انجمن های تخصصی  فلش خور
جاری بودن شعر در نفس زمان - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: جاری بودن شعر در نفس زمان (/showthread.php?tid=251593)



جاری بودن شعر در نفس زمان - sober - 24-12-2015

در سرزمینی که آدم‌هایش بیش از هر هنری به شعر رو آورده‌اند، این که به عنوان یک شاعر، نامی دست و پا کنی کار سختی خواهد بود. با این همه از تمام قرون گذشته چند نام وجود دارد که در خاطره‌ها مانده باشد؟ از تمام قرن هفتم سعدی و جلال‌الدین محمد بلخی، از تمام قرن هشتم حافظ و با کمی اغماض و تخفیف خواجوی کرمانی. در همه ادوار همین طور است البتّه اهل فن شاید موارد بیشتری محل و محفل بحث‌هایشان باشد، امّا آنچه به حافظه‌ی شعری و تاریخی مردم، مربوط می‌شود قاعدتاً قابل شمار خواهد بود. در این یک صد سال گذشته که تاریخ کشور ایران، وقایع مهمی به خود دیده طبیعتاً، هُنر و شعر که موضوع گفت و گوی ماست ، تأثیرات متقابلی گرفته‌اند. در انقلاب مشروطه، شاعرانی مثل عارف قزوینی، میرزاده ی عشقی، دهخدا، بهار و ... تأثیر پذیرفته‌ و تأثیرگذار بوده‌اند. این مفهوم نه تنها از نظر گاه هنر که از دیدگاه جامعه شناسی هم قابل تأمل است. همین روند در آثار پروین اعتصامی، نسیم شمال، فرخی یزدی و ... در شورش شعریشان به نظام سلطه‌ی پهلوی اول به ویژه، قابل دریافت است.

در دوران مبارزات سیاسی مردم ایران که منجر به انقلاب اسلامی سال 57 شد نیز، چنین نمونه‌هایی وجود دارد. حتی پس از انقلاب 57 و با شروع جنگ زمینه‌ی پیدایش گونه‌ی ادبی محکمی پایه گذاری می‌شود. ادبیات پایداری ایران بی تردید در این زمان با آثار شاعرانی مثل قیصر امین پور، سلمان هراتی، سید حسن حسینی (روح جمیعشان شاد و آرام) و... جان می‌گیرد. شاعرانی که علاوه بر عقاید مکتبی، شیوه‌ و پرداختشان به ارزش‌ها، از نظر مفهوم کلی شعر هم جریان ساز و قابل اعتنا هستند.

همان طور که بعد از گذشت 12 قرن از شکل گیری شعر فارسی به زبان رایج و قابل فهم برای مردم امروز، از هر قرن یا دوره فقط می‌توان یک یا دو نام را ذکر کرد باید توقع داشت که در زمان‌های بعد شاید آینده های دور از تمام عصر حاضر هم فقط یک یا دو نام باقی بماند. ولی به جهت تغییرات فکری و فلسفی بشر در صد یا صد و پنجاه سال اخیر دیگر این گونه نخواهد بود. شاید ذائقه‌ی مردمی که در سال‌های بعد، زندگی خواهند کرد، کتاب‌های شاعری را از میان سطور قطور حافظه‌ی تاریخ بیرون بیاورد و دوباره کسی یا کسانی آن را بررسی کنند و به مفهومی که نیاز آن روز جامعه‌شان باشد بپردازند که در زمان خودش با این اقبال جدید، روبرو نبوده است.
همان طور که بعد از گذشت 12 قرن از شکل گیری شعر فارسی به زبان رایج و قابل فهم برای مردم امروز، از هر قرن یا دوره فقط می‌توان یک یا دو نام را ذکر کرد باید توقع داشت که در زمان‌های بعد شاید آینده های دور از تمام عصر حاضر هم فقط یک یا دو نام باقی بماند. ولی به جهت تغییرات فکری و فلسفی بشر در صد یا صد و پنجاه سال اخیر دیگر این گونه نخواهد بود.

شاعری مثل سهراب سپهری علی رغم این که تضاد زبانش با هم عصرانشان توی ذوق نمی‌زند، به تعبیر دیگر زبان جاری سپهری، سیاهی، تلخی و ناامیدی نیست؛ مفاهیمی که در دوران شاعران هم نسل سپهری انگار دغدغه و لازمه‌ی قلب شعر است.

سپهری برخلاف این روند هر چند که در بی غمی یا نفهمیدن دردها گرفتار نشده ولی به مفاهیم انسانی درونی می‌پردازد که شاید جنبه‌ی اخلاقی نداشته باشد. اخلاق خواه ناخواه از دغدغه های بشر بوده، بی جهت نیست که یکی از 3 شعبه‌ی مهم فلسفه (منطق، روان شناسی و اخلاق) را در بر می‌گیرد امّا آنچه به تولید اخلاقی غیر از قانون مدنی هر زبان و هر جامعه ایست شیوه تفکر آرام انسانی است که هدفش را گم نمی‌کند. می‌شود پیش بینی کرد که شعر کسی مثل سپهری هر چند زمان بگذرد فارغ از تکنیک‌هایی که نشانه‌ی نبوغ هنری باشد به شیوه‌ی خودشناسی درونی بر می‌گردد و برای هر زمانی باقی بماند. در شعر قیصر هم این نوع نگاه وجود دارد. شعری که قیصر برای جنگ می‌سراید تنها مربوط به جنگ 59 تا 67 مردم ایران نیست. هر کس در هر جای جهان و شاید در هر زمانی اگر این شعر را بخواند صدای ملّتی را خواهد شنید که به ناچار امّا قوی و محکم بر سر عقیده‌اش ایستاده، دفاع و مبارزه کرده.

این نمونه‌ها در شعر سید علی صالحی و حسین منزوی هم دیده می‌شود. نامه های سید علی صالحی را که می‌خوانی شیوه‌ی تفکرش به مشترکات انسانی دیگران نزدیک است و برای همین تاریخ مصرف ندارد و فقط گروهی از آدم‌ها را شامل نمی‌شود. شعر متعالی در هر زمان و برای همه قابل درک است. حتی اگر در زمان خودش موجی یا جنجالی به پا نکند. شعری که در دایره‌ی عشق‌های آتشین جوانی است یا از بغضی فروخورده از یک شکست حکایت می‌کند در زمان‌های دیگر برای همان مخاطب جلوه نمی‌یابد امّا اگر به شیوه‌ی تفکر شخصی هر کس در تصمیم گیری‌های اعتقادی مربوط باشد، اگر نام شاعر هم نماند، شعرش می‌ماند. شعری که جاری بشود ذهن مردمش را می‌سازد، یا تخریب و تنها می‌کند.