تهاجم فرهنگے !x! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35) +--- موضوع: تهاجم فرهنگے !x! (/showthread.php?tid=211511) |
تهاجم فرهنگے !x! - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 16-02-2015 شیوه های تهاجم فرهنگی 1- تفرقه آفرینی: یعنی شكاف افكنی و تزلزل در صفوف متحد و همراه امت، یك چهره شبیخون فرهنگی «بی هم» كردن «با هم » كردن و سپس «برهم» كردن آنهاست. 2- انحراف و تباهی نسل جوان: دشمنان و حق ستیزان می كوشند تا با انحراف نسل جوان و بهره گیری از شرایط خاص این دوره كه دوره جوشش و احساسات تند و آتشین به ویژه بلوغ جنسی است، به غارت و استثمار و نابودی یك جامعه بپردازند. امروز نیز همان سلاح در سطحی وسیع تر در هیأت «اینترنت» ، «ویدئو»، «لباس ها»، «مواد مخدر» و تلاش برای عادی سازی مظاهر فساد بكار گرفته می شود. حساسیت و آمادگی و برخورداری هوشیارانه و فعالانه با این جریان ضرورت رویارویی و دستیابی به موفقیت در این جبهه خطرخیز و دشوار است. «هنری كسینجر» وزیر اسبق امور خارجه آمریكا و تئوریسین و گرداننده پشت پرده برنامه ها و سیاست های آمریكا، معتقد است كه برای پیشبرد یك برنامه باید آن را اندك اندك به جامعه تزریق كرد و زمینه ها را با زمان بدست آورد. وقتی منكر دائم در معرض دید باشد و در صحنه زندگی آرام آرام جذب فرهنگ و باور و عمل می شود چه بسا دیگر قبح و ناپسندی آن از بین برود. تا در صورت فقدان دفاع درونی، قویاً پذیرای آنها شود. 3- انكار توانمندی ها؛ تحقیر و نفی ارزش های فرهنگی: تاریخ دویست ساله ارتباط غرب با ایران نشان می دهد كه آنها همیشه ما را تحقیر كرده اند جز به ستایش بخشی از ادبیات ما به چیز دیگری چندان نپرداخته اند. آن نیز عمدتا به چند شاعر و نویسنده با توجیه و تفسیر خاص كه از آنها ساخته اند. گویی هماره خواسته اند القا كنند كه شما چیزی جز این نیستید . 4- الگوپذیری و نیاز به الگو : از مطالعه در رفتار انسان ها روشن می شود كه بسیاری از شیوه های رفتاری و گفتاری و حتی فكری انسان، تقلیدی از الگوهاست. الگوپذیری و نیاز به الگو از ویژگی های فطری انسان هاست كه همه مراحل رشد را در برمی گیرد و بیش از هر مرحله ای در جوانی از «قهرمانان» الگو می گیرد. پاسخ هر فردی به این سؤال كه می خواهد چكاره شود همان قهرمان و شخصیت مرجع اوست. [b]نظریات كارشناسان و روانپزشكان[/b] دكتر نقابیان روانپزشك: اصولاً چون جوان انسجام شخصیتی كامل پیدا نكرده و در حال فراز و نشیب جدّی است، طبیعی است كه ما شاهد مسایلی در رفتار فردی و اجتماعی و گاه حتی اغراق آمیز از شادی ها و غم ها در جوان باشیم . نگرانی از جایی شروع می شود كه افراط ها و تفریط ها شروع می گردد . جوان مثل یك موم قابل انعطاف و شكل پذیر است كه می توان او را در مسیر دلخواه حركت داد اما باید زبان وی را درك كرد . من فكر می كنم بالاتر از همه بحران هایی كه در ارتباط با جوان مطرح است «بحران هویت» است و این بحران هم ناشی از تضاد الگویی است. دكتر سید علی میلانی: متأسفانه فرهنگ غلط و منحط غرب به جوامع تحمیل می شود و ما توان كنترل فشار و امواج مخرب فرهنگی را در مورد جوانانمان نداریم. حال برای اینكه جوان در اختیار این رسانه ها و فرهنگ منحط غرب قرار نگیرد باید او را آگاه كنیم و آموزش دهیم . RE: تهاجم فرهنگی !x! - L²evi - 24-02-2015
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تهاجم فرهنگی ابزاری در دست دشمن تبادل فرهنگي بر اثر همجواري كشورها با يكديگر، رفت و آمد ملتها به كشورهاي ديگر و مطالعة آداب و رسوم و سنن فرهنگهاي ديگر بوجود ميآيد و باعث ميشود هر ملتي به نقاط ضعف و قوت فرهنگ خود آشنا شود و بكوشد تا نقاط مثبت فرهنگهاي ديگر را بپذيرد و نقاط منفي فرهنگ خود را اصلاح كند. معمولاً در تبادل فرهنگي بايد با انگيزه، دقت و تخصص كافي به سوي پذيرش مشتقات فرهنگي ساير جوامع گام برداشت، زيرا هرگونه حركت انفعالي در اين زمينه ممكن است كيان فرهنگ يك ملت را مخدوش سازد.
-تهاجم فرهنگي
تهاجم فرهنگي عبارت است تلاش برنامهريزي شده و سازمان يافتة تمام يا بخشي از يك يا چند گروه اجتماعي – فرهنگي يا ملت يا جامعه يا تمدن و يا دولت بيگانه براي تحميل مبانی و اصول اجتماعي، باورها، ارزشها، اخلاقيات و رفتارهاي مورد نظر خويش بر ساير گروهها و جوامع، همچنين ارائه اطلاعات انبوه به ملتها و تغيير در نظام ارزشهاي آنها به طوري كه تصميمگيريها در كشور مورد تهاجم منجر به تأمين منافع سياسي، اقتصادي و ... كشورهايي شود كه از اين حربه استفاده ميكنند. (شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1378).
هدف از تهاجم فرهنگي كنترل فرايند تصميمگيري، شيوه اطلاعرساني و تغيير در نظام ارزشهاست، بهطوري كه منجر به استيلاي سياسي و اقتصادي كشور مهاجم شود. بدين ترتيب مهاجم فرهنگي سعي ميكند با استفاده از برتري اقتصادي، سياسي، نظامي، اجتماعي و فنآوري خود، به مباني انديشه و رفتار يك ملت هجوم آورد و با تهديد، تضعيف، تحريف و احياناً نفي و طرد ارزشهاي آن، زمينه حاكميت انديشهها، ارزشها و رفتارهاي مطلوب خويش را فراهم آورد. لذا تهاجم فرهنگي بهمفهوم نفي هويت فرهنگي و ملي كشور مورد تهاجم به منظور برقراري سلطه فكري و فرهنگي، از طريق تغيير باورها، رفتارها، روشها و آداب و رسوم زندگي فردي و اجتماعي آن ملت، منطبق با الگوهاي فرهنگي مهاجم خواهد بود (صالحي اميري، 1386، ص 63).
در واقع در تهاجم فرهنگي دو مساله قابل بررسي است:
1- تخريب مبانی و مبادي فرهنگي، تمسخر، استهزا و بيارزش و مخرب جلوهدادن عناصر گوناگون وابسته به يك فرهنگ.
2- ورود عناصر منفي و مخرب فرهنگي با جلوههاي جذاب و دلنشين. از اينرو، مقابله با تهاجم فرهنگي از يك سو نيازمند شناخت دقيق ابزارهاي دشمن و از سوي ديگر نيازمند شناخت دقيق نقاط ضعف و قوت فرهنگ خويش است، لذا كوشش در جهت تقويت نقاط قوت و برنامهريزي همه جانبه در اين راستا از جمله ابزارهاي مقابله با اين تهاجم است.
برخي از تفاوتهاي تبادل و تهاجم فرهنگي عبارت است از:
1- در تبادل فرهنگي، هدف بارور و كامل كردن فرهنگ ملي است، اما در تهاجم هدف تسلط بر فرهنگ ديگر، خود باخته، دنباله رو نمودن و احياناً از بين بردن آن فرهنگ است.
2- تبادل فرهنگي آگاهانه و ارادي، اما تهاجم فرهنگي ناآگاهانه و غير ارادي است
3- در تبادل فرهنگي، عناصر مطلوب فرهنگي با يكديگر تبادل ميشود ولي در تهاجم فرهنگي، فرهنگ مهاجم، هنجارها، باورها و ارزشهاي خود را – كه در فرهنگ مورد تهاجم نامطلوبند، بر فرهنگ مورد تهاجم تحميل ميكند.
