خوراکی های متفاوت و متنوع، جاذبه ناشناخته قشم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: گردشگری و توریسم (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=79) +---- انجمن: گردشگری ایران (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=80) +---- موضوع: خوراکی های متفاوت و متنوع، جاذبه ناشناخته قشم (/showthread.php?tid=237087) |
خوراکی های متفاوت و متنوع، جاذبه ناشناخته قشم - ×ThundeRBolT× - 17-07-2015 سمبوسه، خرما، کارگاههای روغنگیری از جگر کوسه و یا ناخدایی که در آبهای خلیج فارس رنگ و استخوان ترکانده و یا حتی بانویی که چهره در پس نقاب پوشانده مشغول پخت نان محلی است چطور میتواند جاذبهی گردشگری باشد؟ محمد منظرنژاد، راهنما و مدرس گردشگری در یادداشتی با عنوان «ظرفیتهای ناشناخته گردشگری» که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داده، نگاهی به ظرفیتهای مفغول جزیرهی قشم داشته و تجربیات خود را دربارهی چگونگی تبدیل ظرفیتها به محصول و جاذبهی گردشگری به اشتراک گذاشته است. در این یادداشت که هدف اصلی آن توسعهی پایدار جوامع روستایی با استفاده از ظرفیتهای گردشگری است، آمده: «زمانی که درباره جاذبه و پتانسیلهای گردشگری صحبت میشود، بیشتر افراد به فکر سایت تاریخی و دیدن و شنیدن درباره یک جاذبه فیزیکی میافتند، در صورتی که ظرفیتهای زیادی برای تبدیل شدن به یک جاذبه وجود دارد که نیاز به کاوش و جستجو دارد تا بتوان این ظرفیتهای ناشناخته را تبدیل به یک جاذبه و ظرفیت بالفعل کرد. در جایجای ایران پتانسیلهای زیادی وجود دارد که هر کدام میتواند ظرفیتهای بالفعلی را برای ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری ایجاد کند. جزیره قشم یکی از مناطقی است که میتواند ظرفیتهای موجود را تبدیل به فرصتهای گردشگری پایدار کند و در نتیجه برنامهریزی و مدیریت شاهد توسعه اقتصادی جوامع و پایداری فرهنگ بومی شود. جزیره قشم با داشتن وسعتی زیاد و پراکندگی روستایی ویژگیهای خاصی دارد. از شهر قشم که بیرون میرویم و به سمت غرب جزیره حرکت میکنیم روستاهای زیادی را در مسیر خود مشاهده میکنیم که هر کدام ویژگیهای منحصر بفرد خود را دارند. زمانی با مسافران برای بازدید از جنگلهای حرا از مسیر رمکان میگذشتیم که چشمم به یک مغازه نان محلی (تمشی) خورد و با خودم گفتم با توقفی در کنار آن مغازه تجربه خوردن نان محلی را برای مسافران ایجاد کنم. بنابراین مسافران را به آن نانپزی بردم و ایشان فهرستی از انواع نانها را در اختیار مسافران قرار داد و مسافران با دیدن تنوع نانها کنجکاوی زیادی پیدا کردند و از هر نان یکی سفارش دادند و همگی با یکدیگر میل کردند و در نهایت از یکی از نانها که بیشتر به ذائقهشان خوش آمده بود سفارش دادند و برای ادامه سفر با خود آوردند از آنجایی که این کار را برای اولینبار انجام داده بودم و عکسالعمل مسافران را دیدم بر آن شدم تا دیگر ظرفیتهایی به مانند نان محلی را شناسایی کنم و در سفرها به عنوان یک جاذبه به مسافران معرفی کنم. کیک هلر روزی در جزیره قشم به دنبال شیرینی بودم که از یکی از شیرینی