انجمن های تخصصی  فلش خور
داستانی زیبا و .........................3 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: داستانی زیبا و .........................3 (/showthread.php?tid=239824)



داستانی زیبا و .........................3 - alirza57 - 04-08-2015

خوب کیرستوفر و جونیور با چشم خود غرغ شدن تایتانیک رو دیدن اونا نجات پیدا کردن ومنتقل شدن به فرانسه اونا از دست پلیس فرار کردن ولی هنوز دوست داشتن دنیا رو ببینن ولی این دفه با قطار او به سمت ایستگاه راه آهن رفتن ودزدکی وارد قسمت بار شدن قطار حرکت کرد بعد از چند ساعت اونا گرسنه شون شد رفتن تا چیزی برای خوردن پیدا کنن اونا از یه جای خوب سر در اوردن انبار غدا ها ! تا جا داشتن خوردن اونا رسیدن به فرانسه اونا خواستن برن برج ایفل رو ببینن چون تازه ساخته شد بود اونا از دیدن این برج حیرت شدن بعد تصمیم گرفتن برن انگلستان اونا دوباره با قطار رفتن به همون روش قبلی رفتن به انگلستان اونا یکم پول پیدا کردن و برای خودشون یه لباس خوب برای خودشون گرفتن تصمیم گرفتن برن به آلمان تا جام جهانی رو ببینن اونا رفتن تا
بقیه در داستان زیبا و..............4


RE: داستانی زیبا و .........................3 - mr.destiny - 04-08-2015

اول اینکه بیش تر بنویس 
دوم اینکه بیش تر پر و بال بده 
یعنی اونا رفت فرانسه بعد پاریس نه 
سوار بر قطار شدند 
قطار سوت کشان میرفت 
در میانه راه فلانی دل درد گرفت ...
و خیلی گسترده اش کن 
با جزئیات هم بنویس