4- تبادل فرهنگي با اتكاء به نقاط قوت فرهنگها انجام ميگيرد ولي در تهاجم فرهنگي با اتكاء به نقاط ضعف فرهنگ مورد تهاجم و نقاط قدرت فرهنگ مهاجم به وقوع ميپيوندند.
يكي از مهمترين عوامل بسط و گسترش دامنه تهاجم فرهنگي در جامعه ما عدم توجه جدي به مقوله مديريت فرهنگي در سطح كلان و خرد، آموزش و تربيت مديران فرهنگي لايق و تدوين و تشريح دقيق مديريت فرهنگي كه از منظر علمي متناسب با فضاي ديني و ملي جامعه باشد، است. (صالحي اميري، 1386، ص 64).
عوامل تهاجم فرهنگی
عوامل تهاجم فرهنگی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: الف) عوامل برونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده میشود عوامل برونزا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دینزدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیهی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاستگزاران و طراحان کشورهای سلطهجو این عوامل را طراحی و برنامهریزی میکنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمیآورند.
ب) عوامل درونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که ریشهی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک میکنند عوامل درونزا هستند؛ از جمله: زمینههایی همچون بیکاری، فقر اقتصادی، نابهسامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).
شیوههای تهاجم فرهنگی
در یک نگاه کلی شیوههای تهاجم فرهنگی غرب را نیز میتوان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد. در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیتهای مختلفی که در مجامع بینالمللی در دست دارند، از طریق شبکههای گستردهی بنگاههای تبلیغاتی و سخنپراکنی خود میکوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگطلبی، ماجراجویی و...و با حربههای شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشتترین و شیطانیترین حربهها را برمیگزینند. در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوهی زیر رخ مینماید: 1 ـ ترویج افکار و اندیشههای غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایههای اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمانها. 2 ـ تجددگرایی، علمزدگی و عقلگرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غربگرایی، بیاعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانهی عدم تطابق با دانشهای نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بیحجابی و بدحجابی و پوششهای مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بیبند و باری، تهیه و پخش فیلمهای شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکسهای مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمانهای مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئهی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگهای مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373). فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتابهای ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصهی اجتماع از این موارد به شمار میآید (افتخاری، 1377).
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحلهی عمده صورت میپذیرد که در هر یک راههای خاصی مدنظر قرار میگیرد: الف) تخلیهی فرهنگ خودی در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیکترین نیروی موجود، آن خلأ را پر میکند. هر پدیدهی جدید، یا در جایی حضور مییابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد میکند. لذا تخلیهی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار میرود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روشها و شیوههای مختلفی صورت میگیرد که عمدهترین آنها در ایران، عبارتاند از: 1. ایجاد تردید نسبت به بنیانهای اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزشهای اخلاقی، دینزدایی،انزوای روحانیت، بیارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛ 2. ترویج فساد؛ 3. فرقهگرایی؛ 4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛ 5. تکوین روشنفکری وابسته. هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطهی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشتهی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا میشود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهرهی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسههای شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بیاعتنا و دلسرد میکنند.
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بینالمللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام میشود. به طور کلی، در این مرحله سیاستهایی که دشمن به اجرای آنها اصرار میورزد، به شرح ذیل است: 1. برپایی شبکهها و مؤسسات شبه فرهنگی؛ 2. تجزیهی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروههای متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیتهای مذهبی و...؛ 3. تحریف تاریخ؛ 4. تغییر خط و زبان؛ 5. حذف و تبدیل میراثهای فرهنگی (مسگرنژاد، 1373). ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج میکنند. مهمترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارتاند از: 1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، 1372، ص72)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامههای آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینهسازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، 1356، ص237ـ 244). این برنامهها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاستهای استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عدهای از همین تحصیلکردهها با آگاهی از روشهای استعماری به مبارزه با سیاستهای استعماری برخاستند که نتیجهی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دورهی رضاخان آغاز شد. این آموزشهای کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز میتواند مهمترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بیخبر بماند. در مورد ترجمه نیز میتوان گفت که اگر آموختههای فارغالتحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست میدهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی مینشیند.
2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتابها، میتواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سالهای اخیر میتوان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزشهای منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روشهای غلط انتقال مییابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. همچنین ارزشهای مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روشهای غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل میگردد که خود نمونهی بارز "تهاجم فرهنگی" است. 3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمردهاند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار میگیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن. وسایل ارتباطی با قابلیتها و ویژگیهای مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار میگیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جایگزینی آن با فرهنگ سلطهگر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی میشود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبهای است که استکبار جهانی لبهی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشههای فرهنگی یک قوم به کار میگیرد. اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت. اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاریهاو شبکههای رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت میکند (افتخاری، 1377، ص 190ـ195). 4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجملگرایی: این الگوی مصرف که مهمترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار میدهد، به گونهای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچگونه فشار و اجباری صورت میگیرد.
5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا میآموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ میآموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همهی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت میگیرد. 6. پوستر و عکس: یکی از روشهای زیرکانهی "تهاجم فرهنگی" چاپ و توزیع پوسترها و عکسهایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دسترس جوانان قرار میگیرد. 7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگهای غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگهای غنی، سعی کردهاند به نوعی با این شناخت زمینهی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، 1376). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه میگوید: اروپاییان دربارهی خاور زمین نوشتهاند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودکمنش، و "متفاوت" است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و "طبیعی" است. پیام روشنتر اینگونه نوشتهها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگیهای پسندیدهای که در سرشت خویش دارند، از بقیهی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، 1376، ص 39).
8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، 1376).
بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشههای یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خویها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثیسازی مقاومتهای احتمالی است. بدین شکل که اگر همهی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند اینها را بهکار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همهی تلاشهای قبلی عقیم میماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیشگیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیشتر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم میشود اشاره میکنیم: 1. مشکلات و کاستیهای اقتصادی و اجتماعی؛ 2. عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛ 3. فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛ 4. کمتوجهی زنان به جایگاه والای خود؛ 5. ضعفهای موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛ و ... . یکی از جامعهشناسان ایران در این خصوص میگوید: "در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دههی گذشته صورت گرفته است. عدهای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عدهای ضعف فرهنگ ملّی را زمینهساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کردهاند. با دیدگاهی واقعبینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکلدهی جریان غربگرایی در ایران توجه شود. ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیتهای فرهنگی، بیتوجهی به عنصر تغییر در سطح بینالمللی، تغییر چهرهی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی. رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزهها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعهی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و... همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگها و درنهایت، زمینهساز غلبهی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، 1375، ص249). راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
بیتردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانههای همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمیتواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمیتوانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعهی خود با فرهنگهای بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانههای همگانی جهان همچون ماهوارهها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفتها، مدها، ساختهها، هنرها و غیره قرار میدهند. اگر فرهنگ جامعهای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب میگردد و در این دریای ارتباطات غرق میشوند. اگر ظرف مدت دو سال، جامعهی شوروی سابق به کلی دگرگون میشود و رسانهها و کانالهای تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم میکوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش میشود و الگوهای غرب مقبولیت مییابند، بیشتر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، همچون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان "تهاجم فرهنگی" به راحتی نمیتواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکانهای گاه و بیگاه آن که میوههای نارسیدهرا سرنگون میسازد غافل بود؛ لذا شناخت راههای مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است. ملتهایی که علاقهمند به حفظ و پاسداری از "هویت فرهنگی" خود هستند، سعی میکنند فرهنگ غیرمادی جامعهی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که میتوان (یا باید)فرهنگغیرمادیراکاملاً دستنخورده وثابت و"اصیل" نگهداشت؛زیرا، همانطور که در ویژگیهای فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمیرساند و باعث از همگسیختگی آن نمیشود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبهخودی را بپیماید (روحالامینی، 1372، ص110). برای مقابله و مبارزه با "تهاجم فرهنگی" راههای بسیار زیادی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیهها و راهحلهایی است که در این مقوله قرار دارند:
الف) شناخت دقیق و همه جانبهی تهاجم فرهنگی
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشههای آن است؛ زیرا زمانی میتوانیم در برابر این پدیده برنامهریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامههای او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را بهکار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص382ـ383). یکی از محققان نیز در این خصوص میگوید: "بدون اینکه ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه میتوانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخهی علاج قطعی برای آن نمیتوان نوشت" (داوری اردکانی، 1379، ص87). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجهی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بینالمللی، امری ضروری به نظر میرسد.
ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، 1372، ص344ـ346). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد. به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزشهای گرانبهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزهی بیامان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. میتوان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنتهای خودی و بزرگ جلوهدادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ همچنین از این طریق میتوان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیهی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.
