ریگا - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: مسائل نظامی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=44) +--- موضوع: ریگا (/showthread.php?tid=245628) |
ریگا - ابراهیم هادی - 22-09-2015 خبرگزاری میزان - زمانی که روابط آمریکا و شوروی قطع شده بود و آمریکاییها در داخل شوروی امکان فعالیت نداشتند،"ریگا" رابه عنوان مرکزی برای جاسوسی، انجام عملیات روانی و امنیتی و اقدامات نظامی علیه شوروی انتخاب کردند. خبرگزاری میزان- گروه سیاسی: ریگاپایتخت لتونی، شهری توریستی با سابقه و شهرت امنیتی و سیاسی است. مجاورت ریگا با دریای بالتیک از گذشتههای دور این مکان را به نقطه ای مورد توجه سیاحان و سیاستمداران به خصوص دستگاههای جاسوسی و نظامی غرب تبدیل کرده است. ریگا نامی آشنا برای کارگردانان و جاسوسان جنگ سرد میان غرب و بلوک شرق سابق است. در زمانی که روابط آمریکا و شوروی قطع شده بود و آمریکاییها در داخل شوروی امکان فعالیت نداشتند، "ریگا" رابه عنوان مرکزی برای جاسوسی، انجام عملیات روانی و امنیتی و اقدامات نظامی علیه شوروی انتخاب کردند. آن روزها پایگاه ریگا چون یک محل دیدبانی برای کسب اطلاعات و رؤیت تحرکات نظامی و امنیتی شوروی به حساب میآمد. در اسناد وزارت خارجهی آمریکا آمده است:" پایگاه ریگا را در زمان نبود روابط واشنگتن و مسکو برای کسب اطلاعات از اتحاد جماهیرشوروی پیش بینی کردیم..." یکی ازدیپلمات آمریکایی گفته است :"درسال 1926 [نه سال پس از برپایی نظام کمونیستی در روسیه] جوانی از ایالت ویسکانسین به نام جورج کنان را به پایگاه ریگا اعزام کردیم، به او گفتیم؛ برو و روسها را بشناس. در ریگا اقامت کن. تو پنجرهی ما به روی شوروی خواهی بود"کنان، بعدها به معروفترین کارشناس امور شوروی تبدیل شد. به طورخلاصه، ریگا یکی از اصلیترین پایگاههای آمریکا و غرب در دورهی جنگ سرد، برای کسب اطلاعات وجاسوسی از شوروی و مرکزی برای اپوزیسیون سازی وعملیات براندازی علیه شوروی بوده است. بعد از فرو پاشی شوروی و انحلال پیمان نظامی "ورشو" ـ که در مقابل پیمان ناتو به وجود آمده بود ـ بسیاری از تحلیل گران سیاسی که شناخت عمیقی از ماهیت استعماری و سلطه طلبانه کشورهای غربی نداشتند، پیش بینی میکردند" ناتو" نیز منحل خواهد شد، زیرا با فروپاشی شوروی و بلوک شرق و سامانهی فکری کمونیسم و در نتیجه انحلال پیمان ورشو، دیگر تهدید بزرگی از لحاظ نظامی علیه غرب و آمریکا وجود ندارد و دلیلی برای تداوم حیات ناتو نیست. اما در عمل اتفاق دیگری افتاد. ناتو نه تنها منحل نشد، بلکه شعاع عملیاتی خود را گسترش داد و حتی به جذب کشورهای بلوک شرق سابق کرد و این اقدامات، درکنار مسایلی چون اشغال افغانستان و عراق، تداوم جنگ درلبنان و فلسطین، ایجاد پایگاهها و زندانهای مخفی درکشورهای مختلف توسط آمریکا، جهان را به سوی نظامی شدن پیش برد، صلح و امنیت را، به خصوص در خاورمیانه، به خطر افکند و تروریسم را گسترش داد. در چنین فضایی در سال های 2006 ناتو اجلاس ریگا تشکیل داد تا بتواند بعد از سال ها پیروزی تاریخی خود را بر شوروی سابق یاد آورشوند، بار دیگر قدرت نظامی ـ امنیتی خود را به رخ روسیه و دیگر کشورها بکشند و این پیام را به کشورهای آسیایی، آفریقایی و ملل شرق ارسال میکنند که درمقابل ما چاره ای جز تسلیم ندارید. اما این درحالی بود که آمریکا در عراق زمین گیر شده و نیروهای ناتو درافغانستان درگیر شده بودند و حزب ا... لبنان بعد از سی و سه روز نبرد با رژیم اشغالگر قدس، حضور سیاسی و نظامی خود را قوی تر از پیش درلبنان حفظ کرده و در یک سخن، اطمینان مردم آمریکا و کشورهای غربی به قدرت نظامی آمریکا و ناتو متزلزل شده است، و از سوی دیگر ایمان ملتهای مسلمان به مبارزه با آمریکا محکم تر شده، برپایی اجلاس ناتو در ریگا، تلاشی برای تحکیم اتحاد نظامی و خشونت بار کشورهای غربی و تقویت روحیهی غربیهاست. در وضعیت و شرایط آن سال های خاورمیانه و نسبت دادن فروپاشی شوروی طرح های مانند ریگا؛مقامات آمریکا از جمله آدام ارلی، رایس و نیکلاس برنز بر ایجاد پایگاههای مشابه ریگا علیه ایران در اطراف جمهوری اسلامی و شهرهای ایرانی نشین جهان(مانند باکو، دوبی، استانبول، فرانکفورت، لندن و...) تاکید کردند که