شمایل انسانی یک بازیگر؛ فاطمه معتمدآریا و نقشهایش - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +--- موضوع: شمایل انسانی یک بازیگر؛ فاطمه معتمدآریا و نقشهایش (/showthread.php?tid=253505) |
شمایل انسانی یک بازیگر؛ فاطمه معتمدآریا و نقشهایش - sober - 19-01-2016 سی سال است که جلوی چشممان نقشهای سخت را جان بخشیده است. چه زمانی که برای دخترک جنگزده «گل پامچال» مادری میکرد، چه آنجا که در نقش مادری شمالی، پسر جانباز مفلوجش را روی زمین میکشید تا به خانه ببرد. سی سال است که در خاطره تصویری مردم ایران ثبت شده است. با «نارنجی» شهر موشها و ماجراهای کلاه قرمزی. با «روسری آبی» و «نوبر» بودنش در سینمای ایران، تا «زیر تیغ» و دلهرههایش. با این حال فاطمه معتمدآریا نه فقط به خاطر این نقشها که به خاطر پایداری بر سر اصول انسانی و حرفهایاش چهرهای متمایز در میان زنان سینماگر ایرانی به شمار میرود. با عروسکگردانی شروع کرد و در مجموعه مدرسه موشها، «نارنجی» قصه بود. این گرایش بعدها هم در کارش ادامه پیدا کرد چه آنجا که گل باقالی خانم «خونه مادربزرگه» شد چه در «کلاه قرمزی». کودکان همیشه و همواره دغدغه او بودهاند. در سینمای بزرگسال هم بخشی از نقشهایش در رابطه با کودکان شکل میگیرد. او ستاره سینمای دهه ۷۰ ایران بود. ستارهای که خودش را به چارچوبهای معمول ستاره بودن محدود نکرد. سختگیر بود و جدی. سه سال پشت سر هم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول جشنواره را گرفت و ۵ بار کاندیدای این عنوان شد، با این حال فاصلهاش با مردم و مخاطبش هرگز کم نشد. «مردمی بودن» اصلی است که او همیشه به آن معتقد بوده است و پای آن مانده است. مسافران،هنرپیشه و همسر سه گانه متوالی افتخارات او در جشنواره فجر را رقم زدند؛اتفاقی که می شد برای گیلانه ،روسری آبی،ریحانه، زندگی و اینجا بدون من هم تکرار شود اما نشد. تازه این جوایز و نامزد شدن ها برای بخش قابل رویت هنرمندی او در سینما بود وگرنه معتمد آریا فیلم اکران نشده و در حال توقیف کم ندارد؛ آبادان،کارگران مشغول کارند، صد سال به این سال ها و قصه ها که همین اواخر به صورت محدود بعد از مدتی توقیف اکران شد تا باز هم تمام وجوه بازیگری اش را روی پرده نبینیم. معتمد آریا که در بهمن مثل کارگران مشغول کارند با همسرش همبازی شد هیچ گاه خودش را محدود به یک مسیر مشخص و تک بعدی نکرد و شاید به خاطر همین است که سال ها بعد از به وجود آمدن نئورالیسم در سینمای ایتالیا و موج نوی سینمای فرانسه از پیگیری محصولات و اتفاقات سینمای چین ،روسیه و کره هم لذت می برد. وقتی ممنوعالکار شد، بدون جنجال و حاشیه سکوت کرد. خودش میگوید فرصتی بوده که یک دل سیر در کنار پدر و مادرش باشد اما برای سیمین دوری از سینما نباید به همین راحتیها تمام شده باشد. در همین وضعیت بود که پذیرفت در فیلم «نبات» محصول کشور آذربایجان کار کند. در این سال ها در تئاتر هم فعال بوده. چیزی که خودش آن را بسیار دوست دارد و احساس میکند با از دست دادن تماشای تئاتر چیز بزرگی را در زندگیاش گم کرده است. به همین خاطر جدا از خواندن فیلمنامهها در طول هفته، مطالعه کتاب و برپایی نمایشگاه نقاشی بیشتر تئاترهای روی صحنه را تماشا میکند. این علاقه اما از سابقهاش میآید. خودش یک تئاتری اصیل است و البته به تئاتریهای حاضر در سینما هم تعصب خاصی دارد، آنقدر که فکر میکند تئاتری به سینما و تلویزیون جان بخشیدهاند و آنها بودهاند که وزن بازیگری در این دو مدیوم پرزرق و برق را بالا بردهاند. شاید هم تنها باید یکی مثل محمدرضا هنرمند پیدا شود تا این بازیگر را در نقشی که مناسب اوست به تلویزیون برگرداند اما هم گمراه شدن سریال ها از سالهای پرافتخارشان و هم لجبازی عجیب مدیران تلویزیون بنا به دلیلی نامعلوم باعث شده دوران جدایی از سیما به شکلی آزار دهنده طولانی شود. جدا از وجوه هنری معتمد آریا اما او در تمام سال های شهرتش سعی کرده با پررنگ کردن شخصیت اجتماعی خود روی جامعه پیرامونش تاثیر بگذارد تا جایی که در تمام فعالیت های ضد جنگ و اجتماعی سالهای اخیر حضوری چشمگیر داشته است. نیازی به آوردن دلیل و بحران نیست، کارنامه فاطمه معتمدآریا و چگونه بودنش در سینمای ایران، بهترین دلیل برای صحت این نقل قول است. آن هم از سوی کسی که پشت هر کارش جهانی از دلایل انسانی نشسته است. |