فروشیها کیکی خریداری کردم که به کیک هلری معروف بود و بر آن شدم تا درباره این کیک بیشتر تحقیق کرده تا محل پخت آن را پیدا کنم و در نتیجه در روستای هلر دو کارگاه شناسایی کردم که با مسافران برای بازدید از هلر و کارگاه شیرینیپزی برویم و یکی از مهمترین بخشهای سفر را که تهیه سوغات است از این کارگاهها خریداری و تهیه کنیم. شهر رمکان، روستای گیاهدان و توریان هربار که از سفر گردشگری در جزیره به سمت قشم بر میگشتیم، برای صرف عصرانه و حتی شام در این مکانها توقف میکردیم و مسافران را دعوت به صرف شام میکردیم. در این مناطق کبابهای محلی پخت میشود که خوردن آن خالی از لطف نیست، چرا که طرز پخت آن کمی متفاوت بوده و طعم و خوشمزگی خاصی دارد و برای مسافران نیز خوشایند است. در یکی از این شبها فردی ما را به بازدید از کارگاه پشمکپزی دعوت کرد و با ایشان به کارگاهش رفتیم، با خودم به این فکر میکردم که اگر مسافرانم را برای بازدید از کارگاه پشمکپزی در حال پخت به این محل ببرم تجربه خوبی را برای ایشان رقم خواهد زد. سمبوسههای لافت بازدید از روستای لافت در زمان غروب آفتاب یکی از بهترین سایتها برای گردشگران است و خوردن یک عصرانه در بالای بام لافت و دیدن غروب آفتاب بسیار خوشایند است. روزی اتفاقی از یکی از مغازههای لافت خرید میکردم که متوجه ظرفی شدم که در آن سمبوسههای محلی وجود داشت و از این سمبوسه خرید کردم و به مسافرانم دادم و جالب بود که مسافران آنچنان خوششان آمده بود که در زمان ترک لافت از مغازه دوباره سمبوسه خرید کردند. طعم قهوه و ادویههای محلی در لافت، سهیلی، شیبدراز، هفترنگو، دیرستان و برکه خلف از آنجایی که جزیره قشم یکی از بزرگترین جزایر خلیج فارس است و مسیرهای دسترسی طولانی بوده و امکانات رفاهی و پذیرایی در این مسیرها وجود ندارد، باید ترتیبی داده میشد تا برای استراحت و پذیرایی میهمانان و مسافران محلهایی را ایجاد کرد. با توجه به اهداف توسعه پایدار در فعالیتها طبیعتگردی و بومگردی ترجیح داده شد تا از امکانات بومی گردشگران استفاده کرد و مهمانان و گردشگران را به خانههایی برد که امکان پذیرایی را دارند در این میان خانههایی در روستاها بودند که خود این کار را از روی علاقمندی انجام میدادند و ما نیز گردشگران را به مهمانی این خانهها بردیم تا برای ناهار، پذیرایی عصرانه، صرف چای و قهوه محلی و حلوا مدتی را در آنجا باشند و با میهماننوازی گرم مردم جنوب و سفرههای آنها آشنا شوند و این خود برای مسافران تبدیل به یک ظرفیت گردشگری شد تا با ادویهها وخوراکهای محلی آشنا شوند و با افراد خانواده گفتوگویی داشته باشند و با فرهنگ ایشان بیشتر آشنایی پیدا کنند. لنجهای گوران در کنار تمامی جاذبههای جزیره دیدن کارگاههای لنجسازی که هنوز هم به صورت سنتی و با چوب اقدام به ساخت لنج میکنند بسیار زیبا و دیدنی است و در کنار دیدن لنجها صحبت با ناخداهایی که در زمانهای گذشته خاطرات سفرهای گپ (سفرهای طولانی مدت) را بازگو میکنند و حتی برخی از آنها به زبان سواحلی نیز تسلط دارند به جذابیت کارگاهها میافزاید. در یکی از این کارگاهها در گوران «ناخدا علی» برایمان