آشنایی با سازهای ایرانی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: آهنگ و موسیقی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=26) +--- موضوع: آشنایی با سازهای ایرانی (/showthread.php?tid=251459) |
آشنایی با سازهای ایرانی - Medusa - 22-12-2015 هـمین طور که از اسم تاپیک معـلومه اینجا میخوایم شـُما رو با ساز های اصیل ایرانی بیشـتر آشنا کـُنـیـم (: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ســآز هـآی زهـی آن ردهای از سازها هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید میشود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمانه یا آرشه بر روی این زهها صدای دلخواه از ساز درمیآید. سازهای زهی را به صورتهای مختلف بخشبندی کردهاند. ↓ کمانهای ↓ غژک · کـمـانچـه · رباب · بم صراحی زخمهای ↓ عـود · چنگ · دوتار · قانون · رباب · سلانه · سهتار · تنبور · تار · بمتار · شورانگیز · باغلاما · دیوان · چگور (قپوز) · کرشمه · ساغر · تنبورک ضربهای ↓ سنتور سازهای بادی به سازی گفته میشود که تولید صدا در آن از طریق دمیده شدن هوا در آن تولید گردد. انـواع ↓ باز ↓ درای · سورنا · کرنا · شهنای · نرمهنای · دوزله · نیانبان · قوشمه · بالابان مجرایی ↓ هفتبند · نی · شمشال · شیپور سازهای کوبهای به هر سازی گفته میشود که ازطریق ضربه، تکان، سایش، خراش و یا هر عمل دیگری که منجر به نوسان شود، تولید صدا کند. انـواع ↓ ضربی ↓ دف · دهل · دهلک · دایره · دایره زنگی · نقاره · ناقارا · تنبک · کوس · سنج · دمام · دوطبله · طاس · کوزه · طبل · حلقه انگشتی RE: مُعرفے ساز هاے ایرانے - Medusa - 22-12-2015 سهتار از سازهای زهی و مضرابی موسیقی ایرانی است که با ناخن انگشت اشارهٔ دست راست نواخته میشود. این ساز، دارای ۴ سیم از جنس فولاد و برنج است که به موازات دسته، از کاسه تا پنجه کشیده شدهاند. سهتار دارای ۲۶ پردهٔ قابل حرکت از جنس رودهی حیوانات یا ابریشم است. صدای آن ظریف و تو دماغی و تا حدودی غمگین است و گستره صوتی آن از هنگامِ بمِ دو زیر خط حامل تا لا بمل بالای خط حامل و در نتیجه نزدیک به ۳ اکتاو است. سهتار پیشتر همخانواده با سازهایی چون دوتار و تنبور بوده است و امروزه به تار بسیار نزدیکتر است. در موسیقی دستگاهی ایران استفاده از سهتار بسیار رواج دارد؛ گرچه بیشتر برای تکنوازی مورد استفاده قرار میگیرد. این ساز برای هر دستگاه کوک ویژهای دارد ولی فاصلهٔ چهارم یا پنجم پایین رونده معمولاً بین سیمهای اول و دوم ثابت است. نوازندگان سهتار برای اجرای آن، در حالت نشسته روی زمین یا صندلی، کاسهٔ ساز را به صورت مورب و با زاویهٔ ۴۵ درجه روی ران راست قرار داده و با سر انگشتان دست چپ روی پردهها (دستانها) ی روی دستهٔ سهتار حرکت میکنند و با انگشت اشارهٔ دست راست خود به سیمها ضربه میرنند. معمولاً برای نوازندگی فقط انگشتان اشاره ، میانی، حلقه و در بعضی موارد انگشت کوچک دست چپ استفاده میشوند اما در آثار استادان، استفاده از انگشت شست برای پردهگیری روی سیم بم نیز کاربرد دارد. در حین نوازندگی سهتار، میتوان با زخمهزدن نزدیک به خرک، صدا را کمی زبر و خشن کرد؛ و با انجام این کار نزدیک به گلوی ساز، صدایی نرم و ملایم و اصطلاحاً پختهتر تولید میشود. درشـکـل بـالا ↓ 1 - سرپنجه یا جعبه گوشی 2 - گوشیها : سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با چرخاندن گوشیها میتوان ساز را کوک کرد. 3 - پرده قبل از شیطانک 4 - شیطانک : شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار میگیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیمبندی سیمها در قسمت بالای دسته میباشد. پردههای اصلی (چهارلایی) پردهها نخهای باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سهتار به صورت سهلایی و چهارلایی بسته میشوند و وظیفهٔ تقسیمبندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پردهها ۲۶ عدد است که که یکی از آنها قبل