هـوخشتره - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34) +--- موضوع: هـوخشتره (/showthread.php?tid=258016) |
هـوخشتره - Fake Girl - 18-05-2016 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ورودی آرامگاه هووخشتره – سلیمانیه هوشختره یا هووخشتره فرزند فرورتيش(خشتريه ) يكي ازتواناترين و نخستين پادشاهي است كه يك سلطنت سراسري را در ايران تشكيل داد و ايران را به عنوان يك قدرت جهاني آن روز مطرح ساخت . نام اين پادشاه را هرودوت رخدادنگار يوناني كوآكسار نوشته ، اما از سنگنبشته داريوش بزرگ چنين برمي آيد كه هـوخشتره درست تر است . اين شاه همانندش در تاريخ كم است هنگامي كه بر تخت فرمانروايي نشست اوضاع ماد بسيارخطرناك و موقعيت شاه نامناسب بود. ولي به زودي تشخيص داد كه براي سر و سامان دادن به اوضاع نامناسب كشور بايد دست به كارهايي بزند و اصلاحاتي را آغاز كند . نخستين اقدام او فراهم كردن سپاهي منظم و يكپارچه بود چرا كه از تجربه ي تلخ پدرش با آشور به خوبي آموخته بود كه سپاهيان چريكي ماد را هرگز ياراي نبرد با سپاهيان ورزيده و جنگ آزموده آشور را ندارند . بنابراين لشكري هميشگي همانند آشوريان فراهم كرد . پياده نظام آماده به تير و كمان و شمشير شد و سواره نظام تيراندازان چيره دستي بودند كه از كودكي به اسب سواري ، تيراندازي همانند سواران پارتي چندين قرن پس از خود عادت كرده بودند .
هـوخشتره پس از بازسازي ارتش و سامان دادن به اوضاع كشوري با نبوپولسارشاه بابل دست دوستي داد و براي استوار سازي اين پيمان دخترش آميتيش را به همسري پسر نبوپولسار يعني نبوكدنضر(بخت النصر دوم ) بود داد.
آنچنان كه از تاريخ بر مي آيد آميتيس پس از مدتي زندگي در جلگه ميانرودان دلگير شده و براي كوه هاي بلند ميهنش دلتنگي بسيار مي كرد و از اين رو همسرش دستور با ساخت باغ هايي سر به فلك كشيده تا بلنداي ديوارهاي آن براي اميتيس نماد كوهساران باشد اين باغ ها در تاريخ به باغ هاي آويزان ( معلق ) شهره شده است .
هوخشتره پس از فراهم كردن سپاه و لشكري به سوي آشور تاخت آشوريها سخت ايستادگي كردند ولي سرانجام سردار آشوري شكست خورد و سپاه ماد وارد آشور شده نينوا پايتخت آشور را به شهربند ( محاصره ) خود درآورد . اما به دليل ستبري ديواره هاي نينوا هوخشتره نتوانست به درون آن رخنه كند و به اين گونه بود كه بخشي از سپاه را فرمان داد كه جلگه هاي آبادان آشور را غارت و ويران كنند چرا كه مي خواست نام آشور را براي هميشه از ميان بردارد البته اين كينه ورزي مادي ها به شوند ستمگري هاي آشوريان بر مادي ها بوده است .
هنگامي سپاه ماد با پيروزي به پيش مي رفت به ناگه گزارش تاخت و تاز سكاها در آذربايجان و ديگر جاها رسيد و به اين گونه بود كه هوخشتره ناچار شد دست از محاصره نينوا بردارد و به درون خاك خود برگردد و با دشمن به نبرد بپردازد . در نبرد با سكاها هوخشتره به سختي شكست خورد و ناچار شد كه شرايط انها را بپذيرد . آنها شش سال با هم در جنگ و صلح به سر مي بردند تا اينكه در سال ششم هوخشتره سرداران و افسران سكاها را به يك مهماني فراخواند و همه آنان را مسموم كرد و سپس لشكر سكاييان را از ايران بيرون كرد .
پس از اين كه هوخشتره از سوي سكاها آسودگي خاطر فراهم كرد با همياري نبوپلسر امپراتوري آشور را از ميان برداشتند و ساراگوس چون در برابر مادها و بابل ، تاب ايستادگي نياورد خود و خانواده اش را در آتش سوزاند . سپس شهر نينوا با خاك يكسان شد و دنيا از ستمگري هاي دولت آشور ، رهايي يافت .
|