♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35) +--- موضوع: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ (/showthread.php?tid=222198) |
♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 25-04-2015 مجمــوعــہ اے از آمـوزہ هــآ و مطالب ؋ـرهنگے و اـᓆــכامــآت ؋ـرهنگے ................................................... فرهنگسراها
.................................................................. انتشارات فرهنگستان هنر با تازه های خود در نمایشگاه کتاب تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری یکی از واحدهای زیر مجموعه فرهنگستان هنر است که با نام اختصاری متن از آن یاد می شود. به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، این مؤسسه در زمینه انتشار آثار تخصصی در حوزه فلسفه هنر و زیبایی شناسی، هنر و ادبیات، معماری و شهرسازی، کلیات و تاریخ هنر، هنرهای تجسمی، موسیقی، هنرهای صناعی، هنرهای نمایشی و مجموعه مقالات و نشریات فعالیت می کند. بسیاری از کتاب هایی که این مؤسسه تاکنون منتشر کرده، به عنوان کتاب فصل و سال برگزیده شده یا در زمره منابع دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است. علیرضا اسماعیلی، مدیرعامل مؤسسه متن اظهار داشت: امروزه با توجه به رویکرد نوین جامعه به مقولة هنر، همراه با گسترش مراکز آموزشی وافزایش روزافزون هنر ورزان نیازهای این قشر مهم و تأثیرگذار جامعه افزایش یافته و متنوع تر شده است. وی گفت: بر این اساس مؤسسه متن فرهنگستان هنر در چارچوب رسالتی که در نشر و ترویج هنر بر عهده دارد از آغاز فعالیت بر آن بوده تا به عنوان ناشر تخصصی هنر با انتشار کتاب های مرجع و مفید در موضوعات مختلف هنری و مباحث نظری هنر پاسخگوی بخشی از نیازهای محققان، پژوهشگران، دانشجویان و عموم علاقه مندان به هنر ایران و جهان باشد و برنامه ریزی های اجرا شده تاکنون در راستای رفع نیاز این قشر از جامعه و کاستی هایی بوده که در این زمینه وجود دارد. وی افزود: امسال در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با انتشارات تازه خود حضور خواهیم یافت. RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 25-04-2015 صافی فرهنگ اصطلاح "ارتباطات میان فرهنگی" نخستین بار توسط ای. تی. هال) ابداع شد (راجرز و همکاران). وی هنگام همکاری با مدیران دپارتمان ایالات متحده و بومیان آمریکایی دریافت که سوء تفاهم نه از طریق زبان بلکه به دلایل دیگری، عواملی "خاموش"، "پنهان" و "ناخودآگاه" که در آن زمان هنوز الگوی خاصی نداشتند، به وجود می آمد. به طور خلاصه، همان تفاوت های فرهنگی. بنا به گفته بنت)، اصل بنیادی در "رویکرد ارتباطات میان فرهنگی " این است که" فرهنگ ها در زبان، الگوهای رفتاری، و ارزش های خود متفاوت هستند. بنابراین بعید به نظر می رشد که تلاش برای استفاده از یک هویت [تک فرهنگ] که بتواند پیش فرض های مشترک را پیش بینی کرده و پاسخگوی پیام ها باشد امری ناممکن است- چرا که پاسخ، در حیطه مطالعه ما یعنی ترجمه، قوم مدارخواهد بود. اینکه ترجمه "یک عمل ارتباطی است" (بلوم- کالکا) از زمان اشتاینر) مطرح است اما همه بر وجود یا مناسبت تفاوت های فرهنگی در ترجمه توافق ندارند. در اینجا سه مسئله مرتبط قابل بحث مطرح می شود. اولین مسئله جنجال برانگیز تعریف خودِ فرهنگ است. تا سال 1952، کلوبر و کلاکهون 165 تعریف برای "فرهنگ" ثبت کرده بودند، و امروز هم همچنان لابی هایی در رقابتند تا بتوانند صلاحیت تعریف این واژه که "یکی از دو یا سه کلمه بسیار پیچیده در زبان انگلیسی " است را بدست آورند. فرهنگ در ابتدای امر ساده بود و ارجاع آن صرفاً به آرمان انسان گرایی در بخش های متمدن جوامع توسعه یافته بود (سیستم آموزشی، هنر، معماری). سپس معنی ثانویه ای، یعنی روش زندگی مردم، در کنار آن قرار گرفت. در آن زمان بیشترین تأکید بر فرهنگ های "بدوی" و شیوه های قبیله ای بود. با رشد جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی، معنای سومی نیز پدید آمد که به قدرت های جامعه یا ایدئولوژی مربوط می شد. از این رو، نظریه های گوناگونی برای فرهنگ مطرح شد. از دیدگاه انسان گرایان، فرهنگ به لحاظ فنی از طریق آموزش صریح و آشکار آموخته می شود. انسان شناسان بر این باورند که فرهنگ ممکن است به صورت رسمی یا ناخودآگاه از طریق والدین، جامعه یا در اثر معاشرت طولانی مدت با دیگران یاد گرفته شود. فرهنگ پس از مدتی به شکل ناخودآگاه در میان گروه مشترک می شود . در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی، فرهنگ میدان جدال بر سر صلاحیت یا قدرت است