انجمن های تخصصی  فلش خور
شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم (/showthread.php?tid=257863)



شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم - عسل شیطون - 13-05-2016

شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم
که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت
صبح که فرا مي رسد و نمي توانم بگويم
رسيدن شب را بهانه ميکنم
و باز شب مي رسد و صبحي ديگر
و من هيچ وقت نمي توانم حقيقت را به تو بگويم
بگذار ميان شب و روز باقي بماند که
چه قدر
دوست دارم……

بعد از رفتنت……
شبي از پشت يک تنهايي غمناک و باراني تو را با لهجه ي گلهاي نيلوفر صدا کردم.تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهايت دعا کردم!
پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي ابي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روييد با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ ابي ترين موج تمناي دلم گفتي :
( دلم حيران و سرگردان چشماييست رويايي و من تنها براي ديدن زيبايي ان چشم تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها کردم!)
همين بود اخرين حرفت…..
و من بعد از عبور تلخ و غمگين نگاهت حريم چشمهايم را به روي اشکي از جنس غرور ساکت و نلرنجي خورشيد وا کردم.
نمي دانم چرا رفتي؟ نمي دانم چرا ؟ شايد خطا کردم! و تو بي انکه فکر غربت چشمان من باشي!!!! ؟! نمي دانم چرا؟ تا کي؟ براي چه؟
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد…. و بعد از رفتنت يک قلب دريايي ترک برداشت…..و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاکستري گم شد…
و بعد از رفتنت گنجشکي که هر روز از کنار پنجره با مهربوني دانه بر ميداشت!! تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد….وبعد از رفتنت انگار کسي حس کرد که من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت!!!
ناگهان کسي حس کرد که من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد….و بعد از رفتنت درياچه بغض کرد.کسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد!!!!!
هنوز اشفته ي چشمان زيباي توام
دپببين که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد؟ ؟؟؟
کسي از پشت قاب پنجره ارام و زيبا گفتSadتو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگوSmile
در راه انتخاب او خطا کردم و من در حالتي مابين اشک و ترديد وحسرت کنار انتظاري که بدون پاسخ و سرد است!!! و من در اوج پاييزي ترين ويراني يک دل ميان غصه اي از جنس بغض کوچک يک ابر… نمي دانم چرا؟؟؟؟
شايد به رسم و عادت و پروانگي مان باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ ارزوهايش دعا کردم!



RE: شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم - ωøŁƒ - 13-05-2016

خیلی قشنگ بود  Heart