انجمن های تخصصی  فلش خور
مصاحبه مفصل با ایکر کـاسیاس. - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: فوتبال و سایر ورزش ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=20)
+--- موضوع: مصاحبه مفصل با ایکر کـاسیاس. (/showthread.php?tid=245671)



مصاحبه مفصل با ایکر کـاسیاس. - *VENUS* - 23-09-2015

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مصاحبه مفصل با ایکر کـاسیاس. 1

ایکر کاسیاس ، دروازه بان پورتو گفت که پس از جدا شدنش از رئال آسان بود که برخی حمله کند اما این کار را نکرد چرا که چنین کاری فقط از ” بزدل” ها بر می آید. وی گفت که دردناک ترین روزهایش در رئال هم مربوط به هو شدنش توسط برخی از هواداران بوده است که به عنوان ” میراث” آن دوران در خاطرش می ماند. وی در مورد الابی که به خودش داده اند هم می گوید :” جاسوس؟ خائن؟ پول پرست؟ برایم هیچ اهمیتی ندارد”


در زمین فوتبال احساس تنهایی می کنی؟
نه کاملا برعکس. این فرصت را داشتم تا در باشگاهی بازی کنم که آن را خانه ام می دانستم و متعلق به شهرم بود. همیشه خانواده و دوستانم در کنارم بودند.

تفاوت یک ستاره با بقیه چیست ؟ چه نکته کلیدی وجود دارد؟
یک نکته کلیدی وجود دارد. بهترین ها آن را می بینند. از نظر من یک قانون مهم وجود دارد. این که به حرفهایی که پشت سرت زده می شود هیچ اهمیتی ندهی.

رونالدو نقطه عکس این تعریف است.
شخصیت رونالدو جدی است و رو در رو عمل می کند. او شخصیت و ذات مخصوص به خود را دارد که نکته بدی هم نیست. شش سال در کنارش کار کردم و بی نظیر عمل می کند. با جدیت ظاهر می شود و رابطه مان خیلی معنادار است: زمانی که مشکلی به وجود آمده خیلی صریح حرف زدیم و حل شده است.

مشکل ترین لحظه در رختکن یک تیم چه زمانی است؟
زمانی که در تیم ملی در یک تورنمنت ناکام می مانی. نا امید می شوی و می دانی که باید دو سال صبر کنی تا فرصت دوباره ای پیدا کنی.

این ناکامی از ناکامی باشگاهی مشکل تر است؟
با رئال هم ناکامی هایی داشته ام. وقتی نمی توانستیم قهرمان اروپا شویم احساس ناراحتی می کردم اما در زمان ناکامی در لالیگا هم این حس را داشتم. در تیم ملی به مرحله نهایی همیشه حضور داشته ایم اما مهم این است که ببینی بعد از آن چه کار می کنی.

خودت را یک رهبر در تیم می دانی؟
بله در رئال و تیم ملی اسپانیا این نقش را داشتم. در کنار رهبران زیادی در رختکن بودم. از هر کدام چیزهایی یاد گرفتم و تلاش کردم تا شخصیت و چهره ام را نشان دهم. طبیعی است که برخی هم تیمی ها از من راضی نباشند. قرار نیست که کسی که رهبری گروه را به عهده دارد همه را راضی نگه دارد اما من سبک و عملکرد خاص خودم را داشتم.

اگر روزی مدیر رئال شوی چه کار می کنی؟
اگر همین فردا بخواهم یک گام به جلو بردارم و مدیر رئال شوم یا کاندیداتوری را به عهده بگیرم مسلما برخی از کارهایی که مدیران قبلی انجام دادند و دوست نداشتم را تکرار نمی کنم. حرفم منحصر به پرز نیست و به همه مدیرها اشاره دارم.

می توانی مدیر رئال شوی؟
فقط مثال زدم.

بازگشتت به رئال در آینده را قطعی می دانی؟
در مراسم وداعم گفتم که امیدوارم و دوست دارم که چنین فرصتی پی ش بیاید. دوست دارم پس از بازنشستگی با دنیای فوتبال در ارتباط باشم و البتهوقتی فوتبال را ترک کنم در این باره فکر خواهم کرد.