و هنگامی که یکی از این دو به دست می آید، از طریق هنجارهای پنهان و آشکار، به عنوان مثال هنجارهای سرمایه داری و استعمارگری، وارد عمل می شود. مسئله دوم اینکه، از نظر تاریخی مرز مشخصی میان کسانی که زبان و فرهنگ را به عنوان دو نهاد مجزا در نظر می گرفتند، و آنها که زبان را همان فرهنگ می دانستند وجود ندارد. در حالت اول، ترجمه به عنوان یک فعالیت جهانی زبان شناختی محسوب می شود که، از طریق رمزگذاری و رمزگشایی واحدهای زبان، معنی را از زبان مبدأ (SL) به زبان مقصد (TL) انتقال می دهد. این فرآیند با استفاده از آنچه رِدیبه نام "استعاره مجرایی انتقال زبان" نامیده صورت می گیرد. در اینجا، فرهنگ و هر گونه تفاوت فرهنگی را می توان از طریق زبان منتقل کرد بدون آنکه معنی به شکل قابل توجهی از بین برود. سایرین، از جمله نایدا ، معتقدند که "در واقع این بافت است که بیشتر معنی را متمایز می کند تا اینکه یک اصطلاح به تنهایی تحلیل شود" . به این ترتیب، معنی از طریق زبان "منتقل" نمی شود، بلکه بین خوانندگان و درونِ بافتِ فرهنگی خود آنها مورد بحث قرار می گیرد. از این رو هر خواننده ای ملزم به دریافت متن با توجه به انتظارات خودش است، و به این شکل ترجمه لزوماً شکل نسبی "دستکاری" ، "میانجی گری یا "شکستبین دو زبان- فرهنگ مختلف می باشد. سوم، موضوعی که با هر دو مورد بالا رابطه تنگاتنگی دارد اهمیت "صافی فرهنگ" در ترجمه است. صافی فرهنگ هاوس، هروی و هیگینز و کاتان از اصطلاح "صافی فرهنگ"یا "صافی فرهنگی" صحبت کردند. کاتان بر اساس نظریه برنامهریزی عصبی کلامی [url=http://anthropology.ir/node/26636#_ftn26][/url]، چهار نوع صافی ادراک را مطرح می کند که هر کدام در جهت دهی و مدلسازی ادراک، تفسیر و ارزیابی ما از "آنچه در جریان است" نقش خود را ایفا می کنند. این صافی ها عبارتند ار: 'صافی فیزیولوژیکی'، 'صافی فرهنگ'، 'صافی فردی' و 'صافی زبان'. همه این صافی ها از طریق مدل سازی اعمال شده و عملکرد مشابهی دارند. مدل (معمولاً) راه مفیدی برای ساده سازی و معنا دادن به یک مفهوم پیچیده، مانند «واقعیت» است. همه مدل ها، بنا به گفته بندلر و گریندر، از سه اصل بهره می گیرند: حذف، تحریف و تعمیم. در مورد مدل سازی انسان میتوان گفت، ما نمی توانیم همه "آنچه در جریان است " را درک کنیم (حذف)؛ ما بیشتر تمایل داریم که به صورت انتخابی بر چیزی تمرکز کنیم و یا آنچه می بینیم را با آنچه می دانیم- یا انتظار می رود با آنچه نظرمان را جلب می کند- منطبق کنیم (تحریف)؛ و ما تمایل جزئیات را به شیوه خودمان تکمیل کنیم و یا سطح تفاوت های برجسته را پایین آوریم (تعمیم)، تا "نقشه جهان" برایمان مفید واقع شود. از این رو، صافی فرهنگ (برای کاتان) یکی از چهار روش خاص، و البته مرتبطی، است که در آن گروه ها درک مشترکشان از جهان را (هر چند محدود، تحریف شده و کلیشه ای) سازمان دهی می کنند. به این ترتیب است که گودیناف تعریف خود از فرهنگ را اینگونه آغاز می کند " سازمانی که ..... صورتی از چیزهایی که مردم در ذهن دارند، انگاره درک ، مرتبط کردن، و نهایتاً تفسیر آنها" . اما از نظر هاوس ، "صافی فرهنگ ابزاری برای در اختیار گرفتن تفاوت های شناختی و اجتماعی- فرهنگی است تا توسط مترجمان اعمال شود، و کاتان آن را به شدت وابسته به توانایی مترجم در میانجی گری میان فرهنگ ها می داند." اینکه در فرآیند ترجمه تا چه حد یک صافی می تواند بر دیگری غالب شود از دیگر موضوعات بحث برانگیز این حوزه است. با "چرخش فرهنگی" (لفور و بسنت) و اظهارات بسنت مبنی بر اینکه "مترجمی که در برخورد با متن آن را از فرهنگش جدا می کند، خود را به خطر می اندازد" ، صافی فرهنگ در مرکز توجه قرار گرفت. با این حال، نیومارک (در شفنر و کلی-هولمز "بیش از حد تاکید دارد که [با توجه به] مسائل جهانی که فراتر از فرهنگ ها گام می نهند، باید از فرهنگی به فرهنگ دیگر گذر کرد. این مسائل گاهی لباس آن فرهنگ را به تن دارند، اما مسئله فراتر از اینهاست". بسیاری از صاحب نظران دیگر نیز با وی هم عقیده اند (کاتان ). گروهی دیگر بر این باورند که صافی ها باید انتخابی عمل کنند. خودِ هاوس نیز اذعان می دارد که "صافی فرهنگ" فقط باید برای نوع خاصی از متون، مانند کتاب های اطلاعات گردشگری و کتابچه های راهنمای کامپیوتر، "اعمال شود". از سوی دیگر، برای نایدا میزان مداخله مترجم بیش از آنکه به نوع متن بستگی داشته باشد، به فاصله فرهنگی و زبانی و یا شکاف بین زبان ها مربوط می شود. RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 26-04-2015 بایدها و نبایدهای تربیت کودکان 32 ساله و تحصیلکرده است، وضع مالی بسیار خوبی