از شیطانک بسته میشود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سهتار موثر است. پردههای فرعی (سهلایی) 7 - دسته : درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده میکنند 8 - کاسه : کاسه سهتار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچکتر از آنها و گلابیشکل است. درازای کاسه سهتار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته میشود. ساختار کاسه، هم میتواند یک تراش یک تکه از چوب باشد و هم از ترکهای جداگانه و به هم چسبیده ساخته شده باشد. 9 - صفحه : روی کاسهٔ سهتار با تختهای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن صفحه گفته میشود. صفحه دارای سوراخهایی برای خروج صدا است و معمولاً دست راست نوازنده روی آن قرار میگیرد اما در مواردی خاص برای افراد چپ دست، عکس این مورد صادق است. 10 - خرک : خرک قطعهایست متحرک که روی صفحه و به فاصلهٔ سه انگشت از انتهای کاسه قرار دارد. عرض خرک سهتار بین ۵ تا ۶ سانتیمتر و ارتفاع آن کمتر از ۱ سانتیمتر بوده و از جنس چوب ساخته میشود. سیمها پس از عبور از شیارهای کمعمق روی خرک از طول دسته عبور کرده و توسط شیطانک به گوشیها میرسند. 11 - سیمگیر : سیمگیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیمها استفاده میشود. در گذشته سیمگیر را بیشتر از جنس استخوان میساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمولتر است. 12 - سیمها : سه تار دارای چهار سیم است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صـدا سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجایی که که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند. اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس میکنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریدهاند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور میشد کاملاً متفاوت است. البته میبایست اشاره کرد که در سه تار نوازی مدرن تجربه استفاده از مضراب سیمی تجربهای موفق بوده و با ایجاد صدایی شفاف و کریستالی کمک شایانی به گسترش امکانات این ساز عجیب نموده است. اجرای تک سیمهایی خاص و همچنین افزایش قدرت اجرای دینامیکهای مختلف نیز از مزایای استفاده از مضراب سیمی در نوازندگی است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نـوازندگــان سه تـار [*]برخی از نوازندگان پیشین ↓ میرزا عبدالله، درویش خان، ابوالحسن صبا، احمد عبادی، محمدرضا لطفی ، نور علی برومند ، یوسف فروتن ، سعید هرمزی ، عطا جنگوک ، جلال ذوالفنون و داریوش صفوت. برخی از نوازندگان مطرح کنونی ↓ حسین علیزاده داریوش پیرنیاکان، داریوش طلایی، کیوان ساکت مسعود شعاری، حمید متبسم داود آزاد ،قشنگ کامکار. RE: معرفی ساز هآی ایرانی - eNorto - 23-12-2015 + دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=210638 مرسی بابت تاپیک . RE: معرفی ساز هآی ایرانی - Medusa - 24-12-2015 قانون سازی است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار (Cythare)، که در سدههای میانه تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا برده شد. این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقهاست که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقهای که به انگشت کردهاند و خود انگشت قرار میگیرند) نواخته میشود. در بخشهای سازشناسی متون کهن موسیقی به سازی سه گوش، بیرون ساعد، با سطحی مجرد تنها، دارای هفتاد و دو وتر آن یک کوک میگرفته با تاری از ابریشم و گاه از روده و گاه از مفتول سیم اشارت رفتهاست که همانند چنگ نواخته میشدهاست. قانون از سازهایی است که از کهن در موسیقی ایرانی به کار میرفته و توانایی بیان گوشههای موسیقی ایرانی را دارد. ولی مدت مدیدی است که در سرزمین ما ناشناخته مانده، در حالی که در کشورهای همجوار سالها است که ازاین ساز استفاده شدهاست. کمابیش از نیم قرن پیش تا کنون، موسیقیدانان ایرانی به اجرای این ساز روی آوردهاند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ " اجـزای تـشـکیل دهنده ی ساز قانون " 1.