منظورت این است که احتمالش هست که مربیگری را انتخاب کنی؟
فعلا نه اما دوست دارم که مدرک مربیگری را بگیرم و در آن زمان در مورد آینده تصمیم گیری کنم. دوست دارم که این شانس را داشته باشم. البته شاید بهتر باشد که وقتم را صرف خانه و خانواده کنم. شاید هم به آویلا بروم و سیب زمینی بکارم!

خیلی ها می گویند که تو قایم شده ای. چرا نمی خواهی صحبت کنی؟
هرگز ، هرگز از رئال مادرید و مدیرش بد نمی گویم. در این باشگاه ارزشهایی را یاد گرفتم. روش عملکرد و ادب را آموختم. حالا آسان است که حمله کنم و از شرایطی که تجربه کردم انتقاد کنم اما این کار ، کار بزدل هاست چرا که در زمان لازم صحبت نکردم . اگر مشکلی وجود داشت سعی کردم که منافع باشگاه را بر خودم ترجیح دهم.

بازیکنانی مثل رونالدو ، پیکه و ژاوی با آزادی عمل بیشتری احساسات و نظراتشان را بروز می دهند؟
شاید شخصیت آنها متفاوت باشد. اما نمی توان هر کسی را با دیگری مقایسه کرد. شاید هر بار که صحبتی می کردم مشکلی ایجاد می شد. این جا در پورتو مدام در مورد “آرامش ” حرف زده می شود. این چیزی است که من نیاز داشتم. می خواستم همه چیز آرام باشم. چرا باید آسیب بی دلیل ایجاد کنم. صادقانه می گویم که اهل چنین رفتاری نیستم.

شاید هم به خاطر ترس باشد
نه ، به هیچ وجه ترسی وجود ندارد. هر حرفی می زدم هزار نگاه ، بحث و واکنش را با خود به همراه داشت. به همین خاطر سعی کردم که مرزی میان آرامش و احتیاط ایجاد کنم و در حرفهایم زیاده روی نکردم.

یعنی مثل رفتاری که دل بوسکه می کند؟
خب ویسنته هم شخصیت آرامی دارد. اگر این همه موفقیت کسب کرده حتما دلیلی داشته است. روش تمریناتش تنها دلیل موفقیتش نبوده است قطعا شیوه رفتارش هم تاثیرگذار بوده است.

پدر شدن تو را به عنوان یک ورزشکار هم تغییر داد؟
بله چون که وقتی می بازی با اعصاب به هم ریخته به خانه می روی . اما وقتی به خانه می رسم تفاوت این است که حالا یک حس خیلی مثبت را می بینم. لبخند پسرم که همیشه بدترین اتفاقات را جبران می کند. ترسهای متفاوتی در زندگی وجود دارند اما بزرگترین ترس، پدر شدن است.

در مراسم معارفه ات در پورتو پسرت مارتین با پیراهن این تیم حضور داشت.
با این روش می خواستم تعهدم را به تیم جدیدم نشان دهم. پسرم چندین سال این جا خواهد بود و باید پرتغالی یاد بگیرد. برای من مهم بود که در آن روز در کنارم باشم. این برای من خاطره زیبایی بود.

او را به برنابئو هم برده بودی.
بله در لحظه تاریخی و جشن دسیما حضور داشت. امیدوارم سال بعد مارتین در جشن قهرمانی با پورتو حضور داشته باشد.سنش نسبت به آن زمان بالاتر رفته و درک بیشتری خواهد داشت.

نمی ترسی که شهرتت روی کودکی فرزندت تاثیر منفی بگذارد؟
به نظرم از پس از این مسئله به خوبی برآمده ام. وقتی پنج سال دیگر فوتبال را درک کنم می دانم که پسرم دیگر نمی تواند از دیدن بازی من لذت ببرد. بازیهایم در رئال یا تیم ملی اسپانیا را به خاطر نخواهد داشت و حداکثر مرا در پیراهن پورتو به یاد می ورد اما زمانی که به دانشگاه برود دیگر صحبتی از من نخواهد بود. می دانید که حالا بچه ها ظالم شده اند. شاید در اسپانیا کسی در مدرسه به او می گفت :” لعنت بر پدر مارتین که در آن روز جنجال ساز شد.” اما وقتی به اسپانیا برگردیم همه چیز آماده تر خواهد شد. همچنان پسرم معروف خواهد بود اما شرایط متفاوت است.