دارد اما توان برقراری ارتباط با دیگران را ندارد، اگر هم موفق به این کار شود، به علت ضعف در این زمینه، دیگران پس از مدتی از او فاصله می گیرند. این مساله او را با بحران مواجه ساخته تا جاییکه چند بار اقدام به خودکشی کرده و یکبار هم قصد داشته خود را از پنت هاوس به پایین پرتاب کند. «زیبا» اکنون داروهای قوی ضد افسردگی مصرف می کند، بطوریکه مصرف آنها وی را دچار توهم کرده است. زیبا و اعضای خانواده او سالی چند بار سفرهای خارجی دارند، در حالیکه این سفرها و خرید روسری پنج میلیون ریالی و لباس های گران قیمت نیز نتوانسته احساس شادمانی و لذت را برای زیبا به ارمغان آورد. جدا از مساله ارث و ژنتیک، افراد بیشترین تاثیر را از رفتارهای خانواده می گیرند، هر خانواده ای برای تربیت و پرورش کودک خود روش های خاصی را بکار می برد و این شیوه تربیتی رفتار و شخصیت کودک را می سازد. برخی اختلالات رفتاری ریشه در تربیت نادرست خانواده ها دارد، کودکان بر این اساس که در سال های نخست زندگی چگونه تربیت شده و آموزش دیده اند، سبک رفتاری خاص پیدا می کنند که آن به الگویی تقریبا ثابت و دایمی برای آنها تبدیل می شود و نحوه ارتباطات و برخوردهای آنها را تعیین می کند. یکی از این سبک های اشتباه رفتاری، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران است بدین معنا که افراد راه های برقراری ارتباط را نمی دانند که این مساله مانع از اجتماعی شدن فرزندان خواهد شد. خبرنگار ایرنا در گفت وگو با افشین طباطبایی نویسنده و پژوهشگر مسایل اجتماعی و مرجان حسین زاده تقوایی کارشناس و مشاور خانواده، نظر و تحلیل آنها را در خصوص شکل گیری رفتار در کودکان جویا شده که بدین شرح است. ** تبعیت افراد از الگوهای دوران کودکی افشین طباطبایی نویسنده و پژوهشگر مسایل اجتماعی می گوید: انسان ها با یکدیگر تفاوت دارند و هر یک ماحصل تربیت در کانون خانواده ای هستند که در آن رشد و پرورش یافته اند. وی ادامه می دهد: برخی خانواده های متمول فرزندان خوبی را تربیت کرده اند و صرفا نمی توان عامل پول و تمکن مالی را ریشه مشکلاتی نظیر مشکل این خانم دانست. به گفته طباطبایی، علم روانشناسی نشان می دهد، انسان پیام هایی را که در دوران کودکی از محیط اطراف خود نظیر والدین دریافت کرده، بروز می دهد یعنی الگوهایی که در آن دوران از آنها تبعیت کرده، عاملی برای پیروی وی در دوران نوجوانی و جوانی می شوند. این پژوهشگر مسایل اجتماعی، مجموعه ای از بایدها، نبایدها و بکن و نکن های دوران کودکی را عامل بروز برخی مشکلات نظیر ناتوانی در ایجاد رابطه با دیگران دانسته و می افزاید: این پیام ها در برخی موارد به پیش نویس های ذهنی منفی برای فرد تبدیل می شوند که وی را در بزرگسالی با مشکل مواجه می کنند. وی با بیان اینکه الگوهای رفتاری «زیبا» افرادی هستند که در زمان کودکی او شکل گرفته اند، ادامه داد: این افراد که معمولا پدر و مادر هستند، عامل ناموفقی «زیبا» در ارتباط گیری با دیگران هستند. ** از تحقیر، مقایسه و سرزنش پرهیز شود طباطبایی، تحقیر، سرزنش و مقایسه افراد با یکدیگر را از عوامل بروز ناهنجاری هایی نظیر افسردگی و نداشتن اعتماد به نفس در فرد عنوان کرده و تصریح می کند: این عوامل تخریب شخصیت فرد را بدنبال خواهند داشت و بجای آنکه پیام های مثبت را به وی منتقل کنند، پیام های منفی و مخرب را انتقال می دهند. وی با بیان اینکه هرگز نباید فرزندان را با دیگران و هم و سن سالهای آنها مقایسه کرد، تصریح می کند: برخی والدین فرزندان خود را به واسطه تمکن مالی مورد سرزنش قرار می دهند که چرا این لباس را پوشیدی، چرا این گونه نشستی، این کار در شان ما نیست، اما باید گفت، این باید و نبایدها اعتماد به نفس افراد را سلب کرده و مانع از برقراری ارتباط با دیگران می شود. این محقق مسایل اجتماعی می افزاید: بسیاری از والدین پولدار مایل هستند، فرزند خود را در چارچوب های تربیتی مورد علاقه خود پرورش دهند و از او یک «پرنس» یا «پرنسس» بسازند در حالیکه با این کار تمام اعتماد و عزت نفس فرزند را گرفته اند. وی با تاکید بر اینکه افرادی مانند «زیبا» نیاز به دارو درمانی ندارند، ادامه می دهد: این افراد نیاز به مربی دارند تا آنچه را که تا پیش از این نیاموخته اند، بیاموزند، درست مانند فردی که اکنون قصد دارد مهارت های یک رشته ورزشی مانند تنیس را فراگیرد. ** دارو درمانی اشتباه است طباطبایی با بیان اینکه در این گونه موارد، دارودرمانی اشتباه است، می افزاید: یک مربی می تواند مهارت های ارتباطی و نحوه برقراری رابطه با دیگران را به فرد آموزش دهد و با این کار اعتماد به نفس از دست رفته وی را