انجمن های تخصصی  فلش خور
یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) (/showthread.php?tid=213386)

صفحه‌ها: 1 2


یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - سالار2000 - 01-03-2015

یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.
این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند.
پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز به درد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.
مهندس مؤدبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!



اگر خواستید داستان هایی از این قبیل مطالعه فرمایید به سایت sebghat.com به موضوع حکایت ها بروید

خوب بود؟


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - **zeinab** - 03-03-2015

باحال بود.
Heart Heart Heart


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - سالار2000 - 03-03-2015

(03-03-2015، 13:57)**zeinab** نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
باحال بود.
Heart Heart Heart

مرسی از اینکه نظر دادین


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - mr.destiny - 03-03-2015

ناراحت نشی ولی قدیمیه


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - PARTO.18 - 03-03-2015

اگه بنظر خودت قشنگه من نظری ندارم... Big Grin


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - WARLAIK POURIYA - 03-03-2015

عالی خیلی خندیدم
Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin Big Grin


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - SaYe 124 - 03-03-2015

هه دمش گرم!
جالب بود!


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - space - 21-01-2017

جالب بود
جالب بود


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - ÆMÆշЇÑζ - 21-01-2017

تکراری..
ولی بسیار قشنگ Smile


RE: یه داستان خنده دار ( به خدا مسخره نیس) - み£∂ɨע£ - 10-02-2017

دم مهندسه گرم Big Grin