مشکل جامعه چیست که خانواده تان در مادرید نمی توانستند که بدون آن که عکاسی را در خیابان ببینند از خانه خارج شوند؟
افرادی هستند که با افتخار توانسته اند که در زندگی شهرتی کسب کنند اما باید لحظه ای بتوان آرامش پیدا کرد. شاید یک لحظه چنین کاری عادی به نظر برسد اما این که 10 ساعت عکاس منتظرت باشد عجیب و خسته کننده است. نمی توانی با پسرت قدم بزنی . به هر صورت در اسپانیا روزنامه ها این گونه تجارت می کنند و مدلشان این گونه است. در پرتغال شرایط کمی آسان تر است.

روزهای اولت در پورتو چطور بود؟
در روز معارفه استرس داشتم. اولین باری بود که در یک مراسم معارفه حضور می ایفتم. عجیب بود اما هرگز در چنین مراسمی حاضر نشده بودم. وقتی در رئال اولین بازیم را انجام دادم دروازه بان سوم بودم. هم تیمی هایم مصدوم شدند و در حالی بازی کردم که هرگز معارفه نشده بودم. حضور در چنین جوی عجیب بود. وقتی در سن 18 سالگی وارد رختکن می شوی همه چیز برایت جالب است. در سن 34 سالگی چنین حسی داشتم. در دومین روزم با تیم صحبت کردم و همه به حرفم گوش دادند. می خواستم تجربیاتم را به تیم منتقل کنم. هماهنگ شدنم با تیم آسان بود چرا که اسپانیایی های زایدی حضور داشتند. می خواستم به آنها این حس را بدهم که یک فرد متواضع به تیمشان آمده که همه چیز را بر اساس تلاش بدست آورده است. نمی خواستم کسی مرا صرفا به خاطر شهرتم در تیم بپذیرد. امیدوارم که در پرتغال مرا آن طور که هستم بپذیرند نه آن طور که در موردم حرف می زنند.

پورتو و رئال چه فرقی دارند؟
در پورتو جو خیلی صمیمی تر است. همه در یک جهت حرکت می کنند و من بیشترین تلاشم را می کنم تا درون زمین اثر گذار باشم. به تیمی ملحق شدم که از همه نظر ” تیم” است. تیمی متعلق به مردم و هواداران است. سعی کردم کگه با فلسفه پورتو هماهنگ شوم. با تواقع ماجرا را پیگیری کردم. پورتو باشگاه بزرگی است و من همه چیز را از صفر آغاز کرده ام. چالش مهمی است که دوباره احساس مهم بودن داشته باشم.

خولن لوپتگی، سرمربی پورتو گفت که یک لحظه هم در “بله” گفتن درنگ نکرد.ی این قدر مطمئن بودی؟
در ابتدا چند پیغام از طریق واتساپ برایم فرستاد و محبتش را حس کردم. به من اعتماد به نفس داد. حالا نمی خواهم او را نا امید کنم. شاید موفق شوم شاید هم نه اما تعهد خاصی نسبت به این باشگاه و هواداران دارم.

به پورتویی ملحق شدی که زمانی مربی چلسی در آن فعالیت می کرد…
در مورد او صحبت نمی کنم و نخواهم کرد. اگر نیاز بود در زمان لازم رو در رو صحبت می کردیم. البته همه می دانند که در اواخر کار رابطه خوبی با هم نداشتیم.

در مراسم وداعت با رئال گریه کردی.
اشک از چشمانم جاری شد. در رختکن هم گریه کردم. تازه در نظر بگیرید که من زیاد احساساتی نیستم. یاد تمام 16 سال حضورم در رئال افتادم. در بازیهای آخرم فهمیده بودم که این فصل پایانی من در رئال است.

چه چیزی بیشتر به تو ضربه زد؟
حرفهایی که از بیرون زده می شد اذیتم کرد. در لحظاتی تصمیم گرفتم که سکوت کنم تا به باشگاهم ضربه نزدم. بقیه صحبت های زیادی می کردند. صحبت هایشان برای من نبود ، در مورد من بود. اما سعی کردم که مثل همیشه باشم. ترجیح دادم که آرام باشم. برخی می گفتند که باید مصاحبه کنم و واکنش نشان دهم اما هرگز از کاری که کردم پشیمان نیستم.

