امامزاده سریال «تنهایی لیلا» کجاست؟ + عکس - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: امامزاده سریال «تنهایی لیلا» کجاست؟ + عکس (/showthread.php?tid=244036) |
امامزاده سریال «تنهایی لیلا» کجاست؟ + عکس - ابراهیم هادی - 10-09-2015 امامزاده سریال «تنهایی لیلا» کجاست؟ + عکس امامزادهای که در سریال «تنهایی لیلا» به آن پرداخته شد، امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) در روستای بوجان لواسان است که متولی این آستان ناگفتههای زیبایی از این امامزاده دارد. باید از تهران خارج شوی. از دود و دم این شهر آلوده خلاص شوی تا لذت یک مهاجرت کوتاهمدت با چاشنی زیارت را بچشی. البته هجرت همیشه با زیارت توأم نیست ولی اگر از تهران به لواسان بگریزی، مخصوصا به لواسان کوچک، بدون زیارت امامزادههای باصفا و مقبرههای کوچکی که در آن منطقه حضور دارند، سفرت لطفی نخواهد داشت. اوقاف تهران در هفته گذشته آماری را منتشر کرد که حاکی از وجود بیش از 300 امامزاده در این استان بود. ما به جز امامزاده صالح(ع)، امامزاده سید اسماعیل(ع) و حضرت عبدالعظیم(ع) در تهران و ری خیلی با امامزادههای دیگر استان تهران آشنایی نداریم. امامزادگانی که هر کدامشان استوانهای برای حفظ این دیارند. امامزادگانی که اگر معصوم نیستند ولی تالیتلو معصوم هستند و کارهای بزرگی از دستشان برمیآید. چقدر از انسانهای محتاج بودند که حاجت خود را از همین امامزادگان گرفتند. چقدر بیماران روحی و جسمی بودند که شفای خود را از همین امامزادگان گرفتند. این امامزادگان واسطههای فیض ما هستند و ما ریزهخورهای سفره با کرامت آنها. اینها آبرومندان درگاه حق هستند و ما بیوفایانی که کمتر از زیارتِ رفتگان خود به زیارت آنها میرویم. ما قدر این اولاد پیغمبر را نمیدانیم و در حتی در شناخت آنها کوتاهی میکنیم. گاهی به واسطه فیلمی و سریالی یکی از امامزادههای مغفول مانده شهرمان را میشناسیم و بعد از مدتی هم دوباره از یادمان میرود. یکی از این امامزادههای عظیمالشان، امامزاده محمد بن موسیالکاظم(ع) است که در سریال «تنهایی لیلا» با آن آشنا شدیم. امامزادهای مجرب در یکی از روستاهای لواسان کوچک. امامزادهای که در سریال تنهایی لیلا نقش اول قصه بود. نقش اولی که باعث شد تا محمد بینام، متولی امامزاده، میردامادگونه از گناه فرار کند و دختری که بویی از خدا و پیغمبر نبرده بود ولی فطرت پاکی داشت مجذوب این رفتار او شود و سرانجام به ازدواجش با محمد ختم شود و ادامه ماجرا... . همین فیلم بهانهای شد تا برای تهیه گزارش به زیارت امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) برویم. امامزادهای که از مرکز تهران تا مقبره مطهرش بیش از نیم ساعت راه نیست. پس از زیارت امامزاده، گشتی در محوطه حرم میزنیم. حرم مطهر امامزاده بنای بسیار کوچک و قدیمی با گنبد سبز رنگ مخروطی دارد. وقتی از 6 پله امامزاده که پایین میروی تا به بقعه برسی اثری از ضریحهای زیبا و آنچنانی نمیبینی بلکه یک ضریح ساده و قدیمی که پارچههای سبز تبرکی در اطراف آن آویزان هستند نظرت را جلب میکند. قبل از ورودی بقعه یک فضای 6 متری وجود دارد که محل استراحت محمد قصه بود. بالای ضریح تصویر زیبای یک خورشید کشیده شده که از وسط آن لوستر قدیمی امامزاده آویزان شده است. در آستانه ورودی امامزاده نردههای چوبی البته بدون گلدانهای داخل فیلم! و حوض آبی در وسط محوطه خودنمایی میکند. به گفته خادم امامزاده این نردهها و حوض وسط را گروه فیلمبرداری ساختند که البته پس از پایان فیلمبرداری همان گلدانها را هم بردند! حیاط امامزاده قبرستان محلی مردمان روستای بوجان بود. امامزاده دو در ورودی داشت. یکی دری که مخصوص زوار غریبه بود دیگری دری