بررسی بازی Life is Strange: Episode 2 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: معرفی، نقد و اخبار بازی ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=10) +--- انجمن: معرفی و نقد بازی ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=12) +--- موضوع: بررسی بازی Life is Strange: Episode 2 (/showthread.php?tid=227648) |
بررسی بازی Life is Strange: Episode 2 - Mason - 20-05-2015 مشخصات بازی
عنوان Life is Strange: Episode 2 - Out of Time پلتفرم PC، PS4، PS3، Xbox 360، Xbox1 ناشر Square Enix سازنده Dontnod تاریخ انتشار ۲۴ ژانویه ۲۰۱۵ (۴ فروردین ۹۴) سبک ماجراجویی بیش از دو ماه از عرضهی قسمت اول میگذرد و تقریباً مدت زیادی است که منتظر ادامهی داستان مکس و قدرت جادوییاش ماندیم. قسمت اول بیشتر جنبهی مقدمهای داشت که داستان، گیمپلی و روند بازی را معرفی میکرد. آنجا با مکس کالفیلد آشنا شدیم که در آکادمی بلکوِل، عکاسی میخواند و هیچوقت دوربین آنالوگ خود را از خودش دور نمیکند. مکس در غیرمنتظرهترین مکان و زمان ممکن با کلویی رو در رو شد، دوستی که سالها بود از او خبری نداشت. شاید تنها نکتهی کلیدی داستان در قسمت اول، قضیهی آن طوفان و گردبادی باشد که در رویاهای گاه و بیگاه مکس، به سمت آرکیدیا بی روانه شده است. گرچه در این قسمت که «خارج از زمان» چیز بیشتری از آن طوفان، منشا قدرت مکس یا آن کتابهای قرمز مرموزی که در آخرین لحظات قسمت اول دیدیم دستگیرمان نمیشود، اما با داستانی مواجه هستیم که بیشتر از تأکید روی قدرتهای فرازمینی، روی روابط انسانی تمرکز کرده و قصهای را روایت میکند که شاید معضل بسیاری از نوجوانان هم سن و سال مکس و دوستانش باشد. با داستانی مواجه هستیم که بیشتر از تأکید روی قدرتهای فرازمینی، روی روابط انسانی تمرکز کرده است
مخاطب در این قسمت تعامل بیشتری با داستان و شخصیتها دارد و نه تنها به خاطر جذابیت قصهای که روایت میشود، بلکه به دلیل بیشتر شدن تعداد انتخابها در طول بازی، او میتواند تأثیر بیشتری بر نحوهی شکلگیری جزئیات داستان داشته باشد. این انتخابها از همان اولین صحنهی بازی خودشان را نشان میدهند، جایی که باید صدای زنگ ساعت مکس را قطع و او را از روی تخت بلند کنید. موسیقی بند Syd Matters همچنان در بازی شنیده میشود و بیشتر از اینکه جنبهی یک موسیقی متن داشته باشد، به صورتی کاملاً ملموس و واقعی در طول بازی جریان دارد. ضبط صوت اتاق مکس، امپیتری پلیر او و دستگاه موسیقی رستوران مادر کلویی منابع پخش آهنگ در بازی هستند و غیر از سکانسهای اصلی و تأثیرگذار بازی که بر اساس محتوای داستان آهنگی در پیشزمینه پخش میشود، در دیگر سکانسها موسیقی خاصی شنیده نمیشود. در مورد Life is Strange بهتر است به جای واژهی مرحله، از اصطلاح سینمایی سکانس استفاده کنیم. در بازیهای اپیزودیک و چند قسمتی که امروزه حسابی گل کردهاند و طرفدارهای خاص خود را هم پیدا کردهاند، داستان به وضوح حرف اول را میزند و تقریباً به آن شکل سنتی، بازی مرحله به مرحله نیست. در این سبک باید از دیدگاه بالاتری به قضیه نگاه کرد و به هر قسمت این بازیها که به فاصلهی چند هفته تا چند ماه از یکدیگر منتشر میشوند، به عنوان مراحل آن نگاه کرد. مرحلهی اول Life is Strange همانطور که گفته شد نقش آموزشی و ابتدایی داشت و مرحلهی دوم، دربارهی ارتباط بین چند دوست است.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ارتباط بین مکس و کلویی پررنگتر و مستحکمتر از همیشه شده و داستانهای زیادی انتظار آنها را میکشد این ارتباطها هستند که در این قسمت حرف اول را میزنند و به داستان رنگ و بویی واقعگرایانه میبخشند. ارتباطهای انسانی مثل روابط بین مکس و کلویی، بین مکس و کیت، کیت و آقای مَدسن و ارتباط مکس و همهی آن پدیدههای طبیعی مانند بارش برف وسط تابستان و اتفاقی دیگر که در پایان این قسمت باز هم همه را غافلگیر میکند. در مورد برف و طوفان چیز زیادی دستگیرمان نمیشود اما شناخت بیشتری نسبت به شخصیتهای اصلی بازی پیدا میکنیم که همین مورد باعث همذاتپنداری بیشتر و صرف وقت بیشتری قبل از انتخاب جوابها میشود. در جایی از بازی وقتی باید تصمیمهای تأثیرگذار بگیرید، به این فکر میکنید که آیا این تصمیم همانی است که مکس میخواهد؟ آیا این رفتار از او سر میزند؟ یا اینکه خودتان را در آن موقعیت تصور میکنید و با این تصور که اگر خودتان آنجا بودید چه کار میکردید، تصمیم میگیرید. این گیر افتادن بین انتخاب مکس و خودتان در تصمیمگیریها هم تجربهای چالشانگیز است و هم باعث میشود خودتان را بهتر بشناسید و حداقل در بازیهای رایانهای هم که شده، قرارگیری در شرایط دشوار را تجربه کنید. این انتخابهای حساس در بازی کم نیستند و مکس هم با حرفهایش بعد از هر تصمیم مبنی بر اینکه شاید این بهترین انتخاب نبود و با اشاره به قابلیت عقب زدن زمان، شما را در یک دوراهی پیچیده قرار میدهد. دوراهی انتخاب بین دو دوست، یکی از سختترین انتخابها در طول زندگی است و در این قسمت شما این موقعیت را تجربه خواهید کرد. یا در مواقعی دیگر در طول بازی که در حال مکالمه با کسی هستید و سه یا چهار جملهی پیشنهادی برای انتخاب روی صفحه نقش میبندد و فرصتی طولانی برای انتخاب بین آنها دارید، آرزو میکنید که ای کاش در زندگی واقعی هم چنین قدرتی را داشتید. Life is Strange با وجود اینکه ایدهی اصلی داستانش یک پدیدهی فراطبیعی است، اما به قدری واقعگرایانه پرداخته شده که مخاطبِ آن بارها در طول بازی، خود را جای شخصیت اصلی میگذارد و حتی شاید لحظاتی از بازی، یادآور زندگی شخصیاش نیز باشد. تک تک کلمات و انتخابها از ابتدای بازی و حتی از قسمت قبل، تأثیرگذار هستند
به همهی چیزهایی که تا به حال گفتیم باید چاشنی باگ، ایرادات فنی و گرافیکی را نیز اضافه کنید. بازی قرار نیست گرافیک خارقالعادهای ارائه دهد و خالی از ایراد باشد اما در همان ظاهر مینیمالیستیاش، باگهایی وجود دارد که شاید برای گیمرهای مشکلپسندتر چندان خوشایند نباشد. حرکات لب شخصتها با دیالوگهایی که میگویند هماهنگ نیست و این مورد برای بازیای که در سال ۲۰۱۵ عرضه میشود یک ضعف به شمار میرود. همانند قسمت گذشته، صداگذاریها همچنان مصنوعی و تقریباً خالی از احساسات هستند. پیشبینی کردن اتفاقات سی ثانیهی آینده با دقیقترین جزئیات ممکن توسط دوستتان، چیزی نیست که هر روز ببینید و احتمالاً واکنش شدیدتری از اینکه تنها بگویید «وای مکس، تو واقعاً قدرت داری!» نشان خواهید داد. در کنار اینها خود دیالوگها را هم اضافه کنید که انگار روی حالت کند پخش میشوند و در یک مکالمهی دو نفره، بین هر پرسش و پاسخ چندین ثانیه فاصله است. از مهمترین عوامل تأثیرگذاری داستان در یک فیلم یا سریال، زبان بدن و حالات صورت بازیگرها است که در موقعیتهای بسیاری بدون گفتن یک کلمه، مفهوم و منظور خود را تنها به واسطهی طرز نگاه خود میرسانند. Life is Strange به عنوان یک بازی داستانمحور، این مورد را به خوبی رعایت نکرده و گرچه محدودهای فنی و گرافیکی برای تیم سازنده وجود دارد، باز هم میشد روی حالات چهرهها بیشتر کار کرد و کمی از بار انتقال احساسات را روی دوش آنها انداخت.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کلویی خانهاش را در کنار ماشینهای اوراقی میداند و «آرکیدیا بِی» هم برای او جهنمی بیش نیست با این که تمام المانهای گیمپلی همانهایی هستند که در قسمت قبل دیدیم و غیر از یک مورد بسیار هیجانانگیز، هیچ کار جدیدی از مکس برنمیآید، اما ریزهکارییهایی که برای پیشبرد داستان به بازی اضافه شده تنوع کافی به آن میدهند و کمی از تکراری شدن دورش میکنند. اثبات قدرتهای مکس به کلویی به جذابترین روش ممکن انجام میشود و جایی که او از شما میخواهد محتویات جیبش را حدس بزنید، با یک مینیگیم حافظهای جذاب طرف هستید. برای اینکه دیگر حرف و حدیثی نباشد و کلویی به قدرتهای مکس ایمان بیاورد، در همان سکانس با دیالوگهای بیاحساس، باید اتفاقات سی ثانیه آینده را پیشبینی کنید و اینکار را باید با دقیقترین جزئیات ممکن انجام دهید و حواستان به تمام گوشه و کنارهای رستوران مادر کلویی باشد. اما دوست سرکش مکس به این راحتیها رام نمیشود و به عنوان آزمایش نهایی، ایدهی بسیار جذابی در سر دارد که متأسفانه عملی نمیشود و مخاطب را در یک انتظار بیپایان برای انجام آن کار رها میکند. همانطور که از روند بازی انتظار میرود، اکشن آن بسیار کمتر شده و اگر گشت و گذار در یک محیط بسته و تعامل با تمام اشیای موجود در آن به نظرتان خستهکننده میآید، احتمالاً لذت چندانی از بازی نخواهید برد. اما هستند کسانی که باید با تمام شخصیتهای بازی صحبت کنند و با آنها آشنا شوند، یا حتی دفترچه خاطرات مکس را بخوانند و در جریان پیامکهای او قرار گیرند. برای این دسته از افراد، Life is Strange یک ماجراجویی لذتبخش است. پایانبندی این قسمت هم به خوبی انجام شده و با اشارهای کوتاه به قسمت بعدی و معماهای حل نشدهاش، انتظار برای «نظریهی آشوب» را سختتر میکند. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. سکانسهای رستوران از لحظات جذاب و به یاد ماندنی این قسمت هستند با اتفاق عظیمی که در لحظات پایانی بازی میافتد و زمانی که میفهمید میتوانستید از بروز آن اتفاق جلوگیری کنید، متوجه میشوید تک تک کلمات و انتخابها از ابتدای بازی و حتی قسمت قبل تأثیرگذار هستند و این انگیزهای میشود که بازی را یک بار دیگر با انتخابهایی دیگر به پایان برسانید. Life is Strange در قسمت «خارج از زمان» روی موضوعاتی دست گذاشته که معضل نوجوانان در جامعهی امروزی هستند و در کنار جنبهی سرگرمکنندهاش، قصد دارد اشارهی کوچکی داشته باشد به مشکلاتی که مخصوصاً دختران با آنها درگیر هستند و اهمیت و تأثیر یک دوست وفادار در لحظات سخت را به تصویر بکشد. موضوعاتی که مطرح میشوند شاید کلیشهای و تکراری باشند، اما در دنیای بازیهای رایانهی به ندرت به آنها پرداخته شده و Life is Strange از این منظر، شایستهی تحسین است. نقاط ضعف صداگذاری مصنوعی از ریتم افتادن بازی در بعضی مراحل نقاط قوت داستان غنی و درگیرکننده پرداخت بیشتر به شخصیتها و رابطهی آنها با یکدیگر تأثیرگذاری مشهود و قابللمستر انتخابها موسیقی گوشنواز |