به او باز گرداند. به گفته وی، بیشتر والدین در دوران کودکی اعتماد به نفس پسران و دختران را با ندانم کاری از بین می برند. طباطبایی تاکید می کند: کار روانشناس همان مربی گری است، او می تواند مانند یک مربی ورزش، راه و روش آموختن یک مهارت را بیاموزد و فرد را راهنمایی کند. ** بیشتر متمولان رابطه کپسولی دارند مرجان حسین زاده تقوایی کارشناس و مشاوره خانواده، درباره وضعیت افرادی نظیر «زیبا» به خبرنگار اجتماعی ایرنا می گوید: برخی افراد وقتی از پول و تمکن مالی زیاد برخوردار می شوند، در برقراری ارتباط با خانواده و دیگران دچار مشکل شده و به نوعی ارتباط آنها کپسولی می شود. وی ادامه می دهد: اینگونه افراد فقط در لاک خود فرورفته و تمایل ندارند کسی را داخل این حریم وارد کنند، زیرا خود را تافته جدا بافته می بینند. حسین زاده تقوایی با توصیه به تقویت روابط جمعی این افراد می افزاید: بیشتر این افراد دچار افسردگی حاد هستند، حال آنکه خانواده نقش بسیار مهمی در بهبود این وضعیت دارند. این مدرس دانشگاه به والدین گوشزد می کند تا پول زیاد خود را به فرزندان نشان ندهند، پدر و مادری که خود در فقر و تنگدستی زندگی می کردند نباید در مراحلی از زندگی فرزندان را غرق پول کنند. وی اضافه می کند: پول یکی از عواملی است که فرد را تشویق می کند بدنبال آموزش مهارت های اجتماعی نرود، زیرا این تصور را ایجاد می کند که او از دیگران بهتر و سرآمدتر است. حسین زاده تقوایی می افزاید : مشکل «زیبا» این است که رابطه گرم و صمیمی میان اعضای خانوادگی وی وجود ندارد، بطوریکه از حال یکدیگر بی خبر هستند، هر یک دارای خانه شخصی بوده و از لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی به سر می برند، اما روابط به شدت گسسته است. فرجام سخن اینکه، کودکان تجلی و ماحصل رفتار والدین هستند و قوام شخصیتی آنها نتیجه تعامل و رویکردی است که پدر و مادر برای تربیت فرزندان به کار می بندند. گرچه برخی خانواده ها به خاطر برخورداری از ثروت و تمکن مالی قادرند زندگی مرفه و بی دغدغه ای را برای فرزندان خود تامین کنند، اما باید هشیار باشند که این مهم پایان راه نیست و باید به دیگر نیازهای آنها اهتمام ورزند. احترام و توجه به کودکان و پرورش استعدادهای متعالی آنها، بدون هرگونه افراط و تفریط، از این انسان های کوچک، شخصیت های بزرگی می سازد که می توانند در آینده منشا و سرچشمه خیر و نیکی در جامعه باشند. از فرزندان همواره به عنوان «ثمره زندگی» و «باقیات صالحات» یاد می شود، از این رو بر والدین واجب است، برای تربیت فرزندی چنین، از ابتدا با نحوه تربیت صحیح، خشت شخصیت متعالی را بنا نهند که در آینده سری بلند در ثریا داشته باشد. از: پروین اروجی *شیوه و رویه خاص هر خانواده برای تربیت و پرورش کودک، نقش انکارناپذیری در شکل گیری شخصیت و منش کودک دارد و می تواند آینده او را برای حضوری موثر در جامعه به عنوان انسانی بالغ تضمین کند. RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 29-04-2015 فرهنگ تربیت دلایل بی احترامی كودكان به والدین
دلیل بی احترامی كودكان به والدین در اكثر موارد این است كه آنها روش مناسب پاسخگویی احساسات شان را نیاموختهاند و با تماشای اطرافیان و البته همسالان خود سعی می كنند چیزهای جدید یاد بگیرند. زمانی كه فرزند شما خسته و ناامید است و نمی داند چگونه باید این حس خود را نشان دهد، با نگاه كردن به اطرافیانش درمی یابد كه این حس را چگونه انتقال دهد، مثلاً متوجه می شود كه شما در مواقع خستگی اخم می كنید و چهره تان عبوس می شود، به این ترتیب به او به طور غیر مستقیم یاد می دهید كه هنگام خستگی باید اخم كند و چهره یک فرد عصبی را به خود بگیرد. نسبت به هر رفتار كودک تان به طور مستقیم واكنش نشان ندهید، زیرا فرزندتان تحریک می شود و مخصوصاً آن كار را انجام می دهد.
یک نكته مهم را همیشه باید به خاطر داشته باشید
اگر هر دفعه نسبت به بی احترامی و رفتار بد كودک تان واكنش قوی نشان دهید، در حقیقت رفتار كودک را تقویت كرده و به آن قدرت می بخشید و همانطور كه فرزند شما رشد می كند و به سن نوجوانی می رسد، به دنبال روش های جدید می گردد تا از آن طریق شما را تحت فشار قرار دهد. هر چقدر شما كمتر آن را به چالش بكشانید، نیروی فرزندتان را كمتر كردهاید و هر چقدر قدرت رفتار زشت فرزندتان كمتر باشد، زودتر به فراموشی سپرده می شود؛ بنابراین بدترین كار و واكنشی كه می توانید در برابر كودک تان از خود نشان دهید، مقابله با كودک است. اگرچه گاهی چشم پوشی از رفتار آنها بسیار سخت است، ولیبهتر است در بدترین شرایط نیز بهترین واكنش را نشان دهید.