ج) اصلاحات علمی و اقتصادی
برنامهریزی در جهت پیشرفت همهجانبهی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینههای رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیشترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق
1. تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانههای جمعی داخلی؛ تأثیر رسانهای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانهها، تکنولوژی اطلاعرسانی، هنر و فن پیامرسانی و خلاصه با شیوههای امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمیتوانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجهبخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفتهترین روشهای تبلیغ از قبیل روانشناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روانشناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعهشناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانههای ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجههی همت خویش قرار دهند.
2. استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسألهی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزشهای والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزشهای دینی، اگر در جامعهای آکنده از پستیها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائهی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.
3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأتهای مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عامالمنفعه، دور نگهداشتن مردم از ارزشهای ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزشهای دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و ... . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزشهای اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راههای مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص 127).
4. ارتقای کیفی فعالیتهای هنری و ایجاد مراکز هدایتکنندهی ابزارهای صوتی و تصویری.
5. گسترش فعالیتهای برونمرزی نهادهای فرهنگی.
6. ایجاد هماهنگی بین دستگاههای اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.
7. گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.
8. حفظ جریانهای فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.
9. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیتهای فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیهی کتابخوانی و انتشار بیشتر کتابهای مذهبی جذاب.
10. تقویت پایههای تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.
11. بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتابهایی که به ناچار از زبانهای بیگانه ترجمه میشوند.
12. از بین بردن روحیهی مصرفگرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور میشود (صلاحی، 1376 و فیاض 1372).
13. ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.
14. آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگسازان غربی (مصباح یزدی، 1376، ص129 و 143).
تهاجم فرهنگي و خانوادهها
بيترديد طراحان برنامههاي مدرن تهاجم فرهنگي اطلاعات و خطمشيهاي اصلي خود را از سازمانها و اطلاعاتي و جاسوسي كشورهايي ميگيرند كه قصد فرماندهي بر كل دنيا را دارند. تحقيقات نشان ميدهد در سازمان سيا، شاخهاي تخصصي و متمركز براي مطالعات و برنامهريزي ضد فرهنگي عليه ايران با يك فكر ويژه تشكيل شده و بودجه مالي آن از 000ر000ر25 دلار در سال قبل به 000ر000ر75 دلار در سال جاري افزايش يافته است؛ اين يعني افزايش تهاجم تا حد سه برابر. مهمترين هدف مبارزه فكري و رواني دشمنان نظام، سرمايههاي اصلي كشور يعني جوانان است و در اين بين جوانان براي آنان داراي اهميت و برنامهريزي ويژه است چرا كه: جواني به واسطه ويژگيهاي نشاط، بالندگي، نوخواهي، سركشي و ناپختگي فكري، محلي مستعد براي تاخت و تاز شبهات و انديشههاي جديد و پر زرق و برق است. جوانان به واسطه زندگي در خانوادهها اهميت ويژهاي دارد، زيرا تخريب و منحرف كردن يك جوان در يك خانواده، يعني تخريب و كاهش قدرت آن خانواده. بررسيها نشان ميدهد مواد روانگردان و مخدر براي جوانان و نوجوانان به شيوهاي راحت و با قيمتي ارزانتر ارائه ميشود به نظر شما احاطه و تسلط فكري بر جوانان اهميت بيشتري دارد يا بزرگسالان و سالخوردگان؟ البته هريك جايگاه ويژه خود را دارد. منحرف ساختن جوانان اين خانوادهها زمينه براي دغدغههاي بزرگ خانواده و ايجاد عدم تمركز فكري و رواني براي والدين نظامي ميگردد. نگاهي به ساختار پذيرش تهاجم در خانوادهها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را ياري ميرساند. 1- خانوادههاي فعال
در اين خانوادهها، دروني كردن هنجارهاي اجتماعي و ديني روال معمول و منطقي خود را داشته و والدين ضمن مشاركت در زندگي جمعي و پاسخ به مسائل فكري فرزندان هم زمان به افزايش اطلاعات مورد نياز و تعامل منطقي با فرزندان به ويژه جوانان خود ميپردازند. استعمار فرهنگي براي ورود به اين خانوادهها دچار مشكل جدي است چرا كه مأمن اسرار جوانان اين خانوادهها، دچار مشكل جدي است. مأمن اسرار جوانان اين خانوادهها، والدين هستند و محيط خانواده به شكلي است كه آنها براي طرح مسائل ذهني و فكري و عقيدتي خود مشكل خاصي ندارند، بنابراين در حافظه آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگي به نادرست معلوم گردد. 2- خانوادههاي منفعل
در اين خانوادهها، به علت اشتباه گرفتن وظايف و كاركردهاي اصلي خانواده و هدف نهايي كار و تلاش از تامين پوشاك و خوراك به جاي تأمين روحي رواني فرزندان، شكافي محسوس بين والدين و فرزندان به وجود ميآيد. عمدتاً در اين خانوادهها فرصت مناسبي براي گفتوشنود خانوادگي پيدا نميشود و ارتباط آنها موزاييكي است. والدين به تصور برآوردن نيازهاي اصلي فرزندان بيشتر به فكر لباس، غذا، تفريح و تحصيلات آنها هستند و كمتر به اصليترين وظيفه خود يعني همبستگي رواني با فرزندان و آموزش معنوي آنها توجه دارند. چه بسا در اين ميان ابتدا والدين تحت تاثير ابزارهاي تهاجم فرهنگي قرار گرفته و سپس فرزندان مبتلا ميشوند و در صورت ابتلاي آنها راه حل منطقي و مناسبي براي برون رفتن از بحران در پيش گرفته نميشود. مشكلات اقتصادي و خواستههاي پايان ناپذير خانوادهها نيز ناكجاآبادي را پيش روي اين خانوادهها ميسازد كه با سرعت به سمت انتهاي آن كه يأس و نوميدي است سرازير ميشوند. در بسياري از موارد اين افراد احساس ميكنند كه هر مشكل و مسئله خاصي آنها را تهديد نميكند و در يك امنيت كامل به سر ميبرند بنابراين به فكر راهحل آن مشكل بر نميآيند. لذا اولين راهحل براي مواجهه با مشكل، يافتن مسئله است. دقت كنيم راه نهايي براي حل مسئله، پاك كردن صورت مسئله نيست. با توجه به ساختار فرهنگي- مذهبي جامعه ما، نياز به تقسيمبندي ديگري احساس ميشود: - خانواده سنتي: كه تاكيد ويژه آن بر سنتها و رسوم غالب حاكم بر جامعه اعم از ديني يا ملي است. اين دسته به دو گروه قابل تقسيمبندي است: الف: متعصب؛ ب: منعطف متعصب: اين خانوادهها به شرايط زماني توجهي نداشته و آن چيزي كه در گذشته آموختهاند و يا با جنبهها سنتي آنها همخواني دارد را معيار اصلي انتخابهاي بعدي خود و ديگران ميدانند و در اين راه انعطافي از خود نشان نميدهند. منعطف: اين خانواده با وجود آنكه وجه پيروي از سنتها در آنها بسيار قوي است اما تا حدودي سعي ميكنند تا در برابر شرايط از خود انعطاف نشان دهند در نتيجه با فرزندان بسته به اقتضاي زمانه همگام ميشوند. - خانواده روشنفكر: كه اين دسته از خانواده بر خلاف دسته پيشين، تاكيد عمده خود را بر عقل و معيارهاي عقلاني و منطقي نهاده و در برابر اغلب مسايل جديد سعي دارند تا از عقل و معيارهاي آن بهره برند:
الف: ارزشمدار؛ ب: فارغ از ارزش
ارزشمدار: اين دسته علاوه بر آنكه تاكيد زيادي بر عقل و انتسابهاي عقلاني دارند، اما معيارهاي عقلاني آنها داراي پشتوانه ارزشي و اغلب ديني است. لذا تنها به اموري مبادرت ميورزند كه با محك عقل و معيارهاي ارزشي آنها همخواني داشته باشد.
فارغ از ارزش: اين دسته كساني هستند كه سعي دارند تا عقلمدار با تمام مسايل برخورد كنند. عقل ابزاري و معطوف به هدف سرلوحه تمام امور اين افراد قرار ميگيرد. براي اين دسته كه از معيارهاي ارزشي روشني پيروي نميكنند و عقل آزاد را سرلوحه امور خود قرار ميدهند. براي آنها هدف مهم است و به اصطلاح هدف، وسيله را توجيه ميكند. به عنوان مثال از نظر ما و حتي انديشمندان اروپايي، آمريكاييان اغلب افرادي با عقل ابزاري و معطوف به هدف هستند و براي آنها تنها هدف مهم است نه وسيله. كشتار جمعي، تعرض و تهاجم، وسايلي هستند كه آنها را به اهدافشان رهنمون ميسازند. بنابراين، اين وسايل چون بهترين ابزار براي دستيابي به اهداف محسوب ميشوند، مناسب و مقبول هستند. در حالي كه در سنت ما و ارزشمداران تاريخ همواره راه رسيدن به اهداف يكي از ملزومات اساسي است.