جعبهٔ ذوزنقه شکل ساخته شده از چوب 2.پرده گردان: کلیدهای کوچک و متحرک که در سمت چپ ساز بعد از شیطانک نصب شده و باعث تغییر صدا میشود. 3.شیطانک 4.محل گرهِ سیمها 5.سیمها (هر سه سیم با یکدیگر همصدا کوک میشوند). 6.گوشی 7.خرک 8.پایهٔ خرک 9.شبکههای صوتی 10.صفحهٔ رو 11.صفحهٔ زیر 12.ضلع کوچک 13.ضلع بزرگ 14.پوست 15.حلقههای مضراب 16.مضراب 17.کلید کوک ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شـیـوه ی نـواختن : تکنواز (سولیست) قانون، هر گاه با ارکستر همراهی میشود، در ردیف اول نوازندگان مینیشند و اگر در نقش همراهی با تکسرا اجرا کند، روبروی او قرار میگیرد که در این حالت نقش رهبر تکسرا را ایفا میکند. برای نواختن ساز، آن را باید روی زانوها، یا روی میز قرار داد. نوازندهٔ قانون در حالیکه روی صندلی نشستهاست، ساز را در هنگام نوازندگی روی زانوی خود میگذارد (تا ۵۰ سال پیش، ساز خیلی پایینتر از بدن نوازنده قرار میگرفت). نوازنده دو دست خود را به فاصلهٔ یک اکتاوروی ساز میگذارد و دست چپ اندکی دیرتر از دست راست به سیم زخمه میزند، در این حالت صوتی دو صدایی، و همنام به فاصلهٔ اکتاو از ساز شنیده میشود. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. RE: معرفی ساز هآی ایرانی - Medusa - 24-12-2015 سنتور ساز زهی کوبهای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را اینگونه بازشناخت کرده است : «از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیمهای بسیاری است و با دو مضراب چوبی نواخته میشود. رایجترین نوع سنتور (۹ خرکی) دارای ۷۲ سیم است که به دستههای ۴ تایی و در ۱۸ دسته تقسیم میشود» سنتور بر پایهٔ بررسیها و پژوهشها یکی از کهنترین سازهای گستره ایران به شمار میرود؛ کهنترین نشانهای که از این ساز بر جا مانده، از سنگتراشیهای آشور و بابلیان[نیازمند منبع] (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگتراشیها، صف تشریفاتی که به بزرگداشت آشور بانیپال بر پا شده، سازی که همانندی زیادی به سنتور دست ورزی دارد، در میان آن صف دیده میشود. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (مرگ به سال ۳۴۶ ه. ق) گذشته نگار نامدار و نویسنده نسک مروجالذهب در شرح اوضاع موسیقی در زمان ساسانیان، هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیقی ساسانی، واژه سنتور (سنطور) را ذکر میکند. در کتب کهن و تألیفات ابونصر فارابی و ابن سینا نیز نام سنتور چند بار ذکر شدهاست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سنتور، سازی کاملاً ایرانی است که برخی ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت میدهند که مانند بربط، ساز دیگر ایرانی بعدها به خارج بردهشد . برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمانهای بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفتهاست، چنانکه امروزه گونههای مشابه این ساز در عراق، ترکیه، سوریه، مصر، پاکستان، هند، تاجیکستان، چین، ویتنام، کره، اوکراین و دیگر کشورهای آسیای میانه و نیز در یونان نواخته میشود. سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نامهای گوناگون در شرق و باختر جهان وجود دارد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوازندگی سنتور با دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته میشود، انجام میشود. مضرابها در گذشته بدون نمد بودند ولی اکنون بیشتر به مضرابها نمد میچسبانند که باعث نرمتر شدن و کم زنگتر شدن آوای سنتور میشود. در اکثر اوقات، نوازنده باید با هر یک از مضرابها، نت متفاوتی را اجرا کند (به ویژه در برخی از چهارمضرابها که بیشتر پایه قطعه با دست چپ و ملودی با دست راست اجرا میشود). به همین دلیل نوازندگی این ساز علاوه بر چابکی دستها، به تمرکز ذهن نیز نیاز دارد که