از سفرهایش گفت و چگونگی ساخت لنج را شرح داد و از اجزا و بخشهای مختلف آن تعریف کرد؛ ولی آنچه برای گردشگران تعجببرانگیز بود، اینکه لنجی به این بزرگی وقتی کامل میشود چگونه آن را راهی آب میکنند که ناخدا علی پاسخ داد و مسافران را با دست پر بدرقه کرد. با ناخدا علی صحبت کردم که در صورت امکان میتواند اقدام به ساخت لنجهای کوچک نماید تا در زمان بازدید مسافران از این ظرفیت گردشگری و علاقمندی به موضوع لنجسازی بتوانند یک لنج کوچک خریداری کنند و با خود به یادگار ببرند. داستان آب در چاهکوه زمانی که قدم در این روستا میگذارم به آب میاندیشم و سختی راهی که زنان روستا میپیمایند تا از آب چاههای تنگه برای مصرف خود به خانه بیاورند و برای من تجربه نوشیدن آب گوارایی که توسط «احمد» از چاههای واقع در تنگه چاهکوه کشیده میشود از خاطرم نمیرود. زندگی روستانشینی در جزیره قشم و دیدن و تجربه کردن آن سراسر تجربه و درس است، اینجا وجود چاهها و برکهها (آب انبارها) همگی اهمیت آب را ده چندان میکند و دیدن فرهنگ مصرف آب توسط کودکی در یکی از این خانهها به من درس بزرگی میدهد که برای مسافران بازگو میکنم تا ایشان نیز به اهمیت نوع مصرف آب در جزیره پی ببرند و الگو بگیرند. گردش و ماهیگیری میان درختان شناور در تمام تورها بازدید از جنگلهای مانگرو بخش جدا نشدنی از سفر است، چرا که دیدن اکوسیستم بینظیر جنگل در تمام دنیا فقط در یک عرض جغرافیایی خاصی پراکنش پیدا کرده که بخش متراکمی از این جنگلها در ایران و در شمال جزیره قشم قرار دارد که تحت تاثیر جذر و مد آب قرار دارد و در نتیجه اکوسیستم مناسبی را برای زندگی جانوران خاصی علیالخصوص پرندگان ایجاد کرده است. در این میان ناخداها و صیادان نیز با استفاده از ظرفیتهای اکولوژیکی منطقه و با بستن خورها و تاسیس مشتا (یک نوع از روش صیادی) و با استفاده از جذر و مد اقدام به ماهیگیری میکنند. در این زمان و با مشاهده این موضوع تصمصم گرفتم تا مسافران را با روشهای ماهیگیری و فعالیت صیادها و رزق و روزی آنان آشنا کنم. زمانی که با قایقداران و ناخداها به سمت مشتاها رفتیم و یا تورهای ماهیگیری که در ابتدای خورها بسته شده بود را بالا کشیدیم ضمن اینکه ناخداها مسافران را با ماهیها و آبزیان آشنا میکردند مسافران نیز سختی و مشکلات صیادان را لمس کرده و سوالات خودشان را میپرسیدند. نوای موسیقی از صلخ به گوش میرسد «صلخ» یکی از روستاهایی که در زمینه موسیقی محلی فعالیت دارد و دیدن جشنواره موسیقی محلی در این روستا این ذهنیت را ایجاد کرد تا بتوانم با هماهنگی میراث فرهنگی سازمان منطقه آزاد قشم نمایشی از موسیقی قشمی و نواهای محلی را برای مسافران به اجرا بگذارم. لذت ماجراجویی در کارگاه روغن جگر کوسه در این میان و با گذشت از روستاها و مناطق مختلف در جزیره قشم با ادویههای محلی و کارگاههای روغن جگر کوسه و چگونگی درست کردن پودر ماهی برای مهیاوه آشنا شدم و در زمانهای مناسب و فصل خودش مسافران را برای بازدید از این کارگاهها همراهی میکردم و بیشترین بخشهایی که از دیدن آن لذت میبردند چگونگی درست کردن روغن کوسه و مهیاوه بود. در