brady Bunch (خانوادهای با شش فرزند) و گسترش بیپایان خانواده Partridge در سیتکام The Partridge Family مواجه بودیم. بطور مشابه، پس از چندین داستان خاستگاه و داستانهای قرار گرفتن یک ابرقهرمان در برابر دشمن اصلیـش، حالا نوبت بزرگ کردن همه چیز بود. انتقامگیران به یکباره وارد شدند و از هر سوراخی سوپرهیروئی وارد شد. به یکباره فیلمی که داستانش فقط حول یک سوپرهیرو میچرخید ناچیز به نظر میآمد و انگار که فیلمی که یک سوپرهیرو دارد، کمفروشی میکند و سر تماشاگرش را کلاه گذاشته است. چهار شگفتانگیز، مردان ایکس و محافظان کهکشان فیلمبینها را مطمئن کردند که مجبور نیستند که وقتی برای فیلم دیدن به سینما میروند، فقط به یک سوپرهیرو قانع باشند. پلی به دوره بعد: در دهه 70 برای یکسری سریالسازهای خلاق و شجاع، خانواده بزرگ کافی نبود و به دنبال تجربه این بودند که "واقعا تعریف خانواده چیست؟" با سریال A Family Affair ناگهان خانه با دو فرزند، عموی مجردشان و یک پیشکار همیشه حاضر اشغال شده بود. عصر برنزی: خانواده پیچیده دهه 80 میلادی [/URL] بزرگ شدن خانواده که نمیتوانست برای همیشه ادامه داشته باشد. با رسیدن درام "8 تا بسه"، تلویزیون به اندازهای که میتوانست فرزند به یک خانواده اضافه کرده بود. حالا که دیگر ظرفیت بزرگتر شدن نداشت، ساختار خانواده دچار سردرگمی شده بود و به دورهای وارد شدیم که بچهها و بزرگترها و عمو جسیها به صورت رندوم با هم ترکیب میشدند تا دنیایی از خانههای درهم و برهم را تشکیل دهند. دیگر آن کلیشه وجود نداشت که پدر خانواده حرف آخر را بزند و مادر خانواده سرگرم آشپزی باشد. در عوض با وضعیتی مواجه میشدیم که نمیدانستیم رئیس کیست؟ و چرا چارلز مسئول است؟ (اشاره به دو سیتکام Who's the Boss و Charles in Charge) در سمت فیلمهای ابرقهرمانی، استودیوها که پرده سینما را آنقدر از شنل پر کرده بودند که دیگر نمیشد تعدادشان را شمرد، نمیدانستند که چطور فیلمهایی بزرگتر از این فیلمهای خانواده بزرگ بسازند. به دنبال چیزی فراتر، دورهای از تجربههای پر هرجومرج را شروع کردند، دیگر بتمن و سوپرمن نداشتیم بلکه بتمن در برابر سوپرمن قرار گرفت، زوجی که متقاعد نکنندهترین دشمنها در سینما هستند. مردان ایکس: روزهای گذشته آینده با سفر در زمان سعی کرد دگرگونی ایجاد کند، مخلوط کراساور بین نسلیای که طرفدارانش هم به سختی میتوانستند آن را توضیح دهند. و در نهایت جنگ داخلی، با این ایده که بیایید همه ابرقهرمانهای یک دنیا را وارد یک نبرد با یکدیگر کنیم. عصر فومی: خانواده کنایهآمیز دهه 90 میلادی [/URL] حالا که ساختار خانواده آنقدر دگرگون شده بود که قابل شناسایی نبود، دیگر راهی برای بازگشت به آن خانواده سنتی نبود. تنها کاری که میشد کرد مسخره کردن تاریخ خود بود، سیتکامهای خانوادگی این دوره تبدیل به هجونامههایی خودآگاه از این ژانر و آیکانهایش شدند. Rosanne ،Married With Children و The Simpsons ازجمله مهمترین آنها بودند. George S. Kaufman نمایشنامهنویس معروف جملهای دارد با این مضمون "تئاتر هجو، شنبه شب بسته میشود" منظور اینکه چون معمولا افتتاحیه تئاترها جمعه است، نمایشنامه هجو عمر خیلی کمی دارد. در مورد سیتکامهای خانوادگی هم این جمله صادق است، سیتکامهای خانوادگی که به مسخره کردن خود روی آورده بودند، دیگر جایی برای پیشروی نداشتند و عمده آنها از تلویزیون حذف شدند و جایشان را به کمدیهای محل کار و کمدیهای برپایه دوستان دادند. درباره فیلمهای ابرقهرمانی هم دوره کنایهآمیز با ددپول شروع شده، فیلمی که از یک حس خستگی و پریشانی که در مورد این ژانر وجود دارد به خوبی بهره میبرد و تماشاگران را با تواناییاش در واژگون کردن ژانری که بیش از حد بادکرده و استفاده شده است به هیجان میآورد. موفقیت ددپول به معنای اینست که "مسخره کردن خود" به معنای فروش خوب است و بقیه مطمئنا این راه را ادامه خواهند داد. هجو یک نمایش تکجوک است، جوکی که خیلی زود به پایان خود میرسد. درباره مسیر ژانرها یک حقیقت غیرقابل انکار وجود دارد: مسیر حرکتشان یکطرفه است. نمیشود غول را به چراغش برگرداند و اعلام کرد که عصر طلایی برگشته است. پس مسیر پیش روی ابرقهرمانها مشخص است. هرچند، غولی به این عظمت به این زودی نمیمیرد یا صحنه را تسلیم رقبا نمیکند. |