انجمن های تخصصی  فلش خور
چرا عاشق فوتبال هستیم؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: فوتبال و سایر ورزش ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=20)
+--- موضوع: چرا عاشق فوتبال هستیم؟ (/showthread.php?tid=238622)



چرا عاشق فوتبال هستیم؟ - Ⓐⓗⓜⓐⓓ Ⓡⓔⓩⓐ - 27-07-2015

[rtl] [/rtl]


چرا عاشق فوتبال هستیم؟ 1
[rtl]زمین فوتبال[/rtl]

چرا عاشق فوتبال هستیم؟ چه بسا بسیاری این سوال را از ما پرسیده باشند که چرا جنون وار رشته ای را دوست داریم که هیچ سود مالی به ما نمی رساند؟ در این گزارش می خواهیم به این سوال که چرا تا این اندازه عاشق فوتبال هستیم پاسخ دهیم.
در کره خاکی مسائل بسیار کمی هستند که مانند فوتبال در زندگی انسان تاثیر داشته باشند. فوتبال با وجود سادگی زیاد بیش از یک میلیارد هوادار در سراسر جهان دارد بنابرین به سادگی می توان گفت که محبوب تر از هر رشته ورزشی است. فوتبال برای دوستداران آن همچون هوا است و بدون آن نمی توانند زندگی بکنند. هواداران فوتبال این رشته ورزشی را همچون هوا تنفس می کنند. گاهی اوقات با آن در غمی جانکاه فرو می روند و با آن هم به اوج شادی و خوشحالی می رسند.

یک دوست دار فوتبال با بردن تیم محبوبش بسیار خوشحال می شود و احساس افتخار می کند همچنانکه با باختن هم بسیار ناراحت  و حتی از خودش هم متنفر می شود. شما تنها کسی نیستید که چنین حالتی را دارید. آیا اینطوری نیست؟ اما آیا روزی از خودتان سوال کرده اید که چرا تا این اندازه جنون وارعاشق فوتبال هستید؟ بدون شک اگر شما این سوال را از خودتان نپرسیده اید خانواده و یا اطرفیانتان این سوال را از شما پرسیده اند. آنها از شما پرسیده اند که چرا به ورزشی که هیچ سود و بهره ای نصیب شما نمی کند تا این اندازه وابسته شده اید. به احتمال خیلی زیاد شما پاسخ روشن و قانع کننده ای به این افراد نداده اید. آیا اینطوری نیست؟ جایی برای نگرانی وجود ندارد. ما امروز در این  گزارش می خواهیم به این موضوع بپردازیم که چرا ما عاشق فوتبال هستیم.

همه ما می دانیم که انسان موجودی اجتماعی است که نمی تواند بدون وابستگی به جامعه ای بزرگ تر از خود زندگی بکند. این طرز تفکر ما را به سمت نظریه “هویت اجتماعی” راهنمایی می کند؛ نظریه ای که ثابت می کند انسان با مجموعه های اجتماعی که وابسته به آنها است در ارتباط تنگاتنگ است. هویت اجتماعی نقش بسزایی در ساخت شخصیت انسان و احساس احترام به خود و حس عزتمندی دارد. بر اساس این نظریه هر انسانی گرایش های زیادی دارد که می تواند از بین آنها دست به انتخاب بزند.بعضی از گرایش ها هستند که انسان نمی تواند در آنها دست به انتخاب بزند مثل مذکر و مونث بودن و یا شهر و کشوری که در آن به دنیا آمده است. اما بعضی از گرایش ها هستند که انسان می تواند در آنها دست به انتخاب بزند مثل گرایش های سیاسی، دینی و یا فوتبالی. در نهایت به این نکته می رسیم که انسان گروه ها یا مجموعه های معینی را انتخاب می کند که تا اساس و محور زندگی او بشوند.

برای درک عمیق تر این نکته سایت گل از طریق Skype گفت و گویی را با پروفسور کلیورد استوت استاد جامعه شناسی دانشگاه لیدز انجام داده است تا درباره پدیده ای به نام “هولیگانز” در فوتبال یا همان تماشاگر نماها انجام داده است. این استاد دانشگاه لیدز براین باور است رابطه یک هوادار با باشگاه مورد علاقه ش را اینگونه بیان می کند” اگر شما در خیابان قدم بزنی و شخصی را که لباسی همرنگ شما را پوشیده است در آغوش بگیری همه تعجب خواهند کرد. اما اگر شما در ورزشگاه باشی و تیم مورد علاقه شما گلزنی بکند و شما شخصی را که پیراهن تیم محبوبتان را پوشیده در آغوش بگیری در این حالت کار طبیعی را انجام داده ای چرا که شما مطمئن هستی این انسان غریبه به گروهی متعلق است که شما به آن تعلق داری و به همین خاطر این فرد دوست شما خواهد بود” بنابرین می توان گفت که شما در ورزشگاه شخصی را که پیراهن تیم محبوبتان را پوشیده است ناخودآگاه دوست خودتان می دانید هر چند که او فرسنگ ها از شما دور باشد.