واكنش در برابر طعنه كودكان
یكی از اركان اصلی زنجیره بی احترامی كودكان و رفتارهای كلامی زشت آنها، پاسخ های كلامی نامناسب و طعنه زدن است كه به طور كلی كودكان و نوجوانان، آن را به دو روش بروز می دهند: معمولاً زمانی كه احساس می كنند تحت فشار هستند، می خواهند با این روش به آرامش برسند و یا از آن در هنگام عصبانیت به عنوان روش ایمن برای كنترل و مدیریت خشم خود استفاده می كنند. منظور از روش ایمن، روشی است كه كمتر از هر وسیله دیگری آسیب و ضرر برساند. معمولاً طعنه زدن آموختنی است و فرزندان آن را از رفتار والدین الگو برداری می كنند؛ بنابراین بخشی از رفتارها و واكنشهای كودكان ناشی از رفتار والدین است. معمولاً وقتی بچه ها كار اشتباهی انجام می دهند، پدر و مادر شروع به سرزنش كردن و طعنه زدن آنها می كنند و كودكان در برابر این رفتار والدین حالت دفاعی به خود می گیرند و خود نیز این نوع رفتار را می آموزند و هنگام نشان دادن خشم خود به سایر افراد از این روش استفاده می كند و این بسیار تحقیر كننده است و موجب قطع ارتباط میان افراد می شود. تمامی این مكانیسم رفتاری طعنه زدن و بی احترامی و پر حرفی ارتباطات را كمرنگ و كمرنگ تر می كند، وقتی هر یک از این رفتارها را از فرزندتان مشاهده كردید، اولین سوالی كه باید از خودتان بپرسید، این است كه چه چیزی موجب این رفتار كودک شده است؟ پیدا كردن پاسخ این سوال خیلی سخت نیست، گاهی یک كار به اتمام نرسیده و گاهی جنگ قدرت و ... دلیل آن هر چه باشد، بعد از شناسایی آن، بهترین روش، خنثی كردن آن است و هیچ چیز ساده تر و اثر بخشتر از این نیست كه از فرزندتان بخواهید این گونه رفتار نكند و به او بگوئید با من اینگونه صحبت نكن، من این روش صحبت تو را دوست ندارم و نمی پسندم. و سپس بقیه حرف های او را گوش ندهید و از او دور شوید. بدین ترتیب شما قدرت را به دست آوردهاید، در صورتی كه اگر بایستید و با كودک خود بحث كنید، در حقیقت او را قدرتمند كردهاید، حتی اگر فرزندتان به شما گفت كه تو مرا درک نمی كنی و من به همین دلیل به تو بی احترامی می كنم، فقط كافی است برای او توضیح دهید كه این وظیفه اوست كه به گونه ای رفتار كند كه شما متوجه او و حركاتش بشوید و او را درک كنید و بیاحترامی، هیچ مشكلی را حل نخواهد كرد.
بی احترامی فرزند به خواهر یا برادر
هنگامی كه یكی از فرزندان شما به خواهر یا برادرش بی ادبی می كند، اگر چه برای شما به عنوان پدر و مادر سخت است كه مداخله نكنید، ولی سعی كنید مداخله نكنید. بچه ها باید یاد بگیرند كه روی پای خود بایستند. آنها در اتوبوس، در مدرسه و در كلاس تنها هستند و باید بیاموزند كه چگونه از حق خود دفاع كنند؛ لذا این ایده اصلاً سنگدلانه نخواهد بود. آنها باید بیاموزند كه در برابر این رفتارها چه واكنشی از خود نشان دهند. در این موارد میتوانید از كودک خود بخواهید كه یا نوع گفتارش را تغییر دهد و یا جمع را ترک كند و تنها بماند و به اتاقش برود. سعی كنید كودک خود را از جمع خارج و در گوشهای به تنهایی با او صحبت كنید، زیرا سرزنش كودک در جمع باعث خجالت او نزد سایر كودكان شده و بعضاً مشكل تشدید می شود. همه مشكلات در شرایط خصوصی تر راحت تر حل و فصل می شوند. اگر واقعاً قصد شما، تغییر رفتار كودک تان است، بهتر است دور از كودكان دیگر، با او حرف بزنید و او آسان تر تصمیم بگیرد. اگر سن كودک شما كم است و نمی تواند به راحتی شما را درک كند، می توانید با گرفتن اسباب بازیاش و محدود كردن تماشای تلویزیون او را متقاعد كنید تا زمانی كه خواسته شما را برآورده نكرده است، نمی تواند كار دیگری نیز انجام بدهد. و البته بهترین روش این است كه ابتدا به او این فرصت را بدهید تا در زمان مناسب آن را انجام دهد؛ یعنی در حالی كه از او توقع دارید آن كار را انجام دهد، ولی اجازه دهید هر زمان كه تمایل دارد انجام دهد.
مهارت های اجتماعی و حل مسائل
چگونگی تعامل و صحبت كردن با دیگران و چگونگی نشان دادن واكنش در برابر لطف و مهربانی سایرین و ... مهارت های حل مسائل نیز عبارت است از چگونگی واكنش در برابر هر نوع رفتار سایرین و برطرف كردن انتظارات و مطالبات اطرافیان و این مهارت است كه كودكان را در معرض انتقاد سایرین قرار می دهد. برخی از كودكان به همین دلیل است كه تكالیف شان را انجام نمی دهند، زیرا نمی خواهد در كلاس مورد انتقاد قرار بگیرند و برای كار خود پاسخگو باشند.