تنها با آزمون فراوان بدست میآید. سنتور سازی است که اگر نوازنده بر آن چیره شود، میتواند با آن کارهای زیبا و ماندگاری بیافریند. این ساز به خوبی توانایی تک نوازی و هم نوازی را دارا میباشد. برابر نیمی از زندگانی آزمون سنتورنوازان، به کوک کردن آن میگذرد. چون کوبههای مداوم مضراب روی سیمها و تأثیر گذاری نم و گرما روی چوب و سیمها کوک را به هم میزند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود، از این رو سنتور، سازی شناخته میشود که همراه با زیبایی، بسیاری از پیامدهای پزشکی میتواند روی آوا و کوک آن تأثیر بگذارد و حتی نوازندههای ماهر را برای یک کوک دلخواه ناکام میگذارد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "ســـــــاخـــتــار سـاز " سنتور از جعبهای به شکل ذوزنقه متساویالساقین ساخته شده که لبهها آن بنامند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلع پیشی و دور از نوازنده و دو ضلع کناری با طول برابر که دو ضلع پیشی را به طور مورب قطع میکند. ارتفاع سطوح کناری ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است. جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است. دوسطح فوقانی و تحتانی به کلاف سنتور که سطح جانبی دور آن را تشکیل میدهد متصل میشوند نیروی ناشی از فشار سیمها که از طریق خرکها به صفحهٔ بالایی منتقل میشوند باعث تغییر شکل و نشست صفحه و تشدید آن در دراز مدت میشوند برای جبران این کاستی پلهایی در جعبهٔ سنتور قرار داده میشود و نیز ضخامت صفخهها باید برای بار وارده از صفحه پیشبینی گردد صفحهٔ پایینی گرجه تحت تأثیر مستقیم نیروی سیمها نیست اما واکنش آنها را از پل دریافت میکند و باید برای مقاومت دربرابر تغییر شکلها پیش بینی شود بر روی سطوح فوقانی دو ردیف (معمولاً ۹تا یی) خرک چوبی قرار دارد ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد (فاصله میان هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «پشت خرک» مینامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم همکوک گذر میکند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده میشود. گوشیها در سطح کناری راست کنار گذاشته شدهاند. سیمهای سنتور به دو دسته «سفید» (زیر) و «زرد» (بم) بخش میشوند. دسته سیمهای سفید بر روی خرکهای ردیف چپ و سیمهای زرد بر روی خرکهای ردیف راست به تناوب قرار گرفتهاند. طول بخش جلوی خرک در سیمهای سفید دو برابر طول آن در بخش پشت خرک است و میتوان در پشت خرک نیز از سیمهای سفید استفاده کرد (آوای آن به نسبت عکس طول، یک اکتاو نسبت به آوای بخش جلوی خرک بالاتر است). همچنین هر سیم زرد، یک اکتاو بمتر از سیم سفید بی درنگ پس از آن آوا میدهد. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. RE: معرفی ساز هآی ایرانی - Medusa - 30-12-2015 چنگ گونهای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود (عود) از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار میآمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگزن دانستهاند. در مُهری گِلین که در بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ میلادی توسط دو باستان شناس از دانشگاه شیکاگو به نامهای پیناس دلوگاس(pinhas delougaz) و هلن کانتور(Helene Kantor) در تپه_چغامیش خوزستان یافته شد و مربوط به هزارهٔ چهارم قبل از میلاد و دوران ایلامیان میباشد یک نوازندهٔ چنگ منحنی را نشان میدهد. این چنگ ۶ رشته دارد. چنگ (از سازهای زهی) «جامی» شکل چنگ را چنین ترسیم کرده است: از بس فغان و شیونم، چنگی است خام گشته تنم / اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها «سوزنی سمرقندی» واژهٔ چنگ را (سه بار در معنای اصطلاحی آن و یک بار به معنی دست) به کار برده و بازی لفظی کرده است: پیران چنگ پشت و جوانان چنگ زلف / در چنگ، جام باده و در گوش. بانگ چنگ در «ویس و رامین» اثر «فخرالدین اسعد گرگانی» اختراع چنگ به