که به داخل روستا و بافت مسکونی میرفت. در کنار دری که به روستا باز میشد، خانه محمد و لیلا مشخص بود که البته کارگران در آن مشغول کار بودند و ظاهرا لوله کشیهای خانه را عوض میکردند. از راه روستا که به اندازه 50 قدم رفتیم به بنگاه معاملات املاک بوجان رسیدیم که در سریال صاحب آن حسن پورشیرازی بود. رو به روی این بنگاه مسجد بوجان قرار داشت که ظاهرا خیلی غیرفعال است. پایینتر از مسجد بوجان، روبروی در پایین امامزاده همان مصالحفروشی معروف سریال تنهایی لیلا قرار گرفته بود. ظاهرا فیلمبرداری سریال تنهایی لیلا در فضایی حدود 1000 متر مربع از این روستا انجام شده بود. تا ساعت 15 منتظر خادم و متولی آستان امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) ماندیم. جوانی بسیار ساده و پاک که در برخورد اولیه و روبوسی بوی عطر خوشش شامه ما را نوازش کرد. از او خواستم تا با حضور در آستان مقدس امامزاده گفتوگو را شروع کنیم. نوکری آستان امامزاده افتخار من و خاندان من است محسن عابدینی، متولد سال 1365، اصالتا بوجانی است و در حال حاضر کارمند شهرداری لواسان؛ صبحها پس از بازکردن در آستان امامزاده به محل کار خود میرود و بعد از ظهرها امور آستان را رفق و فتق میکند. میگوید به صورت افتخاری کار میکند و از سال 91 تاکنون امور مربوط به آستان امامزاده را انجام میدهد. قبل از او پدرش حاج رضا عابدینی و قبل از پدرش خاندان شیخ عبدالله بوجانی(اولین متولی آستان امامزاده محمدبن موسی) خادمی امامزاده را به عهده داشتند. او خیلی از گذشتگان یاد میکند و دائم از کارهای خوبی که رفتگان برای این آستان کردهاند سخن میگوید. جوانی بسیار مودب و مخلص که تمام زندگی خود را مدیون الطاف این امامزاده میداند. محسن عابدینی امامزاده را با لفظ آقاسید خطاب میکند و میگوید: « این آقا سید خیلی کارها برای من کرده است و من هم خیلی دوستش دارم.» شفای پیرمردی که استخوان پایش خرد شده بود از او درباره کرامات امامزاده میپرسم. میگوید: «در زمان گذشته که ایزوگام و قیرگونی به این شکل وجود نداشت مردم برای استحکام سقف خانههایشان خاک و شن و ماسه را با دستگاهی به نام غلطان روی پشتبام صاف میکردند. یک روز پدربزرگم در حین غلطانکاری از پشت بام افتاد و غلطان هم افتاد روی پاهایش. همین حادثه سبب شد تا استخوان پای پدربزرگم خرد شود. در آن زمان هم امامزاده مانند الان چراغ نداشت. همان شب در حالیکه پدربزرگم بسیار درد میکشید به فرزندانش گفت من را ببرید امامزاده. پس از اینکه او را به امامزاده آوردند و فرزندانش به خانه برگشتند، دیدند که نیمههای شب پدربزرگم با پای خودش به خانه برگشته است. او آنشب امامزاده را دیده بود و آقاسید او را شفا داده بود.» داستانی مشابه داستان محمد برای خادمین امامزاده پیش آمده بود بنا به گفته محسن عابدینی داستانی مشابه داستان محمد قصه تنهایی لیلا برای دو تن از خادمین قبلی امامزاده پیش آمده بود. یکی از خادمین وقتی که در شرایطی قرار میگیرد که میتواند گناه کند فضولات دستشویی را به خود میمالد تا از گناه فرار کند و به همین سبب آن زن متقاضی گناه از او بیزار میشود. محسن تمام این مسائل را لطف امامزاده محمد(ع) میداند و معتقد است او در همه احوال خادم و زائر خود را رها نمیکند. این خادم باصفای آستان امامزاده از کمبود امکانات در این آستان گلایه میکند و از کملطفی اوقاف سخن میگوید. او معتقد است اوقاف به زیبایی آستان امامزاده نمیرسد و به تهیه تهویه، تجهیز سرویس بهداشتی و حتی تهیه یک عدد جاروبرقی برای نظافت امامزاده توجه نمیکند. گروه فیلمبرداری از اهدای چند گلدان به آستان امامزاده دریغ کردند او با بیان اینکه بنای اصلی امامزاده برای دوران شاه عباس صفوی