موضوع در سال های آغازین قرن جدید به روشنی حکایت از آن داشت که آمریکاییها و غربیها قصد داشتند با به کارگیری تجربه های خود مقابل شوروی وسعت عملیات خود را علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر کنند. غرب و آمریکا با جمع بندی ظاهر بینانه ای از شرایط و موقعیت ایران مبنی بر اینکه، ایران نه سلاح اتمی دارد و نه از قدرتی برابر با قدرت نظامی شوروی برخوردار است،اما امروز که در موقعیت بعد از جنگ سرد با توجه به تاثیرگذاری ها که ایران بر سیاست جهانی و ملت های مسلمان داشت حتی در برخی از موارد مسأله ای مهم تر از شوروی در جنگ سرد محسوب می شود؛لذا غربیها در سال های اولیه قرن نو برای تأمین منافع نامشروع و دراز مدت خودبرنامه ریزیهای علیه کشورهای نا همسو از جمله جمهوری اسلامی ایران انجام دادند زیرا ایران را قدرتی می دیدند که درآینده کشورها و دولتهای منطقه میتوانند درسایه ی آن، روابط خود را با غرب به صورت مناسب و برابر تنظیم کنند و از طریق پیوند با ایران قدرتمند، درمقابل زیاده خواهیها و زورگوییها و امتیاز طلبیهای غرب خواهند ایستاد. از این روست که غربیها مبارزه گسترده ای را با تمام ابزارهای اطلاعاتی، اقتصادی، سیاسی، و جنگ رسانه ای و عملیات روانی علیه ایران آغاز کردهاند وبا ایجاد پایگاههای مشابه ای مانند ریگا، در شهرهای ایرانی نشین جهان به خصوص درکشورهای اطراف ایران پروژههای را در جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران رقم زدند. آمریکاییها به طور مشخص در آن سال ها اعلام کرده بودند که ازطریق ایجاد پایگاههای مشابه ریگا در شهرهای ایرانی نشین جهان، برای نفوذ به داخل ایران، جمع آوری اطلاعات، ارتباط با مخالفان ملت ایران و حمایت ازآن ها و بهکارگیری آنها در راستای طرحهای مورد نظر خوداستفاده خواهند کرد. بررسی فعالیتهای پایگاه ضدایرانی آمریکا در آن سال ها در دبی نشان میدهد که سازمان سیا، با استفاده از عناوین و اصطلاحات غیرامنیتی مانند"دفترمخالفان غیرخشونت طلب " و دایرکردن کارگاهای آموزشی (جاسوسی) به جمع آوری، آموزش و تقویت برخی از مخالفان ایران پرداخت و کوشید تا با ایجاد سرپلهایی، در اطراف ایران، با داخل ارتباط برقرار، و به تدریج جریانهایی متعددی را ایجادکند. این جریان ها اهداف و افکار متفاوتی داشتند(جریانهای فرقه ای، منافقین، تجزیه طلب، وهابیت، ضددینی و حتی قاچاقچیان موادمخدر) که نقطه مشترک این جریانها، شکست انقلاب اسلامی و سقوط جمهوری اسلامی با استفاده از روش تجربه و آزمون شده ای بحبوحه جنگ سرد عیله شوروی یعنی طرح ریگا بود. از نگاه آمریکاییها، مدیریت وتقویت این جریانها در مسیر طرح ریگا فرایندی مثلا ده ساله ـ میتواند ضمن درگیرکردن دستگاههای نظام با مسایل عدیده و تغییر فضا به ایجاد آشوبها، ناامنیها و خشونتهای فزاینده در ایران بیانجامد و در نهایت به آسیب دیدن شدید امنیت و حتی تجزیه ایران منجرشود. امروز با شرایط جدیدخاورمیانه و موقعیت جمهوری اسلامی ایران، بعد از نزدیک به ده سال از کلید خوردن طرحی مانند ریگا علیه ایران در ارزیابی موفقیت و آزمون این طرح باید گفت، نتوانستهاند، انقلاب اسلامی، ملت ایران را در مسیر تجربه شوروی قرار داده به شکست بکشانند هرچند نظام ایران فراز و فرودها بسیار از جمله انواع فنته های داخلی ریشه در خارج را پشت سر گذاشت اما به نگاه تیز بینانه و درک جامع از شرایط و نوع مورد به مذاکرات هسته ای باید گفت هرچند راهبرد غرب به خصوص ایالات متحده علیه ایران هیچ گاه تا زمانی که نظامی اسلامی ایران پا برجاست و ذات استکباری آمریکا در جریان است تغییر نخواهد کرد و این مسئله ای که هم جریان های خوشبین و هم بدبین در ایران باید آن را مورد توجه داشته باشند و به جرات می توان گفت شرایط سال های اخیر منطقه ومقاومت جمهوری اسلامی ایران و تغییر تاکتیکی را با شکست در طرح های مانند ریگا در رفتار و منش غرب مشاهده می کنیم که درخواست و مسیر مذاکرات هسته ای نمونه و نقطه عطف اعتراف به شکست مقابله مستقیم با ایران در شرایط و روزگار فعلی با روش طرحی مانند ریگاست. اما نباید فراموش کرد هوشیاری نسبت به شناخت راهبرد جدید که همان بازی با برگ تکفیر و تروریسم لازمی است که همه باید نسبت به آن حساس باشند. |