چه چیزی بیشتر آزارت داد؟
به 2013 بر می گردم. بارسا در لالیگا از ما پیشی گرفته بود اما در کوپا و لیگ قهرمانان خوب کار کرده بودیم. در آن جا مصدوم شدم. شمار زیادی از اخبار در موردم منتشر شد. برایم عجیب و مشکوک بود که این گونه در موردم صحبت شود.شرایطم کمی عجیب بود. به نظر می رسید که کسانی حرف درست می کنند که منافعی دارند. بیشتر این انتقادات ، منفی بودند تا مثبت .

چه مدل منافعی؟
نمی خواهم دنبال جنجال سازی باشم. هر طور که می خواهید روی آن اسم بگذارید. ما فوتبالیست هستیم و اخبار زیادی را از اطرافیانمان می شنویم.

طوری با رئال خداحافظی کردی که خودت می خواستی؟
این همان وداعی بود که می خواستم. نیازی نیست که به عقب نگاه کنم و این وداع را با بازیکنان دیگر تیم قیاس کنم. این وداع منحصر به خودم بود.

از بیرون به نظر می رسید که این یک وداع جنجالی بوده باشد.
شاید این بحث به خاطر اتفاقات قبلش بود. من سعی می کردم که به دنبال صلاح تیم باشم. مشخص است که برایم تصمیم در این باره آسان نبود اما این یک چالش مهم بود.

به همین خاطر بود که به این اتهام که به خاطر پول زودتر از رئال جدا نشدید واکنش نشان دادی؟
سعی کردم که اهمیتی به این حرفها ندهم. خیلی ها حرفهای زیادی زدند و می خواستند با این حرفها جنجال ساز شوند. زمانی که تصمیم می گیریم باید توافاتی حاصل شود و حالا هر کسی راه خودش را طی می کند.

از دست پرز دلخور شدی؟
نه ، از هیچکس دلخور نشدم. به سنی رسیده ام که می توانم خودم تصمیم بگیرم. امیدوارم که شرایط خوب پیش برود. نمی خواهم بگویند که از اسپانیا رفت تا علیه رئال صحبت کند. هر حرفی بزنم در سطح جهانی و در اسپانیا بازتاب خواهد داشت. اما حقیقت این است که می خواهم به جلو حرکت کنم و به گذشته توجهی ندارم.

به نظر می رسد که عادت شده که بازیکنان بزرگ رئال به شکل خوبی جدا نشوند.
جدایی من زیاد بد نبود. غم انگیز بود چون باشگاه کل عمرم را ترک کردم اما اعتراضی ندارم . من صد در صد با مادریدیسموها رابطه خوبی دارم.

چطور توجیه می کنی که برخی از مادریدیسموها از تو متنفرند؟
برای من سوتها در بازیهای مهم دردناک هستند. مثل بازی مقابل والنسیا در لالیگا که در حین بازی صدای سوتها شنیده می شد. تیم باید مورد تشویق باشد. نباید کاسیاس حواس ها را پرت می کرد. اما این میراثی بود که متعلق به دوره قبلش بود و باید درک می کردم. اگر در رئال می ماندم ممکن بود که باز هم این اتفاق تکرار شود.

اسپانیا به نظرت کشور ناسپاسی است؟
نه ، اسپانیایی ها همیشه تشکرشان را در زمان موفقیت های تیم ملی از من نشان دادند. در رئال نیز همین گونه بوده است. هر جا می روم مادریدیسموها از این که خوشحالشان کردم تشکر می کنند. اسپانیایی ها لیاقت چنین لقبی را ندارند. البته ماجرای مطبوعات فرق دارد.

مثلا؟
این افتقا برای ورزشکاران اسپانیایی دیگر مثل فرناندو آلونسو ، رافا نادال و پائو گسول هم رخ داده است. هر کدام از آنها در رشته خودشان بازیکنان مهمی بودند اما به نظر می رسد که وقتی عالی نیستند همه ناراحت می شوند.