آموزش مهارت حل مسائل به كودكان
همه افراد باانگیزه هستند ولی سوال اینجاست كه انگیزه آنها چیست؟ هر كودكی برای انجام كاری مشتاق و علاقه مند است و یكی از كارهایی كه والدین می توانند انجام دهند، این است كه در برابر خواسته كودک مقاومت كنند و كنترل اوضاع را به دست بگیرند. در این موارد سكوت والدین و نشان ندادن واكنش به این معناست كه در برابر قدرت و خواست كودک تسلیم شدهاند. گاهی اوقات حتی لازم است با فریاد كشیدن و اصرار بر خواسته خود، اجازه ندهید كودک بر شما مسلط شود! گاهی واقعاً هیچ راه دیگری وجود ندارد. گاهی كودكان به روش دیگری برای گوش ندادن به والدین، متوسل می شوند و پدر و مادر همواره باید به دنبال روش جدیدی باشند تا كنترل كودک را در اختیار داشته باشند. اگر هر روز با كودک خود كلنجار می روید تا او بموقع از خواب بیدار شود، مطمئن باشید كه مشكل حل نشده است، زیرا حتی اگر روزی كودک این كار را انجام دهد، برای نشان دادن قدرت خود به روش دیگری متوسل می شود و مثلاً مسواک نمی زند و یا حتی اگر دندانش را هم مسواک بزند، موهایش را شانه نخواهد كرد و یا لباس هایش را عوض نخواهد كرد و یا تكالیفش را انجام نخواهد داد و ... در این موارد پدر و مادر روزگار سختی خواهند داشت. اولین گام در آموزش این مهارت به كودكان درک چگونگی طرز تفكر آنهاست. آنها همواره در تلاشند تا مشكل جدید را حل كنند؛ ولی روش آنها، ناكارآمد و تعریف شده است.
شما با روش نظاممند باید با این روشهای ناكارآمد، مقابله كنید. راه حل های سادهای همچون گرفتن تلفن همراه او و یا محدود كردن تماشای تلویزیون، مفید و كارآمد نخواهد بود؛ باید یک روش و یک تصویر كامل و جامع داشته باشید. در اكثر مواقع فریاد كشیدن و اصرار بر خواسته خودتان نیز مۆثر نیست و مشكل حل نخواهد شد، گاهی اوقات با داد زدن، فقط ضعف خود را به كودک نشان دادهاید و او را قدرتمندتر می كنید. سعی كنید حق انتخاب را به او بدهید و از كلمه «من می خواهم» استفاده كنید؛ یعنی به جای اینكه به او دستور بدهید كه از تختخواب بلند شو، بگوئید، من می خواهم كه تو بلند شوی و یا من می خواهم كه تكالیفت را انجام دهی؛ سپس اتاق را ترک كنید. اگر كودک شما باز هم خواسته شما را انجام نداد، به او بگوئید كه باید عواقب آن را نیز در نظر بگیرد. مثلاً به او بگوئید اگر از رختخواب بلند نشوی، نمی توانی هیچ كار دیگری هم انجام بدهی. نمی توانی بازی كنی، نمی توانی مدرسه بروی، نمی توانی تلویزیون ببینی، نمی توانی درس بخوانی و در نهایت در امتحاناتت مردود و بی سواد می مانی. و تمام این عواقب انتخاب خودت خواهد بود.
اگر واقعا قصد شما، تغییر رفتار كودک تان است، بهتر است دور از كودكان دیگر، با او حرف بزنید و او آسان تر تصمیم بگیرد. اگر سن كودک شما كم است و نمی تواند به راحتی شما را درک كند، می توانید با گرفتن اسباب بازیاش و محدود كردن تماشای تلویزیون او را متقاعد كنید تا زمانی كه خواسته شما را برآورده نكرده است، نمی تواند كار دیگری نیز انجام بدهد. و البته بهترین روش این است كه ابتدا به او این فرصت را بدهید تا در زمان مناسب آن را انجام دهد؛ یعنی در حالی كه از او توقع دارید آن كار را انجام دهد، ولی اجازه دهید هر زمان كه تمایل دارد انجام دهد.
انگیزه دادن به كودک
بعد از تعطیلات تابستان بازگشت به روال عادی روزهای مدرسه كمی سخت است؛ به خصوص برای كودكانی كه تمام اوقاعت فراغت خود را در منزل مانده اند. اغلب والدین در این مورد با مشكل رو به رو می شوند و فرزند آنها صبح با غرغر رختخواب را ترک می كند. زمان انجام تكالیف مدرسه، اوضاع بدتر می شود. موضوع قابل توجه این است كه كودک انگیزه دارد و فقط در برابر خواست شما مخالفت می كند، برخی از كودكان با انجام ندادن تكالیف مدرسه و بیدار نشدن بموقع از خواب، قصد دارند به والدین خود بگویند كه آنها این كارها را طبق خواست و به روش خود انجام خواهند داد، نه به خواسته پدر و مادر و روش آنها.وقتی فردی احساس ناتوانی و ضعف می كند، سعی می كند با قهر كردن، قدرتمند جلوه كند و وقتی كودک شما احساس ضعف و ناتوانی می كند، با مدرسه نرفتن و انجام ندادن تكالیف و خودداری از انجام خواسته های والدین می خواهد قدرت خود را نشان دهد و ثابت كند كه كنترل اوضاع را در دست دارد. در این موارد كنترل شرایط كاملاً از دست پدر و مادر خارج می شود؛ ولی كودک این روش را تنها راه نشان دادن و اثبات قدرت خود می داند. در این مواقع شما باید به او هشدار دهید و او را از پیامدهای طبیعی رفتارش آگاه كنید.
تشویق كودک
گاهی حتی لازم است كه اجازه دهید كودک این مراحل را طی كرده و نتیجه و عواقب رفتار خود را مشاهده كند. گاهی نیز با در نظر گرفتن یک جایزه برای او می توانید او را ترغیب كنید تا به حرف های شما گوش بدهد. خیلی ساده است، اگر امتحاناتش را با موفقیت سپری كرد جایزه خواهد گرفت و اگر نتیجه دلخواه را نگرفت، هیچ تنبیهی در كار نخواهد بود. اگر تلاش شما برای سر به راه كردن كودكان نتیجه ای نداد و این تلاش به جنگ والدین و فرزندان تبدیل شد و یا اگر فرزند شما كم انگیزه است و به صحبت های شما گوش نمی دهد، ممكن است ناشی از یک مشكل و یک نگرانی بزرگ و یا نوع واكنش شما نسبت به رفتار او باشد كه در این موارد بهتر است به پزشک مراجعه كنید.
RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 02-05-2015 چگونه کج خلقیهای کودکان نوپا را مدیریت کنیم؟(رفتــآر) دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هیچ چیزی برای والدین ناراحتکنندهتر از آن نیست که کودک نوپای آنها در یک محیط عمومی شروع به کج خلقی و اوقات تلخی کند. به نظر میرسد، اوقات تلخی کودکان اغلب ریشه ناشناختهای دارد زیرا حتی زمانی که پدر و مادر با فرزندانشان شروع به صحبت میکنند، ادامه مسیر برای آرام کردن کودکان بسیار سخت میشود. برخی استدلال میکنند، کودکانی که اوقات تلخی میکنند، باید فوراً از وضعیت موجود خارج شوند در حالی که برخی دیگر عکس این مسأله را اعتقاد دارند. هیچ پایانی برای این اوقات تلخیها وجود ندارد به نظر میرسد تنها راهی که باقی میماند توصیه به والدین است که قشقرقها و کج خلقی فرزندانشان را مدیریت کنند.به گزارش «ایران» و به نقل از «سایکلوژی تودی» بسیاری از بزرگسالان هرگز نخستین تجربه اوقات تلخی را که معمولاً در مقابل مغازه عروسکفروشی یا اسباب بازیفروشی تجربه کردهاند، فراموش نمیکنند. کج خلقی کودکان که با بهانهگیریهای گوناگون شروع شده و به گریه ختم میشوند، احساسات آسیب دیده کودکان و نوجوانان را نشان میدهد. این اوقات تلخیها که با نق و نوقهای فراوان همراه است و بتدریج با صداهای بسیار بلند پایان میپذیرند ، به طور مستقیم با ترس، ناامیدی و اضطراب ارتباط دارند زیرا ترس و اضطراب به احساسات فرزندان لطمه میزند. به همین خاطر برای تسکین روحیه آسیب دیده فرزندان لازم است والدین به جای واکنش به شرایط پیش آمده برنامههایی را برای مدیریت کج خلقی در خانواده بهکار بگیرند و همدلی کردن با فرزندانشان را آغاز کنند. همدردی کودکان نوپا نیاز دارند، احساساتشان را کسی درک کند یا به اصطلاح صدای قلبشان را بشنوند. این بد خلقیها که مانند ماشه، اشک کودکان را در میآورد گاهی ممکن است ناشی از خستگی، گرسنگی، سرخوردگی، ترس یا بیماری باشد. دلیل کج خلقی و قشقرقها هر چه که هست به رسمیت شناختن آنها از سوی والدین به کودکان کمک میکند. هنگامی که والدین احساسات فرزندانشان را درک میکنند و این احساس را به آنها منتقل میکنند که ترسشان را درک کردهاند و برای کمک حضور دارند، نوعی احساس همدلی را به فرزندانشان منتقل میکنند. تنفس عمیق کودکان نمیدانند چگونه آرامششان را حفظ کنند. اینکه والدین بخواهند آنها را به آرامش دعوت کرده و از گریه کردن منعشان کنند، بسیار بیمعنی است. آنها باید یاد بگیرند که چگونه میتوانند در لحظات حساس خودشان را آرام کنند. کودکانی که توانایی تنفس عمیق را در اوایل زندگیشان یاد میگیرند در مواجهه با لحظات دشوار بهتر عمل میکنند. در شرایطی که ترس بر او غالب شده از کودک نوپا بخواهید، تصور کند در حال دمیدن داخل حباب آب یا بادکنک است. از او بخواهید نفس عمیق کشیده و به آرامی عمل بازدم را انجام دهد. دست تان را روی قفسه سینه کودک گذاشته و از او بخواهید به آرامی نفس بکشد. تمرین این استراتژی به کودک کمک میکند در زمانی که احساس شکست و ناامیدی کرد آرامش روانیاش را احیا کند. حل مسأله کودکان و نوجوانان زمانی که شروع به اوقات تلخی و کج خلقی میکنند از کنترل خارج میشوند اگر آنها نمیتوانند به رفتارهای کج خلقشان پایان دهند به این خاطر است که روش شروع حل مسأله را نمیدانند. کودکان نوپا قادر به یادگیری مهارتهای حل مسأله هستند اما فقط نیاز به آموزش دارند. با انتخاب گزینههایی کودک را برای مقابله با ترس و نگرانی دعوت کنید. یکی از بهترین گزینهها این است که او را در آغوش بگیرید و تکان دهید. اوقات تلخی و قشقرق در کودکان نوپا به عنوان مهارتی برای مدیریت سرخوردگی بهکار میرود برای اینکه او چگونه بتواند خشماش را کنترل کند به او زمان داده و چگونگی دعوت به آرامش را به او یاد بدهید. این امر مهارت مهم حل مسأله را در سالهای بعدی زندگی به آنها یاد میدهد. RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 06-05-2015 آرومتر از اینم میشه! شاید آدمها خودشان حواسشان نباشد، اما همهی تلاش شبانهروزی و ایندر و آندر زدن آدمها، فقط و فقط یک دلیل دارد؛ رسیدن به آرامش. اما جالب اینجاست که خیلیوقتها این تلاشها فقط آنها را از مقصد و هدفشان دورتر میکند! برای رسیدن به آرامش باید پارازیتها را از زندگیات حذف کنی و به زندگیات نظم ببخشی. گاهی برداشتن چند قدم ساده، آرامشی به ما میدهد که هیچ پول و ثروتی قادر به خلق آن نیست.
سبد جادويي
يك سبد يا كارتن بردار و بدون هيچ مكث و فكركردني، اينكار را انجام بده: هرچيز بهدردنخوري را كه در وسيلههايت ميبيني، بينداز داخلش.