رامتین موسیقی دان عصر خسروپرویز نسبت داده شده است: نشان است او که چنگ با آفرین کرد / که او را نام چنگ را متین کرد «نظامی» در خسرو شیرین خود اصطلاحهای «چنگ، بربط، ساز کردن، نوا و ساز» را یک جا در بیتهایی به کار برده است: در آن مجلس که عیش آغاز کردند / به یک جا چنگ و بربط ساز کردند نوای هر دو ساز از بربط و چنگ / به هم درساخته چون بوی با رنگ «حکیم خاقانی شروانی» توانسته است «چنگ» را در مفهوم ابهام و اشاره و کنایه توصیف کند. مثلن در بیت زیر وی چنگ را به پلاسی که تار و پودش نمایان است تشبیه کرده است: چنگ زاهد تن و دامانش پلاسین لیکن / با پلاسش رگ و پی سر به سر آمیختهاند «حافظ» نیز بارها «چنگ» را به کار برده و تصویرهای شاعرانه از آن ساخته است: چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت / بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد و نیز حافظ در «ساقی نامه» ای دل نشین بسیاری از اصطلاحهای موسیقی را به کار بسته است: مغنی نوایی به گلبانگ رود / بگوی و بزن خسروانی سرود «مولوی» نیز در بیتی خود را به چنگ تشبیه کرده است: چو چنگم و از زمزمهٔ خود خبرم نیست / اسرار همی گویم و اسرار ندارم از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در تپه_چغامیش خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای نوازنده دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته ارکستر جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای چنگ و دیگری شیپور و آن دیگر تنبک مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که آواز میخواند. همچنین در این بزم کهن، آزادهای را میبینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی میشود. و باز در مالمیر (ایذه) چنگنوازانی را میبینیم که دو نوع چنگ را در دست دارند و پیشاپیش هانی و همسرش برای اجرای یک مراسم عبادی در حال نوازندگی هستند این دو نوازندهٔ چنگ نام خود را نیز با خط میخی ایلامی نگاشتهاند. چنگ در این دوران ۱۳ رشته دارد. نقشبرجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند. در آثار طاق بستان در یک قایق ۵ نوازندهٔ چنگ منقش شده است و در یک قایق که پادشاه در حال شکار است یک نوازنده به احتمال قوی باربد میباشد، در حال نوازندگی است. چنگ در این زمان از ۷ رشته تا ۱۱ رشته مشاهده میشود. به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است. البته چنگ تا دوران صفویه موجود بوده است. انواع ساز چنگ در قرنهای مختلف در ایران یافت شده است از جمله چنگ منحنی مربوط به قرن هفتم هجری قمری از صفیالدین عبدالمؤمن اُرُمَوی (ارومیهای). تصویر چنگ در تمام آثار باستانی ایران از دوران هخامنشیان گرفته تا سلوکیان دیده میشود. ساز چنگ در ایران دارای چهار رشته سیم بوده است که در دورهٔ ساسانیان به ۱۱ رشته میرسد و در دوران اسلامی تا ۳۵ رشته هم میرسد. پیدایش چنگ از پیدایش کمان نشأت گرفته است، در اثر تیراندازی زه مرتعش میشد و صدای کمی به گوش میرسید. چنگهای اولیه شبیه کمانی از نی و چوب بوده که زهی میان آن کشیده شده است. انواع ساز چنگ یا هارپ به چهار دستهٔ کلی چنگ ارکستری، چنگ سنتی، چنگ باستانی و چنگ تزیینی تقسیم میشود که خود از لحاظ شکل ظاهری به ۱۷ نوع الگو و فرم چنگ تقسیم میشود از جمله چنگ زاویهدار، چنگ منحنی، چنگ ون و چنگ کندوگ و چنگ ون کنار ساسانی و چنگ لیر (چنگی در یونان که به شکل U است) میشود یاد کرد. ساز چنگ به عنوان قدیمیترین ساز سیمی جهان مربوط به ششهزار سال پیش در خوزستان ایران یافت شده است. در ایران، تعداد چنگنوازان در حال افزایش است و به اجرای برنامه و کنسرت میپردازند. عبدالعلی باقری نژاد، احیاگر چنگ ایرانی به گفتهٔ خودش تنها خانوادهٔ چنگنواز ایرانی است که به صورت گروهی برنامه اجرا میکند. هماکنون دهها هنرجوی چنگنواز دارد. گرچه اروپاییان مدعی ابداع چنگهای پدالی هستند و ادعا میکنند این چنگها در قرن ۱۸ میلادی در آلمان پایهگذاری