این میان با انواع نانهای محلی آشنا می شدند و برایشان جالب بود که زنان محلی چندین نوع نان را بر روی تابههای داغ درست می کنند، معتقدم که نان به عنوان قوت روزانه و مقدس برای هر انسانی در جهان اهمیت خاصی دارد و هر گردشگر در سفر خود باید با نان منطقه و روشهای طبخ آن آشنا شود. در کشور عزیزمان ایران نیز در این وسعت پهناور نان به روشهای مختلفی پخت میشود و هرکدام از نانها طعم و مزه و شیرینی خود را دارد. در بازدید از خانههای روستایی که خانمهایشان مشغول پخت نان محلی (تمشی) بودند مسافران خانم بسیار علاقمند بودند تا این کار را خود شخصا انجام دهند و با آموزش خانمهای محلی این کار به سختی میسر میشد و مسافر میتوانست یک نان را با دستان خود بپزد و در نهایت با سوختن سرانگشتانش با سختی و تجربه آن بانوی قشمی بیشتر آشنا میشد و نان را با لذتی بیش از پیش میل میکرد. خرما؛ یک جاذبه گردشگری با دوستان خوبی که در جزیره داشتم و در فصل رسیدن خرما برایم از باغستانهایشان خرما میآوردند به این فکر افتادم که میتوانم خرما را تبدیل به یک جاذبه کنم و خود شخصا برای تجربه اتفاقاتی که در باغ خرما هنگام چیدن میافتد با یکی از دوستانم به باغ رفتیم و آنجا دریافتم که چیدن خرما و دیدن این موضوع خود میتواند به یک جاذبه تبدیل شود، بنابراین در یکی از سفرهایم با هماهنگی یکی از نخلستانها، مسافران را برای چیدن خرما همراهی کردم و مسافران بعد از چیدن خرما و آشنایی با روشهای نگهداری و مراقبت از درخت خرما برای صرف ناهار در زیر بادگیری نشستند که میتوانم به جد بگویم بهترین تجربه برای مسافران بود. صیادی بانوی خلیج فارس حتی شنیدن خاطرات مردان خلیج فارس از گذشته خود تجربیاتی را به همراه دارد که مسافرین را برای شنیدن مشتاق میکند که چندین ساعت پای صحبتهای ناخدا مینشینند و از زندگی و سفرهای او میشنوند و به چشمان همسر ناخدا که انتظار به چشم به دریا مینگریست میاندیشند و از او سوال میپرسند که تو در زمان سفر ناخدا چه میکردی و بچهها را چگونه بزرگ کردی؟ و وقتی در جواب بانوی خلیجفارس میشنوند که ایشان خود به صیادی میرفته و قوت خانواده را آماده میکرده چشمانشان با شور و نشاط پر از اشک میشود و آفرین میگویند. امروزه میراث معنوی، نوع زندگی و تجربه کردن آن ظرفیتهایی است که در کشور عزیزمان با توجه به تفاوت اقلیمی زیاد از تنوع بالایی برخوردار است و هرکدام میتواند تبدیل به یک فرصت برای سرمایهگذاری و هدف گردشگری شود. روشهای زندگی، غذاهای محلی و بسیاری موارد دیگر میتوانند به عنوان فرصتهایی برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری بررسی شوند. با دیدن تمام آنچه در جزیره قشم تجربه کردم دریافتم که میتوانم این تجربیات را برای توسعه اقتصادی جوامع روستایی میزبان تبدیل به فرصت کنم تا ایشان نیز از ورود گردشگران منتفع شوند. اینها نمونههایی از ظرفیتهای ناشناختهایی هستند که باید به آنها توجه شود و فقط و فقط به دست خود مردم محلی باید مدیریت شود، با ساز و کار و تصمیمگیری خودشان و ما و هر فرد دیگری میتوانیم فقط و فقط به ایشان مشاوره داده و همراهیشان کنیم. |