داستانی جالب - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستانی جالب (/showthread.php?tid=228117) |
داستانی جالب - mariii - 23-05-2015 دو شیر از باغ وحس می گریزند و هر کدام راهی را در پیش می گیرند.یکی از شیر ها به یک پارک جنگلی پناه می برد،اما به محض آنکه بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را می خورد به دام می افتد. ولی شیر دوم موفق می شود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر می افتد و به باغ وحش بازگردانده می شود حسابی چاق و چله است! شیر نخست که در آتش کنجکاوری می سوخت،از او پرسید (کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی ؟!)) شیر دوم پاسخ می دهد (توی یکی از ادارات دولتی)).هر سه روز در میان یکی از کارمندان اداره را می خوردم و کسی هم متوجه نمی شد! پس چطور شد که گیر افتادی؟ شیر دوم پاسخ می دهد (اشتباها آبدارچی را خوردم.چون تنها کسی بود که کاری را انجام می داد و غیبت او را متوجه شدند!! برداشتتون رو از این داستان بگین ؟؟؟؟ RE: داستانی جالب - SANY - 23-05-2015 ممنون جالب بود.............
یعنی کارمندان ادارات کلا هیچ نقشی ندارن جز مفت خوری........!!! :4fv: RE: داستانی جالب - mariii - 23-05-2015 آره واقعا RE: داستانی جالب - یسما خوشمله - 23-05-2015 راسته منم موافقم RE: داستانی جالب - mr.destiny - 23-05-2015 انجمن اشتباهی و تکراری RE: داستانی جالب - mariii - 23-05-2015 تو کدوم انجمن باید اینو بزارم؟ RE: داستانی جالب - ຖēŞค๑໓ - 23-05-2015 (23-05-2015، 17:11)mariii نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. داستان و رمان |