كارت كه تمام شد، ميتواني وسايل داخل سبد را به كسي كه لازمش دارد، هديه بدهي يا بگذاري در انبار يا كلاً بريزي دور!
تغيير پنج دقيقهاي
بيشتر از پنج دقيقه وقت نميگيرد؛ اما اختصاصدادن همين زمان كوتاه به مرتبكردن تخت، ميتواند تغيير بزرگي در بقيهي لحظههاي هرروزت ايجاد كند.
مسافر يك سفر 10ساله
اگر حذفكردن چيزهاي بهدردنخور برايت سخت است، ميتواني مسير عكس را انتخاب كني: با خودت فكر كن اگر قرار بود بروي به يك سفر 10ساله و فقط يك ساعت براي بستن چمدانت وقت داشتي؛ چهكار ميكردي؟ چهچيزهايي را با خودت برميداشتي؟ چهچيزهايي را نميتوانستي با خودت نبري؟
جواب اين سؤال، وسايلي است كه بايد دور و برت باقي بمانند.
كنترل عادت خريد
فقط به اين دليل كه چيز بامزهاي پيدا كردهاي، معنياش اين نيست كه بايد آن را بخري. جوامع ماديگرا، فقط بهدنبال خريد بيشتر و بيشتر هستند؛ اين روحيه موجب ميشود كه هرروز دور و برت از چيزهاي بيشتري پر شود.
بيشتر مردم اين موضوع را نميدانند و همچنان به خريد ادامه ميدهند و هيچوقت از اين دايرهي بسته بيرون نميروند. از اين چرخهي تكراري خارج شو تا بفهمي مقدار كافي خريد براي تو، چهقدر است.
نظم كامپيوتري
بخشي از نظم در زندگي، مربوط به فضاي مجازي است. سعي كن تعداد اكانتها و ايميلهايت را كم كني و هربار كه پشت كامپيوتر مينشيني، تنها يك فولدر را باز كني. دسكتاپت را خلوت كن و چيزهايي را كه به دردت نميخورد، نگه ندار.
تنها با خود
هرروز 15 دقيقه از وقتت را تنها باش و تمركز كن. لحظههاي تنهايي خيلي خوب است و فايدههاي زيادي دارد، با اينكه خيلي از آدمها با آن راحت نيستند. با اينكار ميتواني اتاقي براي صداي درونيات بسازي تا در هياهوي زندگي صدايش را واضحتر بشنوي.
RE: ♋❂؋ــرهنگـωـتــآטּ❂♋ - L²evi - 07-05-2015 جلو... جلو... جلوتر آدمهای موفق همیشه چشم به آینده دارند و دنبال رسیدن به بهترینها هستند. اما حرکت رو به جلو و پشتسر گذاشتن دستاندازها فقط وقتی ممکن است که نگاه و رفتار درست داشته باشیم.
در اينجا ويژگيهايي را معرفي ميكنيم كه با داشتن آنها چيزي نميتواند جلوي رفتنتان را بگيرد.راه ديگري هم هست ميگويند حماقت اين است كه هربار و هربار، همان كار هميشگي را تكرار كني و انتظار داشته باشي نتيجهاي متفاوت بگيري. اگر ميخواهي پيشرفت كني، بايد راههاي تازه و متفاوت را امتحان كني. اگر همانكاري را كه قبلاً انجام ميدادي ادامه بدهي، همان نتيجهاي را ميگيري كه تا الآن گرفتهاي. گاهي فرق بين فرد موفق و ناموفق اين است كه فرد موفق دست به تغيير ميزند و ريسك ميكند. بعضيها فقط مينشينند و منتظرند لوبياي سحرآميز از راه برسد و همهچيز را روبهراه كند. لحظهي مناسب وجود ندارد نميتواني تا ابد تا رسيدن لحظهي كاملاً مناسب صبر كني و صبر كني و صبر كني. چرا؟ چون آن لحظه هيچوقت نميآيد. بايد بايد جرئت پريدن داشته باشي و خودت را در دل اتفاقها رها كني. فقط بايد بهترين كاري كه امروز از دستت برميآيد انجام دهي و تمام تلاشت را بكني. فراموش نكن كه امروز ميتواند اولين روز براي يك شروع جديد باشد. جرئت پريدن داشته باش زندگي يعني يادگرفتن چيزهاي جديد در حين پيشرفتن. بهعبارت ديگر زندگي، تجارتي پرخطر و همراه با ريسك است. هر تصميم، هر قدم و هر روزي كه چشمت را باز ميكني و از رختخواب بيرون ميآيي، در واقع يك ريسك كوچك را ميپذيري. زندگيكردن يعني كه ريسك را بپذيري و به خودت در پذيرش اين ريسك اعتماد كني. مسئوليت بپذير همهي اتفاقهاي زندگي دست تو نيست، اما مسئوليت همهشان با خود توست؛ اتفاقهايي كه تركيبي از تصميمهاي تو و فاكتورهاي بيروني است كه كنترلي بر آنها نداري. سرزنشكردن ديگران يا مدام فكركردن به گذشته و... چيزي را تغيير نميدهد. با مثبتانديشي تمام مسئوليتهايت را بپذير و به فرصتهاي پيش ِرو فكر كن. جوابهاي درست، دست تو نيست آدم بزرگتر ميشود و تجربهاش بيشتر ميشود و بعد خودِ گذشتهاش را بهياد ميآورد كه چه اشتباههايي كرده است. اين نشان ميدهد كه هيچوقت به چيزي بهنام انسان ايدهآل نخواهد رسيد. چيزي كه الآن درست است، ميتواند بعداً بهراحتي غلط باشد. بايد از اين طرز فكر دست بكشي كه همهي جوابهاي درست پيش توست. در عوض بايد به بقيه گوش بدهي، از آنها ياد بگيري و بهطور مسالمتآميز با آنها كار كني. |