است، میگوید: از زمانیکه سریال تنهایی لیلا پخش شد اقبال مردم به این امامزاده بیشتر شد و الحمدلله ما شاهد زائران بیشتری هستیم. خادم آستان مقدس امامزاده محمد(ع) از کملطفی گروه فیلمسازی سریال تنهایی لیلا هم گلایه میکند و میگوید: این گروه تنها کاری که برای آستان امامزاده انجام داد نصب نردههای چوبی، ساخت حوض وسط حیاط و رنگ دیوارها بود. هنوز نیمی از پول اجاره آستان امامزاده را ندادهاند حتی گلدانهایی که جلوه خوبی به فضای امامزاده داده بود را هم بردند و از همان چند گلدان هم دریغ کردند. او معتقد است هرکمکی که گروه فیلمسازی میکردند کمک به آستان امامزاده بود و به جز اجر اخروی آن هیچ سود فردی به اهالی نمیرسید. محسن عابدینی همچنین دغدغه درخت چنار 800 ساله موجود در حیاط امامزاده را هم دارد و میگوید: این درخت هم اکنون پوک شده و با یک باد شدید از بین میرود. بنا به گفته او سازمان میراث فرهنگی با شهرداری همکاری نمیکند و همین عدم همکاری باعث از بین رفتن این درخت 800 ساله میشود. بعد پخش سریال «تنهایی لیلا» مردم به من میگویند «محمد» محسن عابدینی از اتفاقات جالب بعد از پخش سریال تنهایی لیلا میگوید. او میگوید: «بعد از پخش این سریال بسیاری از اهالی یا زواری که برای زیارت میآیند من را «محمد» صدا میکنند. حتی برخی از مردم به من میگویند «زرین». به هرحال از اینکه امامزاده و روستای ما شناخته شد خوشحالم. یک روز بعد از پایان فیلمبرداری متوجه شدم که سیم برقی که گروه فیلمبرداری کشیده بودند به در ورودی آستان اتصالی کرده و مردم را برق میگیرد ولی اتفاقی برایشان نمیافتد. حتی یکی از زوار هم به من گفت که این در برق دارد. اینکه اتفاقی برای زوار آقا نیفتاد لطف خود آقاسید بود.» تبرک بردن خاک «محمد» اتفاق جالب دیگری که بعد از پایان فیلمبرداری افتاد مربوط به قبر محمد میشود. محسن عابدینی دراین باره میگوید: « پس از اینکه فیلمبرداری تمام شد بعضی از مردم سراغ قبر محمد را از من میگرفتند. وقتی قبر را پیدا میکردند از خاک محمد به عنوان تبرک بر میداشتند. حتی برخی روی قبر او پول میانداختند. قبری که هیچ مردهای در آن نبود. من هم قبر را با خاک زمین یکسان کردم.» پس از شنیدن این ماجرا یاد این ضرب المثل افتادم: «قبری که برایش گریه میکنی مردهای در آن نیست.» روستایی با جمعیت حدود هزار نفر بدون روحانی و فعالیتهای فرهنگی روستای بوجان حدود هزار نفر جمعیت دارد. پیر و جوان و زن و مرد ولی به گفته خادم آستان امامزاده محمد(ع) حتی یک روحانی در این روستا وجود ندارد و با وجود دو مکان فرهنگی (امامزاده و مسجد) آرزوی یک نماز جماعت بر دل اهالی روستا مانده است. این روستا با داشتن ظرفیت بسیار زیاد فرهنگی و معنوی ولی از عدم فعالیتهای فرهنگی رنج میبرد. بنابراین ضرورت توجه مسئولین به این امور در چنین روستاهایی بیش از پیش مشخص میشود. محسن عابدینی میگوید: در سه ماه رمضان، محرم و صفر مسجد فعال است و در شب عاشورا اهالی 4 روستا در امامزاده جمع میشوند و سینهزنی خوبی انجام میدهند. شاید عدم شناخت ما امامزادههای شهر و استان خودمان و به زیارت آنها نرفتن به نوعی جفا به خودمان باشد و بعد ادا نکردن حق آنها. آیتالله قوچانی که بر اثر مکاشفه توانسته بود برزخ خود را ببیند و مکاشفات خود را به رشته تحریر در کتابی با عنوان «سیاحت غرب» درآورده بود، نوشته است: تمام امامان و امامزادگانی که در طول حیات دنیا یکبار به زیارت آنها رفته بودم در شب اول قبرم به دیدنم آمدند و همین آمدن آنها موجب کمک بسیاری به من شد. اگر میخواهید به زیارت امامزاده محمد بن موسی الکاظم(ع) در روستای بوجان بروید، باید این مسیر را طی کنید: لواسان کوچک - میدان گلندوئک - جاده بوجان - روستای بوجان. |