اگر بخواهيم اين خانوادهها را در يك طيف نشان دهيم در يك سر طيف خانوادههاي متعصب سنتي و در سر ديگر آن خانوادههاي روشنفكر فارغ از ارزش قرار ميگيرند. اين خانوادهها افرادي افراطياند. خانوادههاي متعصب سنتي در برابر هر امر جديد و تازهاي مقاومت ميكنند. از آنجا كه اين خانواده نميتواند با شرايط زمان خود را تطبيق دهد در بسياري از موارد دچار مشكلات جدي شده و احتمال انحراف اعضاي آن بسيار زياد است.
دسته دوم يعني خانوادههاي روشنفكرمآب فارغ از ارزش، كساني هستند كه بر خلاف دسته اول تحت هيچ عنوان به ارزشها و سنتهاي رايج تن در نميدهند. اين دسته اغلب افرادي غير اخلاقي و غيرقابل اعتماد هستند. از سويي ديگر امكان فروپاشي اين خانوادهها و گسست انسجام و همبستگي آنها بسيار زياد است زيرا اين دسته در برابر هر مد جديدي آماده پذيرش هستند و آن را با آغوش باز ميپذيرند. تفاوت و تناقض ارزشهاي آني و گذرا در اين خانوادهها و از سوي ديگر عدم توجه به اخلاق، موجب فروپاشي و گسست اين خانوادهها از هم ميشود. اما آنچه مد نظر ما ميباشد و از نظر ما خانوادههاي پذيرفته شدهتري محسوب ميشوند خانوادههاي سنتي منعطف و روشنفكر ارزش مدار هستند. اين دو دسته آميزهاي از عقل و سنتهاي ارزشي اعم از ديني و ملي را سرلوحه عمل خود قرار ميدهند. مسلماً اين خانوادهها در برابر مسايل جديد و حوادث بزرگ زندگي كمتر آسيبپذيرند و اين دسته با قدرت تحمل خود به حل مسايل ميانديشند و با قدرت ايمان، اخلاق و صبر شيوه ارتباط منعطف با محيط را پيش ميگيرند.
نتيجهگيري:
با بحث فوق قصد داشتيم به معرفي اجمالي تهاجم و هدف اصلي آن يعني جوانان بپردازيم. بدون شك با توجه به انواع خانواده و روشهاي تربيتي و تصميمگيري در آنها مقابله با تهاجم فرهنگي نيز متفاوت ميشود. بيترديد نميتوان در همه جاي جامعه پليس و نيروهاي كنترل رسمي را قرار داد اما ميتوان با آموزش صحيح به خانوادهها، آنها را در مقابل اين تهديدات بنيان برانداز، واكسينه نمود. خانوادهها با كنترل فرزندان خود كمك بسيار زيادي به سلامت خود و جامعه ميكنند. شما خانوادههاي گرامي و خوانندگان گرانمايه اين نوشتار، با رفتار مشفقانه و محبتآميز ميتوانيد به كمك اصلاح جامعه آمده و ضمن كنترل دروني خانوادهها به كنترل بيروني و در نهايت ايمن سازي جامعه با مشاركت و همكاري دلسوزانه كمك نماييد. فراموش نكنيم هميشه يك فرزند خوب در يك خانواده آرام و منطقي پرورش مييابد و يك جامعه خوب متشكل از خانوادههاي خوب است. خانوادهها پلي هستند براي سوق جامعه به سمت اهداف متعالي و بلند.
شما والدين گرامي با اهميت به حضور بيشتر و موثر در خانواده با اهميت دادن به روح و الزامات رواني فرزندانتان ميتوانيد به كاركردهاي صحيح تربيتي خانواده جامه عمل بپوشانيد. فراموش نكنيم كه فرزندان و افراد خانواده ما بيش از نيازهاي جسماني به آرامش رواني و درك متقابل نيازمندند و ارتباط مناسب و مشفقانه پدر در منزل با همسر و فرزندان ضامن بقا و سلامتي كانون گرم خانواده است. گو اينكه براي همين هدف مهم و غايي، هر صبح را به اميد تقرب به خداوند متعال به شب ميرسانيم.
اغلب افراد گمان ميكنند كه از آسيبهاي اجتماعي در اماناند و اين مسايل تنها گريبانگير ديگران است. بسياري از والدين از مشاهده مدهاي مو و لباس در فرزندان و يا مشاهده كجرويهايي نظير اعتياد به موادمخدر، انحرافات جنسي و رفتارهاي ضد اخلاقي از سوي جوانان خود عبرت نميگيرند و در اكثر موارد موضوعات مذكور را ناچيز جلوه ميدهند. بايد توجه داشت كه راهحل نهايي براي حل مسئله، پاك كردن صورت مسئله نيست. بلكه آگاهانه بايد ابتدا مسايل را شناسايي نموده و براي حل آن اقدام نمود. دقت كنيم همان طور كه ويروسهاي بيماريزا ميتوانند بدن ما را در خطر نابودي قرار دهند، ويروسهاي ضد فرهنگي نيز ميتوانند به نحو بسيار كشندهتري جامعه را دچار بحرانهاي هويت؛ نسلي، جنسي، عقيدتي و حتي سياسي و اقتصادي نمايند. بنابراين همان طور كه به مراقبت اعضاي خانواده در برابر بيماريهاي جسمي ميپردازيم، بايد آنها را در برابر بيماريهاي بسيار خطرناك فرهنگي نيز ايمن كنيم.
چند راه حل براي مواجهه با بحران
- باور كنيم ما نيز ممكن است همانند ديگران در معرض آسيبها قرار بگيريم. - نسبت به خطراتي كه ما و خانوادههايمان را تهديد ميكنند، آگاهي يابيم. - نيازهاي فرزندان خود را بشناسيم و براي حل آن بكوشيم. - ميتوان براي شناسايي نيازهاي خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما بايد توجه داشت كه به همان نسبت كه كمبود امكانات ميتواند موجب آسيب خانواده گردد، رفاه دايمي و برآوردن نيازهاي كاذب نيز خطرناك است. - از طريق افزايش آگاهي خود، خانواده را به سمت وفاق بيشتر هدايت كنيم. - كنترل غيرمستقيم اعضا به ويژه نوجوانان و جوانان ضروري است. توجه داشته باشيم كه معاشرت با دوستان بد از يك سو و تنها نهادن فرزندان از سوي ديگر به يك اندازه ميتوانند خطرساز باشند. - سعي كنيم بهترين دوست فرزندان خود باشيم. - گهگاه مسايل خانواده را با فرزندان در ميان بگذاريم و از آنها در ارائه راهحل ياري بجوييم. اين امر موجب بلوغ فكري و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده ميشود. - ميان عطوفت و سختگيري بر كردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماييم. - بهترين تصميمها را در بدترين شرايط بگيريم. RE: تهاجم فرهنگی !x! - L²evi - 25-02-2015 تهاجم فرهنگی: موج جدید حمله به ارزش های اسلامی و ملی ایرانیان پس از تبلیغ گسترده فیلم سنگسار ثریا با بازی شهره آغداشلو و انتشار وسیع زیر زمینی آن در ایران همچنین مصاحبه های مدت دار و پی در پی شبکه هایی چون BBC و VOA با عوامل این فیلم ها، موج جدید حمله به ارزش های اسلامی و ملی ایرانیان در رسانه های غربی آغاز شده است. در حال حاضر بر اساس شواهد موجود موضوعات مهم اخلاقی در جامعه ایران که دارای حسایت بالا هستند با برنامه ریزی مستقیم شبکه های خبری زنجیره ای در حال حساسیت زدایی است. موضوع زنا و حکم سنگسار ثریا سال گذشته از سوی این رسانه های غربی به شدت مورد هجمه قرار گرفت و توسط برخی افراد معاند نظام درخارج از کشور به عنوان چماق حقوق بشر علیه ایران بارها به کار گرفته شد. همچنین مطرح شدن موضوع زنای محصنه سکینه آشتیانی که حکم کاملاً مشخصی دارد و پرونده غیر اخلاقی آن محرز است دستور کار بعدی این رسانه هاست که سعی دارند با فشار بین المللی ایران را از مسلمات قوانین اسلامی و اخلاقی دور نمایند و در عین حال قبح این گناه را با طرح موضوعات کلی حقوق بشری و بحث حقوق زن و امثالهم که خود هدایت جنجال سازی پیرامون آن را در عرصه های جهانی به عهده دارند کمرنگ نمایند. این رسانه ها حتی در جریان ساخت فیلم قتل برنامه ریزی شده ندا آقا سلطان با استفاده از فیلم های خصوصی و خانوادگی وی و بهره برداری از سابقه طلاق او با پخش صحنه هایی از رقص و پایکوبی او در یک مجلس خصوصی در کنار صحنه هایی از سنگسار افراد زناکار مستقیماً دین اسلام را مورد هجمه قرار داده و مدعی شدند آقا سلطان به دنبال آزادی جنسی غربی بود و این یک حق طبیعی است که اسلام به عنوان یک دین خشونت طلب با آن مخالف است.!