انجمن های تخصصی  فلش خور
نمیدونم چی بگم خودتون بیاین بخونین - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: نمیدونم چی بگم خودتون بیاین بخونین (/showthread.php?tid=248947)



نمیدونم چی بگم خودتون بیاین بخونین - nanali - 07-11-2015

این یه متن قشنگه...

به شخصه خیلی باهاش حال کردم

خیـــــــلی خوجگله

امیدوارم خوشتون بیاد...



[[[[«کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد،راه رفتن خودش راهم فراموش کرد»

لیک این داستان،داستان شیری است که میخواهد غرش روباه را بیاموزد؛روباهی که غرشش نزد موش هم
ارزش ندارد.ولی بازهم اگر فقط یک شیر بود،میشد کاری کرد.افسوس که همه شیران اینگونه شده اند...

شیرانی در سرزمین پارس،شیرانی با افتخارات2500ساله،فریب روباهی خورده اند؛می خواهند فرهنگ غنی
خودرا،جشن مهرگان،شب یلدا را به دست فراموشی سپرده و هالووین و ولنتاین را به یکدیگر تبریک بگویند...
و نمی دانند که از پس اینها بوی فراموشی می اید...بوی زوال و نابودی....

تمام این رفتار ها،لباس ها،اخلاق ها،حرف هاو کارها،خبر از روزی دارند که از ایران چیزی نمانده... این OKها،
این BYEها و این I Love You ها، همه سراغاز روزی اند که کسی حتی نداند واژه یعنی چه؟

من هم از این قاعده مستثنی نیستم؛منم ان بچه شیری که از پی تفاوت و کنجکاوی و گاهی هم از سر خاص
بودن یا نادانی{این نادانی به معنای ندانستن واگاه نبودن است}نزد روباه رفته ام...ولی ندانستم خاص بودن من،
به اصالتم است...فراموش کرده ام که هستم؟کجا هستم؟وبا چه هستم؟ کسی به من نگفته است چون 
کوچکتر ها ساده اند و بزرگان بیش تر...کوچکتر ها گاه در گمراهی اند و بزرگان پیش تر...

اه!چه بگویم من از این خواب عمیــــــق
                                                                  کز پی ان شیربزرگی در پی روباه می رفت


     زهرا نصیری]]]]




امیدوارم خوشتون اومده باشه...

سپاس که قطعا یادتون نمیره 
و تاحد امکان لطفا به اشتراک بذارید


RE: نمیدونم چی بگم خودتون بیاین بخونین - sh.najafi - 08-11-2015

آفرین...خیلی خوب..