اما درباره رابطه گروه های اجتماعی با هم چه می توان گفت؟ اگر بخواهیم سوال را به گونه ای عامه فهم تر مطرح بکنیم اینگونه باید بگویم که چرا هواداران دو تیم بارسلونا و رئال مادرید به جای توجه به تیم محبوب خود به دنبال تحقیر و اهانت کردن به هواداران طرف مقابل هستند؟ براساس نظریه هویت اجتماعی انسان جهان خود را به دو قسمت تقسیم می کند: “ما” و “آنها”. تا جایکه به صورت ناخودآگاه به بیان و تبلیغ خوبی های گروه خود می پردازد و در مقابل تنها و تنها به دنبال متهم کردن و بیان بدیهای گروه مقابل است. همه این مقوله ها از ارتباط تنگاتنگ انسان با گروهی که به آن وابسته است نشات می گیرد. بنابرین می توان اینگونه نتیجه گرفت که همه این بحث ها و جدل ها به خاطر اغراض شخصی است و به عبارت دیگر همه باشگاه ها بر اساس روابط سیاسی و اجتماعی شکل گرفته اند.

سوال دیگری خود را مطرح می کند و آن اینکه چرا بیشتر از یک میلیارد نفر در جهان شخصیت خود را بر اساس فوتبال می سازند؟ فوتبال در هر حالتی یک رشته ورزشی است که نیازمند سطح بالایی از پایبندی عاطفی و مالی است. پروفسور استوت براین باور است که سرمایه گذاری عاطفی دلیل اصلی محبوبیت بسیار بالای فوتبال است تا جایکه هیچ رشته ورزشی دیگری نمی توان به اندازه فوتبال به یک انسان شور و هیجان ببخشد. یک هوادار فوتبال وقتی تیم مورد علاقه او برابر حریف سنتی اش به پیروزی می رسد در شادی بی نظیر غوطه ور می شود همچنانکه وقتی عکس آن هم شکل می گیرد از فرط ناراحتی ممکن است جان خود را نیز از دست بدهد.

این سرمایه گذاری عاطفی مدتها است که بسیاری را که به فوتبال علاقه ندارند متحیر و شگفت زده کرده است. آنها از اصطلاحاتی همچون” به پیروزی رسیدیم، بازی را واگذار کردیم، فلان بازیکن را جذب کردیم” که هواداران یک تیم خاص به کار می برند متحیر و انگشت به دهان هستند اما آنچه که این افراد نمی دانند این است که فوتبال به جزئی تفکیک ناپذیر از زندگی هواداران آن تبدیل می شود. به عبارت دیگر باشگاه مورد علاقه این افراد با هر آنچه که دارد از هوادار گرفته تا بازیکن و ساختمان و نتایج به محور زندگی او تبدیل می شود. بنابرین ارتباط عاطفی بین باشگاه و هوادار آن به وجود می آید و این اصلا اغراق آمیز  و دور از واقعیت نیست.

هوادار امروزی فوتبال با دو خطر بزرگ مواجه است که احتمال دارد او را از ورزش مورد علاقه اش دور بکند.نخست “هولیگانز” و دوم هزینه ای است که باید برای رشته مورد علاقه اش بدهد. پروفسور استوت دیدگاه های متفاوتی در این باره دارد. او براین باور است که مصطلح “هولیگانز” با تمام بار منفی که دارد مصطلحی پیچیده است تا جایکه نمی توان چنین هوادارانی را در زمره هواداران عادی قرار داد چرا که این مصطلح روشن نیست و معمولا قدرت های سلطه گر برای ایجاد رعب و وحشت از آن استفاده می کنند. بنابرین با قدرت در ارتباط است. اما درباره هزینه مالی که هواداران فوتبال می کنند پروفسور استوت قبول دارد که هزینه ها افزایش یافته است تاجایکه دیگر بسیاری به خاطر هزینه بالای حضور در ورزشگاه ها ترجیح می دهند تا بازی را از خانه نگاه بکنند و این نشان می دهد فوتبال که زمانی بازی فقرا بود الان به بازی ورزش ثروتمندان تبدیل شده است و همه به عنوان تجارت به آن نگاه می کنند.

در پایان می توان اینگونه نتیجه گرفت که نباید هیچ کسی را به خاطر عشق و علاقه زیادی که به باشگاه مورد علاقه اش دارد سرزنش کرد چرا که فوتبال فراتر از یک رشته ورزشی است که بسیاری را بدون توجه کردن به دین و رنگ پوست و ملیت کنار هم جمع می کند.فوتبال حد و مرز نمی شناسد و بیشتر از هر چیزی افراد را به هم پیوند می دهد تا جایکه هواداران منچستر یونایتد همه کسانی را که در جهان طرفدار این تیم هستند دوست خود می دانند و این مقوله ای بسیار مهم است. می توان فوتبال را زبان گفت و گویی انسان دانست. می توان این رشته ورزشی را وسیله ای برای متحد کردن انسان ها دانست و این چه دستاورد بزرگی است.

منبع مقاله: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شفقنا