(این که چگونه و از چه زمانی این فیلم های خانوادگی در اختیار این شبکه ها بوده است حدس ایران را مبنی بر برنامه ریزی MI6 در قتل این زن ایرانی و بهره برداری تبلیغی ازآن ملموس تر می کند که ابعاد آن به مرور زمان درحال روشن شدن است.) پس از قبح زدایی از زنا و زیر سوال بردن حکم سنگسار و زنای محصنه و اخلاق زدایی در این موضوعات از جامعه مسلمان و مذهبی ایران، پروژه جدیدی با موضوع جدیدی در راه است. در حال حاضر این شبکه های ماهواره ای همزمان در حال تبلیغ فیلمی هستند که به موضوع همجنس بازی یا لواط و ممنوعیت آن در ایران می پردازد. صرف نظر از حکم صریح اسلام پیرامون این جرم اخلاقی بزرگ و خطرات بسیار زیادی که به تبع این جرمها روح اخلاقی جامعه را از بین می برد، به نظر می رسد این برنامه ریزی دقیق و هماهنگ شبکه های ماهواره ای و حمله زیر نقاب حقوق بشر به اصول اخلاقی و انسانی عموم مردم ایران بیشتر به دنبال قبح زدایی و کم رنگ کردن این جرم های بسیار سنگین اجتماعی و اخلاقی در بین مردم است که اگر این امکان فراهم نشد تا ملت ایران از راه نظامی و دیپلماسی از پا در آید پروژه شبیه سازی اندلس که همان آلوده کردن جوانان به گناه و رفتارهای غیر اخلاقی است به اجرا برسد. در حال حاضر از دستگاه فرهنگی و همچنین دیپلماسی انتظار می رود برخورد محکم و صریحی با این موضوع داشته باشند و اذهان مردم را نسبت به آن چه در حال وقوع است آگاه نمایند زیرا صرف پاسخگویی اندک پس از ایجاد شبهه در ذهن مردم کافی نیست بلکه ابعاد این حمله و همراهان داخلی و خارجی این هجوم دشمن باید شناسایی شده و به شفاف ترین شکل به مردم معرفی شوند و مورد تعقیب قضایی قرار گیرند. RE: تهاجم فرهنگی !x! - ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ - 26-02-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. RE: تهاجم فرهنگی !x! - L²evi - 26-02-2015 تهاجم فرهنگی:از ماست که بر ماست تهاجم فرهنگی یعنی همین که پشت جلد دفتر و کیف بچههای ایرانی پر شده از عکسهای باربی و شرک و اسپایدرمن و این اواخر هم که عکسهای جومونگ و سوسانو کیف و دفتر و مداد و خط کش بچههای ما را تزئیین کرده بود. البته اینها فقط تهاجم فرهنگی نیست بلکه خودباختگی فرهنگی هم هست. ما خودمان را عادت داده ایم مرغ همسایه را غاز ببینیم و اصلا یادمان رفته است که سرزمین و تاریخ ایران مجموعه بزرگی از اسطورهها و شخصیتهای بزرگ است که حتی بچههایمان اسم آنها را نمیدانند. الان از بچههای قنداقی گرفته تا پیرمردهای ۹۰ ساله اسپایدرمن و باربی و … را میشناسند. اصلا همین باربی که نماد دختران غربی است همبازی دختربچههای ما است و باربیهای ساخت چین با قیمت مناسب در همه مغازههای اسباب بازی فروشی جا خوش کرده است. مرد عنکبوتی و بت من و لاکپشتهای نینجا و … هم که جای خودشان را دارند. در مغازههای اسباب بازی فروشی ما به زور بشود عروسک و اسباب بازی ایرانی پیدا کرد. یا عروسکی را پیدا کرد که عکس ایرانی داشته باشد. شخصیتهایهالیوودی در هر گوشه ی خانه ما دیده میشود. اتفاقا اگر پشت نعلبکی و بشقاب را هم نگاه کردید و عکس اینها را دیدید تعجب نکنید. آخه به نظر شما دختر بچه ای که با عروسک باربی بزرگ شود و پسر بچه ای که عاشق لباس اسپایدرمن باشد میتواند در آینده عاشق کشورش باشد؟ میتواند اسم رستم و سهراب و اسفندیار و آرش کمانگیر و هزاران دلاور و مبارز تاریخ ایران را به یاد داشته باشد. تقصیر از غربیها نیست که روی مخ ما کار میکنند و موفق هم میشوند بلکه تقصیر از ما است که از داشتههای فرهنگی و فکری خودمان اصلا استفاده نمیکنیم و توقع هم داریم عکس آرش کمانگیر به جای جومونگ روی کیف و دفتر بچهها باشد. خیلی لجم میگیرد وقتی مداد و پاک کن و خودکار و دفتر میخرم و روی هر کدام یک عکس از شخصیتهای فیلمهای آمریکایی نقش بسته است. جالب تر اینکه بیشتر این دفتر و مداد و کیف و … داخل کشور خودمان تولید میشود. آخه مسئولان فرهنگی ما اینقدر هم وقت ندارند که به این تولید کنندهها بگویند لطفا طرحهای ایرانی و اسلامیبزنید و یا خداقل طرحهای آمذریکایی نزنید. اصلا مسئولان ما وقت کرده اند از چند طراح بخواهند تعدادی طرح از اسطورههای ایرانی لسازند تا این تولید کنندهها روی دفتر و مداد بچههای ایرانی بچسبانند. یادم هست چند سال قبل داستانی را در کتاب درسی خواندم که اسمش این بود” از ماست که بر ماست” البته منظورش ماستی که با شیر درست میکنند نبود بلکه منظورش این بود که خودمانیم که این بلا را سر خودمان آورده ایم. تقصیر خودمان بوده. حالا هی بیندازیم گردن والت دیزنی که این کارتونهای قشنگ را میسازه. یعنی ما نمیتوانیم یک طرح خوب بسازیم که بچههای ایرانی از آن خوششان بیاید؟ RE: تهاجم فرهنگی !x! - L²evi - 01-03-2015 تهاجم فرهنگی:استعمار سابق در فضائی که همه چیز نامریی است و هیچ رد و نشانی از مجرمین بر جای نمیماند، عملیاتی صورت گرفت که پرده از یک جنایت فرهنگی گشود. عملیاتی که دست مدیران، دستاندرکاران و بسیاری از سرشاخههای یک شبکه گسترده ضداخلاقی و ضدارزشی را در داخل و خارج کشور نمایان ساخت. تهاجم فرهنگی، استعمار سابق بهار سال گذشته، وقتی نخستین وبسایت ضداخلاقی و حاوی مطالب مستهجن، از سوی نیروهای سپاه رصد شد و مدیرانش دست بسته روی میز محاکمه نشستند تا جوابگوی سؤالهای قانون باشند، بسیاری از خانوادهها با خواندن گزارشها و خبرهای مربوط به فعالیتهای منافی عفت این گروه، شوکه شدند. درد ماجرا زمانی بیشتر شد که کار قانون تنها با دستگیری ۲ یا ۳ گروه از این افراد که با عنوان “مضلین” معرفی میشدند، پایان نیافت و طی عملیات مستمر سربازان گمنام مرکز مبارزه با جرائم سازمان یافته سایبری سپاه پاسداران، دهها نفر به جرم انجام فعالیتهای ضدارزشی، اخلاقی، دینی و مغایر با مبانی اسلام پای میز قانون و محاکمه نشستند. آنچه مسلم است، هدف و روند فعالیتهای این وبسایتها از سوی عواملی رهبری میشود که با ترویج روابط تعریف نشده در جامعه ایرانی و مخدوش ساختن روابط خویشاوندی سعی در، از همگسستن کانون گرم خانوادهها و ایجاد هرج و مرجهای اجتماعی در جامعه را داشتهاند. یکی از فرماندههان سپاه در بازخوانی اعترافهای برخی از این دستگیرشدگان به این همین نکته اشاره و میگوید: «آنها در اعترافهایشان میگفتند که ما تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی را سست کردن باورها میدانیم و با راهاندازی این وبسایتها میخواستیم قداست خانوادههای ایرانی را بشکنیم.» جهانی شدن یا جهانی نشدن؛ مسئله این است عباس رجبی، استاد دانشگاه و روانشناس، درباره دلایل راهاندازی این وبسایتها و علل متوسل شدن گروههای مختلف به این روش، برای ایجاد شکاف در جامعه و خانوادههای ایرانی، مطالب جالبی را بر اساس علم روانشناسی بیان میکند. وی میگوید: «امروز مفهومی