شده اما همین چنگها نیز بر اساس چنگهای زاویهدار شرقی ساخته شده است. چنگ، سازی رشتهای است که با انگشت نواخته میشود که تکنیک نوازندگی در جهان هشتانگشتی است اما تکنیک نوازندگی در ایران طبق اطلاعات استخراجشده از مستندات باستانی، دهانگشتی است. ساز چنگ غالباً از چوبهای گردو و افرا ساخته میشود. چنگهای بزرگ را در ایران اشتباهاً «هارپ» میگویند در حالی که در جهان به هر نمونه از چنگ، هارپ میگویند. قیمت چنگها از ۱۱ میلیون تومان تا مدلهای پدالی که قیمت آن به ۷۰ میلیون تا ۴ میلیارد تومان میرسد، متغیر است این گرانی قیمت به خاطر ساختمان پیچیده و ساختن دشوار آن است. آخرین چنگنواز ایرانی در دوران صفویه به نام «سلطان محمد چنگی» بوده است. فرزانه نوایی از چنگنوازان پیشین ایران بود که در ۱۳۸۳ در گذشت. اکنون فتانه شاهین در حال تدریس این ساز میباشد. وی از پایهگذاران احیای چنگ در ایران میباشند. بهتازگی کوششهایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. عبدالعلی باقرینژاد، مجید ناظمپور، سیامک مهرداد، حامد صغیری و عبدالله عباسی در ایران و فکرت کاراکایا (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونههایی از این ساز را بازسازی نمودهاند. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. RE: "مُعرفی ساز های ایرانی" - Medusa - 07-03-2016 دف دَفّ، یکی از سازهای کوبهای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقهای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیدهاند و با ضربههای انگشت مینوازند. این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگتر از آن و با صدای بمتر است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند. در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمک یا خمبک میگفتند دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را جلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجلزن میگفتند. در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است. دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند دف زنگی میگویند. از این ساز در قاره آسیا بیش از مناطق دیگرجهان استفاده میکنند و هر کشوری به فراخور حال و هوای موسیقی خود، از آن استفاده میکنند. کاربرد دف به ویژه در خاورمیانه از سایر جاها بیشتر است. در کشورهای عربی همچون عربستان و عمان و کشورهای دیگری چون ترکیه، عراق و آذربایجان از جمله جاهاییست که دف رواج دارد. پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند. در کردستان و به ویژه در استان کردستان و استان کرمانشاه دف نوازی در میان مردم جایگاه خاصی دارد رواج بسیار زیاد دف در کردستان به دلیل وجود آیینهای عرفانی در این ناحیه است. پیروان طریقت قادریه و آیین یارسان از گروههایی هستند که از این ساز در مراسمهای عرفانی خود استفاده میکنند. به همین خاطر بسیاری از مردم کردستان آشنایی مقدماتی با دف دارند همچنین به دلیل حلال شمردن دف در دین اسلام پیروان سایر طریقتها از جمله نقشبندیه از دف استفاده میکنند. مراسمهای مولودخوانی از دیگر مراسمهایی است که مردم کردستان در آن دف نوازی میکنند. از نوازندگان صاحب سبک آن میتوان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد که استاد کامکار نقش به سزایی را در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است استاد حبیبی با ابداع شیوه مدرنی در نوازندگی این ساز آن را بصورت کاملاً اصولی و تکنیکی مانند دیگر سازها در آورده است. ((: دف می زنم و پیرهنم می رقصد صد کفر جلی در دهنم می رقصد تقدیر من از شیوه ی حرفم پیداست: یک روز، سرم روی تنم می رقصد ! ((: RE: "مُعرفی ساز های ایرانی" - Medusa - 13-04-2016 کمانچه از جمله سازهای زهی - آرشهای است و جنس قسمتهای مختلف آن چوپ، پوست، استخوان و فلز است کمانچه را در حالت نشسته مینوازند، به طوری که نوازنده، ساز را به طور عمودی در دست چپ میگیرد