انجمن های تخصصی  فلش خور
وقتی «برادر بزرگ»، «پدرخوانده» می شود! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: خبرها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=42)
+--- موضوع: وقتی «برادر بزرگ»، «پدرخوانده» می شود! (/showthread.php?tid=230052)



وقتی «برادر بزرگ»، «پدرخوانده» می شود! - Mαяѕє - 02-06-2015

وقتی «برادر بزرگ»، «پدرخوانده» می شود! 1
درست از زمانی که ملک عبدالله درگذشت و ملک سلمان پادشاه جدید این کشور شد، سمت وسوی این تغییرات در کسری از هفته به طور کامل آشکار گردید. در مدتی کوتاه پادشاه جدید و کارگزارن جوانش، با چرخشی 180 درجه ای تلاش کرده اند که موقعیت و نسبت خود با کشورهای عربی و رویکرد خود به مسائل بین المللی را تغییر دهند.
عادل الجبیر وزیر خارجه جدید و جوان عربستان که چند ماهی است جانشین سعودالفیصل شده، روز یکشنبه در یک کنفرانس خبری در مصر در مقام سخنگوی خودخوانده و تام الاختیار همه خاورمیانه و کشورهای عربی و اسلامی ادعاهایی را درباره تحولات منطقه مطرح کرد که به وضوح سمت و سوی سیاست های جدید ریاض و نوع نگاه تازه این کشور به کشورهای عربی منطقه را نشان می دهد. طی یک دو سال گذشته و از زمانی که ملک عبدالله پادشاه سابق کشور عربستان سعودی در بستر بیماری افتاد و در پشت پرده عنان امور را طیفی دیگر از خاندان آل سعود به دست گرفتند، اوضاع در ریاض و سیاست های منطقه ای به تدریج دستخوش تغییراتی محسوس شد.

درست از زمانی که ملک عبدالله درگذشت و ملک سلمان پادشاه جدید این کشور شد، سمت وسوی این تغییرات در کسری از هفته به طور کامل آشکار گردید. در مدتی کوتاه پادشاه جدید و کارگزارن جوانش، با چرخشی 180 درجه ای تلاش کرده اند که موقعیت و نسبت خود با کشورهای عربی و رویکرد خود به مسائل بین المللی را تغییر دهند.

ریاض به زعم آل سعود و به تایید برخی از سران کشورهای عربی در دهه های اخیرعمدتا نقش «برادر بزرگ» (Big brother) پایتخت های عربی را برای خود قائل بوده است. البته نقش برادر بزرگی عربستان برای سایر اعراب در دهه های گذشته را باید فراتر از معنایی که برپایه کتاب معروف جرج اورول برای اصطلاح «برادر بزرگ» متداول شده، تعریف کرد و می‌توان به آن نقش‌هایی مانند امر و نهی و حکمیت و میانجی گری در بین برادران را نیز افزود.

در مقطع کنونی اما جوان های بر سرکار آمده در ریاض نشان داده اند که نه به لحاظ تجربه مدیریتی توان تداوم ایفای آن نقش را دارند و نه با توجه به مشی و منش اهالی جدید حاکمیت در ریاض و رویکردهای بین‌المللی و منطقه ای دیگر می‌توانند به لحاظ توانمندی های فردی و جمعی برای خود چنین جایگاهی را قائل باشند.

از این رو است که سکانداران جدید این کشور با یک فرار عجولانه و رو به جلو تلاش می کنند که نقش برادر بزرگی به ارث رسیده از دوران شاه سابق را به صورت خودجوش، با پدرخواندگی برای اعراب جابجا کنند و خود را این بار پدرخوانده(Godfather) آنها و منطقه بدانند.

شاید بتوان اقدامات و اظهارات کارگزاران جدید عربستان را در همین راستا و برپایه پذیرش همین واقعیت تفسیر کرد. در حالی که سلطه دو گروه تروریستی و خطرناک داعش و جبهه نصرتِ القاعده بر بخش هایی از شمال شرق و شمال غرب سوریه و پیشروی این گروهها به سمت مرکز این کشور، نگرانی جامعه جهانی و حتی آمریکایی ها و اروپایی ها را برانگیخته، وزیر خارجه عربستان بیان کرد که ریاض مصّر است که بشار اسد و حکومت مستقر دمشق توسط جبهه نصرت و داعش سرنگون شود. درحالی که ایران در سوریه، عراق، یمن و لبنان مستقیما با حاکمان و ارتش های قانونی این کشورها در تعامل و ارتباط و همکاری است، الجبیر مدعی شد که ایران در این کشورها دخالت می‌کند و از تروریسم حمایت می کند که این از سوی کشورهای عربی (بخوانید آل سعود) پذیرفتنی نیست.

سخنان الجبیر بیانگر این مساله است که عربستان از تداوم خونریزی ها و گسترش جنگ و گریزهای داعش، جبهه نصرت و دیگر گروههای وابسته به القاعده درسراسر خاورمیانه به ویژه سقوط رمادی در عراق و ادلب و پالمیرا در سوریه به وجد آمده و کمک های مستشاری ایران به سوریه، عراق و لبنان برای دفاع در مقابل خطر گسترش تروریسم را نمی تواند تحمل کند. علی الظاهر ریاض علاوه بر عربستان و حاکم نشین‌های کوچک خلیج فارس، خلافت خودخوانده ابوبکر بغدادی در خاک عراق و سوریه و حاکمیت خودخوانده القاعده بر بخش هایی دیگر از منطقه را هم به عنوان کشورهایی عربی می شمارد و سخنگوی آنها نیز است. از این رو همکاری آشکار ایران با پایتخت های این کشورها و همسویی تهران با جامعه جهانیِ برای مقابله با خطر داعش و القاعده را، با گستاخی تمام حمایت از تروریسم عنوان می کند.

آنها در همین مدت کوتاه آنچنان در نقش جدید و خارج از قاعده خود در قبال منطقه فرو رفته اند که با کنار گذاشتن تمامی پروتکل های حقوق بشری و معاهدات بین المللی مردم بی پناه یمن را به جرم انقلاب علیه نابسامانی و بی ثباتی موجود در کشور تنبیه کرده و به بهانه فرار رییس دولت سابق، این کشور را آماج حملات خونبار قرار داده اند، تا در کنار اسراییلی ها دوگانه ای از تروریسم بین المللی را علیه مردم مسلمان و بی دفاع یک کشور - که از قضا آنها هم عرب و مسلمان هستند-رقم بزنند. آنها در این سبعیت و کشتار چنان غرق شده و خود را حق به جانب می دانند که از یک سو از مردمان فقیرترین کشور عربی خاورمیانه با بمب خوشه ای پذیرایی می کنند و از سویی حمایت معنوی و کمک های مردمی تهران و دیگر کشورها از صنعا و مردم یمن را هم بر نمی تابند.

این همه دوگانگی در سیاست ورزی، بی رحمی و سبعیت در برخورد و کشتار و خاکستری و غیر قابل تحلیل شدن مواضع و اقدامات بین المللی نه از یک کشور عادی، نه از یک کشور کانونی و نه حتی از یک «برادربزرگ» که فقط از یک «پدرخوانده» برمی آید. به خصوص که پدرخوانده ها معمولا هرجا که لازم باشد قواعد پذیرفته شده، پروتکل ها و تقسیمات بین المللی را وقعی نمی نهند و در مواقع لزوم تعاریف، روابط، قوانین و تقسیمات خاص خود را دارند.