انجمن های تخصصی  فلش خور
جوان برادرکُش، با رضایت اولیای دم از زندان آزاد شُد! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: خبرها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=42)
+--- موضوع: جوان برادرکُش، با رضایت اولیای دم از زندان آزاد شُد! (/showthread.php?tid=249389)



جوان برادرکُش، با رضایت اولیای دم از زندان آزاد شُد! - Mαяѕє - 17-11-2015

ساعت 8 صبح، اول تیرماه سال 92 صدای شیون‌های زنانه‌ای سکوت خانه مسکونی را شکست.

وقتی همسایه‌ها به کمک این زن رفتند با صحنه‌ای باورنکردنی روبه‌رو شدند؛ پسر خانواده به کام مرگ فرو رفته بود. مادر خانواده که از شدت ترس و ناراحتی می‌لرزید به همسایه‌ها گفت: پسرم با چاقو خود را زده است.


همان لحظه همسایه‌ها با پلیس تماس گرفته و آنان را در جریان مرگ حمیدرضا 31 ساله قرار دادند. دقایقی بعدتیمی از کارآگاهان پلیس جنایی خود را به خیابان حصار امیر پاکدشت ورامین رساندند و هنگام ورود به خانه با پیکر خون‌آلود و بی‌جان پسر جوان روبه‌رو شدند.


همه تصور می‌کردند که حمیدرضا دست به خودکشی زده است. همزمان رفتارهای مرموز مادر خانواده شک پلیس را برانگیخت و از طرفی هم ضربات چاقو طوری بر پیکر قربانی اصابت کرده بود که احتمال خودکشی را منتفی می‌کرد. بنابراین به دستور بازپرس پرونده تیمی از کارآگاهان پلیس جنایی مأموریت یافتند تا برای رازگشایی از مرگ مرموز پسر خانواده دست به تحقیقات گسترده بزنند. مادر خانواده وقتی دید که پلیس متوجه تناقض‌گویی‌های وی شده است، به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت قتل پسرش برداشت و گفت: 8 سال پیش از همسرم جدا شدم و با پسرانم حمیدرضا – قربانی - و محمد زندگی می‌کردم. پسر بزرگم همیشه، محمد را به باد کتک می‌گرفت و او را تحقیر می‌کرد.


روز حادثه خوابیده بودم که از صدای درگیری آنان از خواب بیدار شدم.


وقتی وارد پذیرایی شدم، دیدم که پسر کوچکم با چاقو حمیدرضا را زده است. آنجا بود که شیون‌کنان از همسایه‌ها کمک خواستم. وقتی همسایه‌ها سررسیدند از ترس اینکه محمد زندان نرود گفتیم که حمیدرضا دست به خودکشی زده است. با اعترافات مادر خانواده، خیلی زود محمد دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.


محمد در بازجویی‌ها قتل برادرش را به گردن گرفت و گفت: حمیدرضا به بهانه‌های مختلف مرا کتک می‌زد و همیشه تحقیرم می‌کرد. صبح روز حادثه او به سمتم هجوم آورد و در دفاع از خودم وارد آشپزخانه شدم، چاقویی برداشتم و چند ضربه به وی زدم. باور کنید هرگز قصد کشتن برادرم را نداشتم و ناخواسته مرگ وی را رقم زدم. اکنون سخت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم. پدر و مادر این متهم در مراحل بازپرسی اعلام گذشت کردند. متهم به قتل تنها به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.


محمد 27 ساله وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: قتل برادرم را قبول دارم. باور کنید هرگز قصد کشتن وی را نداشتم و تصور نمی‌کردم ضربه‌های چاقو مرگ او را رقم بزند و سخت پشیمانم.


در پایان سه قاضی عالیرتبه برای صدور رأی نهایی با هم وارد شور شدند و محمد را با احتساب ایام بازداشتی، از زندان آزاد کردند.