داستان کوتاه مرد همسایه - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان کوتاه مرد همسایه (/showthread.php?tid=24500) |
داستان کوتاه مرد همسایه - atena1 - 15-12-2012 روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است . سطل را تمیز کرد ، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد .وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است . وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : " هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد . سپاس یادت نره! RE: داستان کوتاه عطر شکلات - Mrs f.a.t.e.m.e.h - 17-12-2012 خیلی قشنگ بودسپاسم دادم ولی چه ربطی به عطرشکلات داشت!!!! RE: داستان کوتاه مرد همسایه - atena1 - 19-12-2012 ببخشید اشتباهی شد RE: داستان کوتاه مرد همسایه - maryana - 19-12-2012 خیلی قشنگ بود سپاس هم دادم RE: داستان کوتاه مرد همسایه - PARISA ******* - 19-12-2012 RE: داستان کوتاه مرد همسایه - رزمی کار - 03-02-2013 |