با عنوان “جهانی شدن” در جهان مطرح است که سعی دارد تمام مردم را به سمت یکی شدن پیش ببرد. این موضوع در ذات خود و به ظاهر مسئله خوبی است و گزینههای مثبت بسیاری را به همراه دارد، اما باید دید که چه کسی بیش از سایرین برای تحقق این هدف تلاش میکند و در این مسیر چه خواستههایی را به عنوان هدفهای خود مطرح میسازد. گاهی جهانی شدن و “یکی شدن” در اقتصاد است که خود را به صورت امور واحد در اقتصاد جهان، نشان میدهد. یعنی تحقق این موضوع که همه مردم کرهی زمین، با واحد پولی مشترک سروکار داشته باشند و از همین راه هم زندگیشان را بگذرانند، مطرح است. اما گاهی مفهوم “جهانی شدن” در بحث فرهنگ مطرح میشود که خود مباحث متفاوت دیگری را به دنبال دارد. به ویژه در جوامع دینی و مذهبی این تفاوتها بارزتر است؛ بدین ترتیب مفهوم “جهانی شدن”، عقاید و باورهای افراد به ویژه جوانان را تحت الشعاع خود قرار میدهد.» رجبی، فعالیت گروه “مضلین” را در دورهای شامل خالی کردن ذهن افراد از باورهایشان و سپس سوق آنها به سوی مفاهیم دیکته شده، تشریح میکند و میافزاید: «جوانان یک جامعه مذهبی که مفاهیم تعریف شدهای از خوبی و بدی دریافت کردهاند، پس از مدتی و با پیگیری مفاهیم فرهنگی بیگانه، به ویژه اگر این مفاهیم در تضاد مستقیم با باورهایشان باشد، با تعارضهایی مواجه میشوند که عقایدشان را به سمت نسبی شدن خوبیها و بدیها میکشاند. در این حالت این سؤال برای فرد مطرح میشود که فلان کار نادرست را اگر در فلان موقعیت انجام دهم به معنای بروز آزادی من و یا به نفع من است، پس کارهای نادرست هم میتواند، درست باشند. این چالش درونی، فرد را با تعارضها و تضادهایی نسبت به مفاهیم گذشته خود مواجه میکند که نتیجه آن تخلیه همه باورها و عقاید فرد است. پس از این اتفاق، به حکم فطرت، فرد در صدد یافتن پناهگاهی بر میآید تا بتواند درونیات خود را روی پایه و اساس آن مجدد بنا کند. در این زمان آنها که وی را از بنیانهای فکری سابق خالی کرده بودند، به آنچه میخواهند، پناهنده میکنند و بدین ترتیب جهانی شدن فرهنگی نیز با این روند محقق میشود. بنابراین، اگر قرار باشد درباره دلایل راهاندازی این وبسایتها، به شکلی ریشهای بحث شود، باید گفت، اصل راهاندازی این نوع وبسایتها متوجه استکبار است.» این یک شعار نیست، بلکه واقعیتی تلخ است. دورهای برای پناهندگی فرهنگی جوامع دینی این روانشناس، علت تن دادن برخی افراد به فعالیت مستمر در این وبسایتها را نوعی تخلیه روانی میداند که آنها را پس از مدتی، وادار به پناهنده شدن به مفاهیم و مضامینی میکند که حتی بیرون از جامعه ایرانی هم، تعریف روشن و درستی ندارند. وی در این باره اظهار میکند: «گاهی پیش میآید که افراد، برای ارضا و تأمین هدف شخصی، چنین وبسایتهایی را، راهاندازی میکنند. در این صورت ضرری که متوجه مخاطبان مراجعه کننده به وبسایت میشود، در سطحی پایینتر در جامعه مشاهده میشود؛ اما به هر حال خسارت بار است. در حالی که شکل سازمان یافته این پدیده، خسارتهایی جبران ناپذیر به بدنه اجتماع و به ویژه کانون مقدس خانواده وارد میشود.» رجبی در ادامه تاکید میکند: «وبسایتهایی که به ترویج خشونت و مفاهیمی در تضاد کامل با اخلاق میپردازند، از آنجا که برای تأثیرگذاری این مفاهیم، برنامهریزی و زمانبندی خاصی در نظر گرفتهاند، به واقع انتظار دارند، پس از مدتی و بر طبق زمانبندیشان پیامدهای ناخوشایندی را در جامعه رقم بزنند. چرا که قشر جوان و نوجوان ـ به ویژه نوجوانان ـ و در بعضی موارد بزرگسالان، به دلیل قرار داشتن در مراحل سخت زندگی، این مضامین را به عنوان باورهایی نو و تازه در مییابند و پس از مدتی به وقت گذرانی با این مفاهیم، وابسته شده و به مرحله عادی شدن هنجار شکنی در باورهایشان میرسند و پس از مدتی دیگر نیز از تمام باورهای گذشتهی خود خالی شده و به این ترتیب دورهی پناهندگی به لحاظ فکری و درونی، برای آنها نیز اتفاق میافتد.» پروژه مضلین، استعماری خطرناکتر از گذشته این استاد دانشگاه، در ادامه با بیان دلایلی به معرفی عوامل اصلی برنامهریز این فرآیند میپردازد و میگوید: «کشوری که امروز بیش از سایر قدرتها در جهت جهانی شدن فرهنگی تلاش میکند و سعی دارد به این هدف خود به هر طریقی، دست پیدا کند، آمریکاست که مسئولان آن به طور مداوم بر آن تأکید میکنند. وقتی باورهای دینی و مذهبی مردم کشوری، با پایگاههایی شبیه پایگاههای اینترنتی ضداخلاقی مواجه میشود، ظن نخست به سوی این کشور نشانه میرود. آمریکا با این تفکر قصد دارد خود را به رهبر فرهنگی دنیا بدل سازد و با نابودی سایر فرهنگهای قدرتمند در نقاط مختلف جهان، به این هدف دست یابد.» وی هجمههای فرهنگی امروز را ناشی از تلاش مستمر مستعمران، برای ایجاد یک حکومت فرهنگی در جهان بر میشمارد و میافزاید: «این همان استعمار سابق است که امروز به شکلی خطرناکتر خود را نمایان ساخته است و پیش میرود.» “شیطانپرستی” یکی از مواردی است که در این برهه از زمان پدید آمده و جهان امروز را مشغول خود کرده است و در سراسر دنیا پیروانی پیدا کرده که هر یک مبلغ مفاهیمی مغایر با فطرت انسان هستند. امروزه شیطانپرستان با تسخیر تفکر جوانان، ذهن بسیاری از آنها را با مضامین نادرست درگیر میکنند و موجب میشوند تا هر یک، با توجه به بافت فرهنگی کشور خود، دچار بحران شوند. به عنوان نمونه این گروه در کشور ما موفق شده جوانان ایرانی را با “بحران هویت” روبهرو کند تا آنان خود را در خلایی انتزاعی تصور کنند. جای خالی یک پروژههای فرهنگی یک جامعهشناس نیز به آسیبشناسی ظهور وبسایتهای مستهجن و ضددین و پیامدهای آن در ایران میپردازد و درباره مهمترین راه مقابله با فعالیتهای این نوع وبسایتها اظهار میدارد: «باید قدرت درک افراد جامعه را بالا برد و آنها را از عواقب و پیامدهای مراجعه به این وبسایتها به شکلی صحیح و منطقی مطلع ساخت. مسلم است که اگر زمینه ترویج مسائل ضداخلاقی در یک جامعه، وجود داشته باشد؛ میتواند بر افراد آن جامعه تأثیرگذار بوده و خواه ناخواه مسیر فرهنگی و اجتماعی آن جامعه را به جهتی نادرست سوق دهد. برای جلوگیری از این اتفاق، محدود کردن امکانات، کمی مؤثر است، اما پیش از آن باید زمینه مصونیت را در خود افراد جامعه ایجاد کرد و به عبارتی عمق و ریشه عقاید و باورهای آنها را شکل داد. چرا که عرصه مجازی، پهنه کلانی را شامل میشود و محدود کردن روابط در آن، کار مشکلی به شمار میرود.» عباس توسلی، استاد دانشگاه و جامعهشناس، میافزاید: «گروههای بسیاری به صورت زیرزمینی فعالیت دارند و هر چند تلاش مسئولان برای جلوگیری از فعالیت آنها کارساز باشد، امکان تشکیل گروه بعدی منتفی نیست، پس لازم است پروژهای فرهنگی در خصوص خنثی کردن اثر این وبسایتها در نظر گرفته شود.» فرآوردههای فرهنگی در مقابل فرآیندهای فرهنگی غلامرضا علیزاده، جامعهشناس، ظهور و بروز این پدیدههای فرهنگی را در روابط اجتماعی مؤثر میداند و میافزاید: «به طور قطع هر پدیده فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر مخاطبان خود تأثیرگذار است و میتواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد؛ اما در خصوص وبسایتهای اینترنتی ضددین و ضدشئون اخلاقی، تأثیرها هر چند گسترده نیست، اما قابل چشمپوشی نیز نمیتواند باشد. هر وبسایت و صفحه اینترنتی، برای کاربران خود پیامی را به همراه دارد که میتواند از عکس، فیلم و نوشتار برای رساندن این پیام بهره برده باشد. اگر به هر دلیلی رجوع به مفاهیم وبسایتهای گفته شده از سوی کاربران صورت گیرد و تأثیرگذار باشد، در وهله اول باید زمینه تأثیرگذاری را بررسی کرد. چرا که حتی اگر بحث ف ی ل ت رینگ را برای جلوگیری در این زمینه پیش بکشیم، باز هم جوانان و نوجوانانی هستند که از سر کنجکاوی به این مفاهیم دست پیدا میکنند.» وی راه حل مقابله با مضامین وبسایتهای ضددین را شروع یک پروژه فرهنگی جدید از سوی مسئولان معرفی میکند و در این باره اظهار میکند: «به طور معمول، مدیران این وبسایتها در پی این هستند تا برای جذب مخاطب به مفاهیمی روی آورند که کمتر در جامعه مطرح شده و یا به هیچ وجه طرح نشده است! به این ترتیب سعی در ایجاد فضاهای فکری تازه و نو و برانگیختن هیجانهای درونی مخاطبانشان را دارند، پس با القای تفکر و اندیشهای به ظاهر تازه بر تصورهای مراجعه کنندگان خود حکومت میکنند. لازم است جهت خنثی کردن چنین روندی، فرآورده فرهنگی تازهای تأمین شده و در اختیار جامعه قرار گیرد. تجربه نشان داده، اگر گرایشی به سوی این وبسایتها وجود دارد، به این علت بوده که تغذیه فرهنگی جامع و کاملی صورت نگرفته است.» آزادی بیان در چارچوب قوانین شکل میگیرد علیزاده، نظر برخی شبکههای ماهوارهای که دستگیری عوامل این وبسایتها را در تضاد با آزادی بیان عنوان کردهاند، نادرست میداند و تصریح میکند: «آزادی، مسئلهای فطری است، اما برخی افراد در مصداق آن دچار تعارض شدهاند. در واقع آنچه که از نظر بعضی، آزادی مطلق است، همان وابستگی به شمار میرود. به عنوان مثال فردی که در روابطش هیچ ضابطه و قانونی حکمفرما نیست و یا به منظور نمایش آزادی درونش، به رغم اطلاعرسانی جامعه و منبع او از مصرف دخانیات، سیگار میکشد به واقع وابسته به تفکری است که او را وادار به مخالفت میکند. بنابراین آزادی افراد و آزادی بیان مفهومی است که در چارچوب قوانین، شکل میگیرد و نمیتوان از موارد نسبی پیروی کرد.» خطر افسردگی و انحرافهای اخلاقی فعالیت گروه مضلّین با توجه به اعترافهای اعضای آن، در جهت از بین بردن نظم جامعه ایران بوده است. عباس رجبی، درباره این موضوع اظهار میکند: «در کشوری که استقلال فکری شعار دین آن است و ترس از خدا بر جامعه حکومت میکند، به طور قطع نمیتوان تأثیر فرهنگی گذاشت، اما اگر همین تفکر مستقل از بین برود و باورهای مردم مخدوش شود، خیلی زود میتوان کنترل اندیشه مردم را به دست گرفت.» وی در ادامه به اتفاقی که قرنها پیش برای کشور اسپانیا رخ داد، اشاره میکند و دلایل مقابله با این وبسایتها را به دلیل جلوگیری از تکرار آن حادثه، مهم میداند و میافزاید: «کشور اسپانیا زمانی با نفوذ اسلام اداره میشد، اما پس از مدتی با ترویج برهنگی در میان زنان و وابسته کردن جوانان آن کشور به مشروبهای الکلی و مخدرهای گذرا، تمام باورها و عقاید مردم از بین رفت و پس از چند سال دیگر اثری از اسلام در آن باقی نماند.» گروههایی که به راهاندازی این وبسایتهای اینترنتی دست میزنند به خوبی میدانند که مفاهیم این وبسایتها نوعی وابستگی روحی و اعتیاد روانی برای کاربران و مخاطبانشان به همراه میآورد. مراجعه دوباره و هر روزه کاربران به این وبسایتها میتواند دو اثر به همراه داشته باشد: ۱ ـ اینکه فرد به دلیل عقاید مذهبی و باورهای دینی خود، مکرر به منبعی مراجعه میکند که نیاز خدادادی او را تأمین نمیکند، بنابراین او به نوعی افسردگی مزمن مبتلا میشود و روح او از درون تخریب میشود. ۲ ـ فرد در قید و بند عقیده نیست، بنابراین به انحرافهای اخلاقی دچار میشود که پیامدهای آن پس از مدتی در محیطهای اطراف او و سپس در جامعه بروز پیدا میکند. RE: تهاجم فرهنگی !x! - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 07-03-2015 امروزه با ساخت ماشین افزار های جدید و پیشرفته جنگی دیگر جنگ معنای واقعی خود را از دست داده است .جنگ هایی که امروزه گریبان افراد را گرفته جنگ فکری است . دشمنان امروزه مستقیما افکار مردم را بدون اینکه متوجه بشوند هدف قرار داده اند و نتیجه آن را در دراز مدت مشاهده می کنند. بیایید بیشتر از افکارمان مواظبت کنیم. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. RE: تهاجم فرهنگی !x! - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 19-03-2015 ترویج آزادانه سبک زندگی مستهجن غربی در تهران+تصاویر
این تصاویر مربوط به مهمانیها و اصطلاحاً دورهمیهایی است که در آنها خبری از عفت، حدود شرعی و انسانی نبوده و به شدت هر نوع حربم اخلاقی را دریدهاند، به قدری که علیرغم افکتهای تصویری به کار گرفته شده در این گزارش، همچنان از انتشار برخی از این تصاویر که هر روز آزادانه در صفحات اجتماعی موبایلی انتشار مییابند، معذوریم.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
صراط: در روزهای اخیر، و در یکی از شبکههای اجتماعی، صفحهای راهاندازی شده که در آن جوانان مرفه شهر تهران تصاویری از علایق، خاطرات زندگی، دوستان، خودروها و سفرهای خود را منتشر میکنند، در این صفحه که گردانندگان و تأسیسکنندگان آن مشخص نیست، تصاویر مذکور با اشاره به شخصیت های موجود در عکس ها منتشر شده است. طوری که افراد حاضر در عکس، تگ شده و صفحه شخصی خودشان نیز قابل دسترسی است. آنچه که اهمیت پرداختن به این موضوع را بیشتر کرد تعداد 42 هزار نفری است که تا لحظه تنظیم این گزارش، این صفحه را دنبال کردهاند. سرعت همهگیر شدن این صفحه چنان بالاست که حتی گردانندگان صفحه نیز تعجب خود را از این موضوع اعلام داشته اند و به خاطر این استقبال گسترده، صفحه خود را دیگر شبکه های اجتماعی نیز افتتاح کرده اند. این در حالی است که تا عصر دیروز تعداد دنبال کنندگان این صفحه 34 هزار نفر بود. یعنی در حدود 12 ساعت اخیر بیش از 8000 نفر به این جمع اضافه شده است. حتی کار به جایی رسید که چند روز پیش سایت خبری امریکایی "المانیتور" نیز گزارشی از این صفحه اجتماعی و علایق و سبک زندگی جوانان مرفه تهرانی منتشر کرد. اما جزئیات تصاویر منتشر شده بسیار قابل تأمل است. همان طور که در نام این صفحه (Rich Kids of Tehran) قید شده، تقریباً تمامی تصاویر مربوط به جوانان ساکن شهر تهران است. این تصاویر مربوط به مهمانیها و اصطلاحاً دورهمیهایی است که در آنها خبری از عفت، حدود شرعی و انسانی نبوده و به شدت هر نوع حربم اخلاقی را دریدهاند، به قدری که علیرغم افکتهای تصویری به کار گرفته شده در این گزارش، همچنان از انتشار برخی از این تصاویر که هر روز آزادانه در صفحات اجتماعی انتشار مییابند، معذوریم. اکثر عکسهای پسران در این