صدرالدین الهی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: بیوگرافی بزرگان ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=62) +---- موضوع: صدرالدین الهی (/showthread.php?tid=247010) |
صدرالدین الهی - sober - 15-10-2015 دکتر صدرالدّین الهی، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی است زندگی[ویرایش]صدرالدّین الهی، در تاریخ ۱۳ آذر سال ۱۳۱۳ شمسی، در تهران، ناحیهٔ ۹ عودلاجان بهدنیا آمد . نیاکانش از مدرسین حکمت الهی در دوران خود بودند. از سال آخر دبیرستان (۱۳۳۱) روزنامهنگار شد و کار خود را در روزنامهٔ کیهان آغاز کرد. از سنین نوجوانی به کار روزنامهنگاری پرداخت و تحصیلات خود را در فرانسه به پایان برد و دیپلمهای تخصصی دریافت نمود. در سال ۱۳۵۷ برای مطالعات دانشگاهی به «دانشگاه ایالتی سنخوزه» و «دانشگاه برکلی» به آمریکا رفت و دیگر به ایران برنگشته است صدرالدّین الهی از بنیانگذاران کیهان ورزشی است که نخستین شمارهٔ آن در سال ۱۳۳۴ منتشر شد وی، استاد روزنامهنگاری و در کنار مصطفی مصباحزاده، داریوش همایون و هوشنگ وزیری از کسانیست که در پیدایش ژورنالیسم مدرن در ایران نقش بهسزائی داشتهاند. تحقیق، ترجمه و شعر نیز همواره مورد توجه وی بوده و در کنار حسینقلی مستعان، حمزه سردادور و ذبیحالله منصوری از بانیان پاورقینویسی بهعنوان ژانر مهمّی از ادبیات داستانی در ایران بهشمار میرود. الهی از بانیان گفتوگوهای مطبوعاتی به سبک مدرن با بزرگان فرهنگ و سیاست نیز هست که انتشارشان در سالهای ۳۰ - ۵۰ بازتاب گستردهای در جامعهٔ ایران داشته است. از آن جمله گفتوگو با: محمد معین، پرویز ناتل خانلری، علیاکبر دهخدا، سید ضیاءالدین طباطبائی، ساعد مراغهای و ... صدرالدّین الهی با اطلاع از رمز و راز رسوم و آداب و سنّتهای ایرانیان در آثار خود از نکتهها و ظرائف گفتهها و سرودههای شاعران ایرانی بهره میبرد و در فصول کتابهایش، هرگاه که مناسبتی دست دهد، بهکار میبرد. الهی گزارش نویس برجستهای نیز بهشمار میرود و گزارشهایش از جنگ استقلال الجزایر نمونهای از آن هستند. او برای تهیهٔ این گزارشها ۲۷ بار خود را به الجزایر رساند و بارها جان خویش را به خطر انداخت. او را در این زمینه با عبدالرحمان فرامرزی مقایسه میکنند. تا زمانی که با محافل مطبوعاتی و اهالی خانهٔ مطبوعات نشست و برخاست شخصی و کاری داشت، معلم این حرفه هم بود و زمانی که برای تدریس روزنامهنگاری به دانشکدهٔ علوم ارتباطات دعوت شد، استاد این رشته در تمام شاخههایش شد و در صدر همهٔ شاخهها «گزارشنویسی». آثار ۱. کتاب «با سعدی در بازارچهٔ زندگی»؛ انتشارات تاک، ۱۹۶ صفحه، کالیفرنیا، ۱۳۷۸. شاعر بزرگ ایرانزمین «سعدی» - برخلاف «حافظ» و دیگران - شاعری پُر سیر و سفر بود و «گلستان» وی را میتوان گزارش این سیر و سیاحتها و دیدهها و دیدارها دانست؛ و اگر بپذیریم که روزنامهنگاری نیز محصول حشر و نشرها و سیر و سیاحتهای روزنامهنگار است، «با سعدی در بازارچهٔ زندگی» را میتوان بازتاب این حشر و نشرها بهشمار آورد. هم از این روست که «دکتر صدرالدّین الهی»، «سعدی» را «سرسلسلهٔ صفِ روزنامهنویسان» میداند. در این بازارچهٔ زندگی است که ما پابهپای نویسنده، با شخصیتهای بسیاری (از جمله با «دکتر پرویز ناتل خانلری»، «دکتر عیسی صدیق»، «دکتر عبدالعلی صورتگر»، «دکتر هوشیار» و دیگران) آشنا میشویم. بهطوریکه میتوان این کتاب را «گلچین معرفت» بهشمار آورد. کتاب از ۲۲ مقالهٔ مستقل تشکیل شده که هر مقاله با بیتی از «سعدی» به یکدیگر پیوند یافته است. وسعت دید و نثر روان و زیبای «دکتر صدرالدّین الهی» به کتاب «با سعدی در بازارچهٔ زندگی» غنای مضاعفی بخشیده است ۲. کتاب «دوریها و دلگیریها». انتشارات شرکت کتاب ،۳۶۰ صفحه، کالیفرنیا، 2008 ميلادی این کتاب درواقع فصولی در شرح هجران و خون جگر است با «عمو یادگار»اش. صداقت «دکتر صدرالدّین الهی» در بیان مشاهداتاش با التزامی به حقیقت، از لابهلای سطور نوشتههایش خود را نشان میدهد. ایشان فقط یک روزنامهنگار نیست. قدرتِ نویسندگی او از نوشتههایی که در این مجموعه گردآمدهاند بهخوبی پیداست. ۳. کتاب «سید ضیا: مرد اول یا مرد دوم کودتا». انتشارات شرکت کتاب ،۴۹۷ صفحه،کالیفرنیا، 2011 ميلادی این کتاب شامل گفتگوی طولانی دکتر صدرالدین الهی با سید ضیاء طباطبائی است منتشر شد. نمی توان از آغاز سلطنت پهلوی و روی کار آمد رضاخان سخن گفت و از سایه بلند سید ضیاء که بر سر بنیانگذار سلطنت پهلوی بود گریخت. روحانی سیاست پیشه ای که عمامه را از سر برداشت و کلاه پوستی را بر سر گذاشت که بعدها معروف شد به کلاه سید ضیائی! آخرین نخست وزیر احمدشاه قاجار شد و رضا خان را وزیر جنگ خود انتخاب کرد، اما از آنجا که دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند، رضاخان، که بر سر کار آمدن خود را مدیون سید ضیاء بود، او را پس زد و همه قدرت را بدست گرفت |