![]() |
• ᓗـسرت • - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: • ᓗـسرت • (/showthread.php?tid=242153) |
• ᓗـسرت • - A R M A N - 24-08-2015 حسرت
حسرت ، تو صداش موج میزد ._.
نگاهش سنگین بود .
روز وداع آسمون خونین بود
دلم لرزید
خموش بودم
چشمام باز بود
نگاهم کور
![]() وجودم پریشان بود
اشکی از چشمام چکید
گل سرخ امیدم
خشکید
![]() یکدفعه آهنگ دویدن را سرودم
بادی وزید
پریشانیم افتاد و شکست
ماه غروب کرد
همه جا تاریک شد
![]() احساسی را به درختی آویختم
تا رد پای نگاهش را دنبال کنم
بوی صدایش
طنازی و شامه نوازی میکرد
![]() منگ و مبهوت بودم
رایحه آوایش را در ذهنم مرور کردم
پیله سکوتم را بشکستم
و فریاد تنهاییم را نگاشتم
قلمم خشکید
صدایم لال شد
وجودم
مملو از حجم تهی
![]() به انتهای بن بست فراغ رسیدم
او رفته بود
اشکم سرازیر شد
خشکسالی به بار آمد
تیمم کردم
سجاده بندگی ام را
از روی غبار طاقچه دلم برداشتم
و به سوی قبله حاجاتم
جاری شدم
حال ، من بودم و خدا
و یک دنیا نگاه پر حسرت ...
![]() __________________
|