انجمن های تخصصی  فلش خور
تك بيت هاي ناب - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: تك بيت هاي ناب (/showthread.php?tid=241064)



تك بيت هاي ناب - باران20 - 15-08-2015

مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت حال من بد بود اما هیچ کس باور نداشت! خوب می دانم که "دلتنگی" مرا دق می دهدعشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت! 


(((مراببخش اگراين غزل براى تو نيست)))

بهــــار آمده اما هــوا هــوای تو نیست

مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست

بـــه شوق شــال و کلاه تـــو برف می آمد...

و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست

نسیم با هوس رخت های روی طناب

به رقص آمده و دامن رهای تـو نیست

کنــــار این همه مهمــــان چقـــــدر تنهایـــم!؟

میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست

بــــه دل نگیر اگـــر این روزهـــا کمی دو دلــــم

دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست

به شیشه می خورد انگشت های باران...آه...

شبیه در زدن تــــو...ولـــــی صدای تـــو نیست

تــــو نیستی دل این چتــــر ، وا نخــــواهد شد

غمی ست باران...وقتی هوا هوای تو نیست...

ا.معادی



[ltr] [/ltr]

اگر از کمند عشقت بروم ...کجا گریزم ؟
که خلاص بی تو بندست و حیات بی تو زندان 
"سعدی"



[ltr] [/ltr]

لحن گیرای صدایت زود عاشق می کند

جان ِ من تا می شود با هیچکس صحبت نکن

؟؟


[ltr] [/ltr]


از لب سرخ تو حرفی نزدم میترسم
زعفران باد کند دست خراسانی ها ... !




خنده هایت حجت الاسلام، کافر می کند
هر نمازت یک جماعت را مسلمان می کند

اهل قم ازبس که لعنت کرده،من فهمیده ام
طعم لبهایت چه با تجار سوهان می کند

 


تیر خشمت را زدی بر من دگر، جانا ،برو
تیغ زهرت را کشیدی بر دلم، خوانا ،برو

آخَرت بر قامت رنجور من،رحمی ،صنم
دوست نادانم نباش، ای دشمن دانا برو


مجتبی کوشکی (خرم آبادی)













چرا با من نمیسازی توای دنیای وارونه؟
چرا هیچی تو این روزا با رویاهام نمیخونه؟

چرا بامن نمیسازی؟ چیکار کردم که لج کردی؟
چرا نزدیک خوشبختی مسیرم رو تو کج کردی؟

بگو چی عایدت میشه بگیری خنده از لبهام؟
چه خونسردی تو وقتی که پر اشکه دوتا چشمام!

تماشاکن که من بازم ، دارم بازی رو میبازم...
ببین که هر شب و هرروز چه با جبر تو میسازم...

آهای دنیا که سهم من شده راهای بن بستت...
آهای ای سرنوشتی که شدم بازیچه ی دستت...

عروسک نیستم آروم بازی کن که جون دارم...
شکستم، یادگار ازتو دلی پر زخم و خون دارم...


ببخشيد سوال نظر سنجي اشتباه نوشته شده:اپ بشه؟



RE: تك بيت هاي ناب - MS.angel - 16-08-2015

امروز نه اغاز و نه انجام جهان است
اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است
گرمرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني كه رسيدن هنر گام زمان است.






ماهِ سياره ی تنهای دلم! بعد از من
در مدار هوس مشتريان می گردی !

زير تابوت مرا گريه كنان می گيری
ای كه امروز مرا شهره به اشكم كردی
نیما درویش








رنگ اشکم بی تو دارد ارغوانی می شود،
سرفه هایم تازگیها آنچنانی می شود؛

انتظارت کار دارد دست چشمم می دهد،
رفته رفته عینکم ته استکانی می شود؛

هرچه غم بود از دلم با اشک بیرون شد ولی،
خاطراتت پشت پلکم بایگانی می شود؛

کوه طاقت هم که باشی عشق آبت می کند،
شانه های مرد عاشق استخوانی می شود؛

گاه مثل بیژن و یوسف به چاهت می کشد،
گاه جسمت مثل عیسی آسمانی می شود؛

شب به شب جنگست بین عقل من با عشق تو،
نقش من هم این وسط پادرمیانی می شود؛

چشم و ابروی خشن از بس که می آید به تو،
گاهی آدم عاشق نامهربانی می شود؛

صفحه ای از دفترم را باد با خودبرد و رفت،
داستان عشق ما فردا جهانی می شود؛

بی تو اطرافم پر از ارواح سرگردان شده،
برنگردی عاشقت قطعا روانی می شود؛

کار وبار آدم عاشق ندارد اعتبار،
مردنش هم مثل اشکش ناگهانی می شود....

 · 


RE: تك بيت هاي ناب - باران20 - 18-08-2015

روزه ميگيرم ،ولي يادت خرابش ميکند
سرکه می ریزم ،ولي عشقت شرابش ميکند
عقل میخواهد کمی بیدار گردد در سرم
عشق با لالایی آرام خوابش ميکند
روز ها گرمند ،اما تشنگی رنج کميست
آنکه را هجران تو،هر شب عذابش ميکند
آتشی در زیر خواکستر، تو را در چشم هاست
این دل کم تاب را کم کم کبابش ميکند
یک نظر در آن کتاب باز ابروهای تو
اهل دل را منصرف از هر کتابش ميکند
بر دلم نقاشی چشم سیاهت شب به شب
نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش ميکند
در خطابه شیخ ما غیر از خطا چیزی نداشت
عامه ،هر چند علامه خطابش ميکند
راستی ای شیخ چون من روزه داری را ،خدا
از کدامین فرقه در محشر حسابش ميکند?¿
[ltr] [/ltr]


RE: تك بيت هاي ناب - باران20 - 15-12-2015

  خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم



راه رود جاری احساسمان را سد کنیم



عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب



پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم



دل به دریا می‌زنم من... دل به دریا می‌زنی؟



تا توکّل بر هر آنچه پیش می‌آید کنیم



جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم



پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم



می‌توانی، می‌توانم، می‌شود؛ نه! شک نکن



باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم



زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه...



نقطه‌های مشترک را می‌شود ممتد کنیم



آخرش روزی بهار خنده‌هامان می‌رسد



پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم...