خانواده مردی ٤٠ساله به‌نام حمید، اوایل اسفند سال گذشته با مراجعه به پلیس آگاهی استان خراسان‌ِ رضوی خبر دادند این مرد به‌طرز مرموزی مفقود شده است. اطلاعات موجود گویای آن بود که حمید منزلش را به قصد رفتن به محل کار ترک کرده، اما بعد از آن کسی او را ندیده است و تلفن همراه او نیز خاموش است.

 

کارآگاهان مشخصات این مرد را ثبت کردند، اما هیچ ردِپایی از او به‌دست نیامد تا اینکه در ایام نوروز به پلیس خبر دادند جنازه‌ای خارج از شهر در نزدیکی زمینی زراعی پیدا شده است. افسران جنایی بعد از حضور در محل اعلام‌شده مشاهده کردند متوفی مردی میانسال است که به احتمال زیاد در اثر خفگی جان باخته است.

 

قربانی هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت و هویت او نامعلوم ماند تا اینکه خانواده حمید به پزشکیِ ‌قانونی فراخوانده شدند و بعد از رؤیت جنازه، تأیید کردند جسد متعلق‌به این مرد است.

 به‌این‌ترتیب، اولین گره پرونده گشوده شد. پس از آن کارآگاهان به بررسی زندگی خصوصی و روابط مقتول پرداختند و متوجه شدند، او با زنی ٣٥ساله به‌نام فرزانه آشنایی داشت. از این زن، به‌عنوان نخستین مظنون پرونده، بازجویی شد. او ابتدا خودش را بی‌گناه معرفی کرد، اما در ادامه تحقیقات لب به اعتراف گشود و گفت: «حمید با شوهرم همکار بود و آنها هر روز باهم سر کار می‌رفتند، اما شوهرم مدتی قبل به سفر رفت.

 

از آن به بعد حمید برایم مزاحمت ایجاد می‌کرد، به‌همین‌دلیل موضوع را با یکی از آشنایانم در میان گذاشتم و نقشه قتل حمید را طراحی کردم».متهم ادامه داد: «روز حادثه همدستم به‌نام اکبر در خانه من پنهان شد، وقتی حمید آمد به او حمله کرد، سپس طنابی دور گردنش انداخت و دو نفری طناب را کشیدیم. وقتی حمید بی‌حال شد، من طناب را رها کردم و اکبر او را خفه کرد.

 بعد جسد را در پیکان مقتول گذاشتیم و به زمینی زراعی بردیم. از قبل بیل و کلنگ تهیه کرده بودیم. آنجا گودالی کوچک حفر و جسد را دفن کردیم».این زن در ادامه اعترافاتش گفت: «بخشی از لباس‌های مقتول را که در خانه من مانده بود، آتش زدم. تلفن همراه او را نیز اکبر با خودش برد و خبر ندارم با آن چه کار کرد».

مأموران بعد از اطلاع از جزئیات جنایت، از فرزانه خواستند با هم‌دستش قرار ملاقاتی ترتیب دهد. به‌این‌ترتیب، متهم دوم نیز در قرار صوری به دام افتاد و بازداشت شد.

 اکبر وقتی فهمید فرزانه تمام جزئیات را بازگو کرده است به شرکت در این جنایت اعتراف کرد و گفت: «فرزانه از من خواست آن مرد را به قتل برسانم و من نیز به‌خاطر آشنایی قبلی‌ای که با او داشتم، خواسته‌اش را انجام دادم. همه کارها را فرزانه انجام داد و حتی او نقشه را کشید. ما بعد از قتل جسد را دفن کردیم و گمان نمی‌کردیم از زیر خاک بیرون بیاید و پیدا شود».مرد جوان ادامه داد: «بعد از قتل، تلفن همراه حمید را برداشتم، اما تابه‌حال از آن استفاده نکرده‌ام».