و انگشتهای همین دستش در طول دسته حرکت میکنند و آرشه (کمانه) را با دست راست به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت، بر سیمها میکشد. کمانچه، پایهای به شکل میلهای فلزی نیز دارد که زائده پهن انتهای آن روی پا یا زمین قرار میگیرد. این ساز را معمولا از چوب کهنه و عمل آمده درختان توت و افرا میسازند. طول کمانچه از پایه فلزی تا صراحی(قسمت بالای سر پنچه) حدود 75 سانتی متر است. در دایره المعارف فارسی جلد ۲ ذیل واژه کمانچه آمده است : کمانچه؛ از سازهای زهی قدیم دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباباست. کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویلون سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک میکنند. کمانی که با آن کمانچه را مینوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویلون کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است. شادروان خالقی در کتاب سرگذشت دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب مینامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا درمیآمده و همان است که ما امروز کمانچه میگوییم. و در همین جا اضافه میکند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است. قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته میشود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازهها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست. از نظر شکل، کاسهها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست میکنند. کاسههایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته میشوند. استفاده از این کمانچهها در قسمتهای مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچهها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد روی این کمانچهها آسانتر است. کمانچههای پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته میشوند.کاسههای کروی به 2 صورت یک تکه و ترکهای هستند. در کمانچههای ترکهای کاسه از به هم چسبیدن ترکههایی که در روی قالب خم شدهاند ساخته میشود. کاسههای یک تکه از چوب های مختلف، معمولا از گردو خراطی ساخته میشوند. وزن کاسه از کاسههای ترکهای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است. قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولا ۲۰ سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است. ترکمنها کمانچه با کاسههای بسیار کوچک میسازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه دارند کاسهها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته میشود. دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریبا یک شکل ساخته میشود. جنس دسته از چوب گردو و شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک ۳۷ میلی متر و در محل اتصال به کاسه ۳۱ میلی متر است. طول دسته کمانچه نیز ۳۱ سانتی متر است. در گذشته کمانچه دارای 3 سیم بوده است، گاهی 2 سیم اول و دوم مضاعف انداخته میشد اما امروزه با 4 سیم ساخته میشود. شده است. بنابراین 4 سیم و در نتیجه 4 گوشی روی دسته کمانچه قرار میگیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیمگیر وصل میشوند. روی دهانه کمانچه پوست کشیده میشود و جنس آن معمولا پوست شکم گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره است. خرک روی پوست قرار میگیرد و سیمها با فشار خرک را به پوست میچسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیمگیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار میگیرد. آرشه کمانچه، که اسم اولیهاش کمانه بوده است، تشکیل شده از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی ۶۰ سانتی متر و جنس آن معمولان موی دم اسب. موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی روی چوب محکم کشیده نمیشود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب روی سیم فشار را تغییر میدهد. چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازههای کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه .. قسمتهای مختلف کمانچه ↓
RE: "مُعرفی ساز های ایرانی" - Medusa - 06-06-2016 نی یا نی هفت بند از سازهای بادی ایرانی است .. نی هفتبند از گیاه نی ساخته میشود. برای ساخت این گونه نی آن را طوری برش می دهندکه از سر تا ته آن شامل هفت بند شود و اخیراً بصورت مصنوعی (نی اصلاح شدهٔ مصنوعی) نیز ساخته شده است. نی هفتبند یا به اصطلاح نی متشکل از ۵ سوراخ در جلو و یک سوراخ در پشت آن است که توسط انگشتان دوم و چهارم از یک دست و انگشتان اول تا چهارم از دست دیگر پوشیده میشوند. به طور کلی نی را با جا گرفتن بین دو دندان نیش و گرد کردن زبان در پایین و پشت آن مینوازند اما اساتیدی همچون جمشید عندلیبی زبان را در بالا میگذارند. سخت ترین چیزدرسازنی درآوردن صدای آن است وانگشت گذاری آن ساده است. در کل شیوه نینوازی به دو گونه نایب اسدالله و کسایی است. از اساتید میتوان مهدی خان نوایی، حسین یاوری، حسن کسایی، حسین عمومی، جمشید عندلیبی، محمد موسوی، حسن ناهید، محمد علی کیانی نژاد، بهزاد فروهری و عبدالنقی افشارنیا، حمیدرضا زبردست را نام برد. نی نوازی ↓ RE: " مُعرفی سازهای ایرانی " - Medusa - 07-06-2016 رود/بربت (عود/بربط) رود یا بربت، سازی ایرانی از سازهای زهی زخمهای است که در خاورمیانه از جمله ایران و کشورهای عربی رواج دارد. رود از قدیمیترین سازهای شرقی به شمار میرود. برخلاف اکثر باورها که بربت را سازی عربی دانستهاند، بربت ساز قدیمی ایرانی بوده که پس از اسلام به کشورهای عربی برده میشود و از بربت به العود به معنای «چوب» تغییر نام پیدا میکند. خاستگاه بربت با استناد به تصاویر حجاری شده عیلامی در هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد، جنوب و جنوب غربی ایران است. در ظروف فلزی و کتیبههای بجای مانده از عصر ساسانی که نوازندگان را به تصویر کشیدهاند این ساز بسیار دیده میشود. از بربت نوازان مشهور این دوره میتوان باربد، بامشاد، نکیسا و رامتین را نام برد. پس از ساسانیان و در پی استیلای خلفای مسلمان گسترهٔ این ساز در سراسر جهان اسلام از چین تا اندلس امتداد میابد. در زمان حکومت عبدالرحمان دوم بر اندلس و دعوت او از یک بربت نواز مشهور ایرانی به نام کمالدین زریاب این ساز به اسپانیا وارد میشود. زریاب بربت را در این دیار گسترش و تکامل میدهد و از تلفیق این ساز با تار (دیگر ساز ایرانی) گیتار را میسازد. سالانه در اسپانیا بزرگداشتی به نام زریاب برگزار میشود. پاکو دلوسیا از مشهورترین نوازندگان گیتار در جهان برای گرامیداشت یاد او قطعهای به نام زریاب ساخته است. چون سطح ساز بربت از چوب پوشیده شده ست، در زبان عربی آن را عود نامیدهاند (العود در زبان عربی به معنای چوب است). به باور برخی پژوهشگران موسیقی مانند اکارد نوبوئر (Eckhard Neubauer) این واژه در اصل عربی شدهٔ واژهٔ «رود» فارسی میباشد که هم نام دیگر بربت است و هم به معنای سیم در سازهای زهی میباشد. بربت امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربت ایرانی از اصلیترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد، نام لوت بر آن نهادند. واژه لوت از نگارش کلمهٔ العود به وجود آمده و به تدریج به لوت تبدیل شده است. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکههای چوبینی که انعطافپذیر است معنی نموده. خود واژهٔ بربت از دو واژهٔ "بر" به معنی سینه و "بت (بط)" به معنی مرغابی ساخته شده زیرا شکل آن مانند سینهٔ مرغابی و گردن آن است. دیدگاه دیگر این واژه را برگرفته از نام "باربد" نوازندهٔ رود در دربار خسرو پرویز میداند. بربت در اندازههای گوناگون ساخته میشود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونههای ساخت کشورهای عربی دارای کاسهای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است. |