صفحه مربوط به خودروهای میلیاردی است که هر یک به اندازه تمام دارایی های ده ها خانواده قشر متوسط جامعه ارزش داشته و اکنون ارزشی حدود 1 تا 3 میلیارد دارند. علاقه دیگر این قشر هم ساعت های مچی طلایی، گوشی های مدرن و... می باشد. دختران فعال در این صفحه نیز که در بیحیایی و رفتارهای بیشرمانه سنگ تمام گذاشتهاند طبق اعلام خودشان و طبق شواهد موجود در صفحات شخصیشان، ساکن تهران بوده و عکسهای مهمانیهای شبانه و مسافرتهای خود به برخی ویلاهای شخصی و بدون محدودیت(!) شمال کشور را در این شبکه اجتماعی با آزادی و البته وقاحت هر چه بیشتر منتشر میکنند! جالب آنکه در تمامی تصاویر منتشر شده، عبارت "Life style" به معنای سبک زندگی در توضیحات عکسها آمده است تا هرگونه شائبه در خصوص سهوی بودن و سادهانگاری در انتشار بی واهمه و غیر اخلاقی عکس ها از بین برود. حتی در این میان تصاویری از برخی بازیگران زن سینمای ایران نیز به چشم می خورد که البته هیچ تکذیب و یا اعلام موضعی در خصوص این صفحه از آن بازیگران دیده نشده است. طبق اعلام گردانندگان این صفحه، تصاویر در مناطق مختلف شمال شهر تهران نظیر خیابان فرشته، الهیه، فرمانیه، شهرک غرب، اقدسیه، کامرانیه، سعادتآباد، شهید اندرزگو، جردن، ولنجک، نیاوران، لواسان به ثبت رسیده. برخی تصاویر هم که مربوط به سفرهای شمال کشور است در منطقههایی نظیر جاده چالوس، رویان مازندران، کردان کرچ، خانه دریا در مازندران و ... به ثبت رسیده است. اما نکته عجیب که ذهن ناظران را به خود مشغول کرده، عدم برخورد فوری و جدی مسئولان امر در دولت و دستگاه قضا با گردانندگان این صفحه مستهجن است به گونهای که تا به امروز و با وجود گذشت چند هفته از شروع به کار آن، گردانندگان این صفحه با احساس آزادی کامل و با وقاحت هرچه تمامتر به صورت روزانه اقدام به انتشار تصاویر ساختارشکن و مستهجن از خود میکنند و البته در سایه عدم برخورد فوری و جدی با بانیان آن، روز به روز تعداد مخاطبان این صفحه در حال افزایش تصاعدی است!! در ادامه نمونههایی از تصاویر منتشر شده را با ذکر توضیحاتی که درباره عکس در صفحه مربوطه قید شده را از نظر میگذرانید، باشد تا انتشار این گزارش زنگ خطری باشد برای مسئولان امر؛ «خبرگزاری دانشجو» پیشاپیش به خاطر انتشار این تصاویر از شما مخاطبین محترم عذرخواهی میکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[rtl]طبق ادعای گردانندگان صفحه، تصویر مربوط به ویلایی در کُردان کرج است. سمت چپ تصویر که مشخص نیست، تعدادی دختر و پسر هستند که برهنه روی تشک بادی در استخر کنار هم خوابیده اند. زیر این عکس، کاربری کامنت گذاشته: ما میریم لواسان همین طوره...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]عکسی از یکی از مهمانی های فاسد شبانه در شهرک غرب تهران...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]مازراتی، خیابان اندرزگو...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]به نظر شما این ساعت مچی چند میلیون تومان ارزش دارد...؟[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]جالب آن که انتشار تصاویر برهنه دختران در این صفحه واکنش منفی از سوی خودِ آنها نداشته...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]استخر،قلیان،تفریحات سالم جوانان تهرانی...!!![/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]عکسی از یکی از مهمانی های فاسد شبانه در شهرک غرب تهران...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]جاده چالوس...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]مازراتی، اقدسیه تهران...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]تصویری دیگر از مهمانی های فاسد دختران و پسران در لواسان تهران...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]گوشی خاص، سویچ اتومبیل بنز،ساعت مچی برند؛ الهیه تهران. به نظر شما مشکلات چند ده خانوار بی بضاعت با این پول مرتفع می شود...؟[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]لامبورگینی...[/rtl] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. [rtl]یک مهمانی بسیار سالم(!) در شمیران. طبق ادعای گردانندگان صفحه، اشخاص حاضر در این عکس اعضای یکی از گروه های موسیقی زیر زمینی تهران هستند.[/rtl] خانه مد یا خانه فحشا !؟ / ترویج فرهنگ غرب به نام ایران "البته منظورش تهرانه نه ایران عزیز"
(بسم الله الرحمن الرحیم)
وجود انواع لباس ها، مدل های کیف و کفش و پوشش هایی که کاملا با فرهنگ ایرانی اسلامی منافات دارند، تنها گوشه ای از تلاش های ضدفرهنگی این نهاد به ظاهر فرهنگی می باشد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
راه اندازی و تاسیس انواع كارگروه و بنیاد و خانه و شورای ساماندهی برای پیش بردن كارهایی كه باید به صورت عادی و طبق رویه طبیعی دستگاه های حاكمیتی كشور انجام شود، ترفندی است برای سر كار گذاشتن ملت و منحرف كردن ذهن ها و فرستادن من و شما پی نخود سیاه. پشت پرده این نمایش هم هدف های دیگر و رویكردهای دیگر پیگیری می شود و من و شما متحیر می مانیم كه چه می خواستیم؛ چه شد! چندی پیش، رونمایی از مانتوهای ورزشگاهی خانه مد خبرساز شد. مانتوهایی كه كوچكترین انطباقی با معیارهای دینی و فرهنگی ما ندارد، به عنوان «مد ایرانی اسلامی در چارچوب جمهوری اسلامی ایران» و تحت نظارت مستقیم «بنیاد ملی مد و لباس» معرفی شده است. همه جنبه های منفی غیر قابل چشم پوشی این (به اصطلاح) مانتوها یك طرف؛ توهین به كلمه مقدس «الله» و پرچم مقدس كشور هم یك طرف! برداشتن نشان «الله» از روی پرچم و گذاشتن عكس جانوری كه گفته می شود یوزپلنگ ایرانی است و درست كردن لباسی جلف و نازیبا با این پرچم تحریف شده كه برای تبرج و جلب توجه نامحرمان كاربرد دارد، حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد. در صفحه خبر رونمایی از این مانتوها در سایت خانه مد ایرانی نوشته شده است: «پوشش های ارائه شده همگی کد شیما را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده اند» و برای توجیه تولید و عرضه این لباس نوشته است: «عواید حاصل از تولید و فروش این مانتوها برای حمایت از تیم ملی فوتبال کشورمان در بازی های آسیایی اختصاص خواهد یافت!» نكته طنز این قصه غم انگیز اینجاست كه در همین سایت، در صفحه ای با عنوان «قاچاقچیان لباس، مشکل بزرگ طراحی و تولید پوشاک ملی» اینگونه نوشته شده: «ظرف هفته گذشته، خانه مد ایرانی با همکاری گروهی از طراحان و دوزندگان داخلی، از طرح های مانتوهای ایرانی اسلامی تحت عنوان «مانتوهای ورزشگاهی» رونمایی کرد. این پوشش ها که با الهام گرفتن از پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران، تصاویری از یوز ایرانی و نماد هایی از توپ جام جهانی تهیه و به صورتی نوین ارائه شد، به سرعت مورد هجوم قاچاقچیان پوشاک قرار گرفت. این گروه با استفاده از امکانات گسترده خود سعی کرده اند چراغ هایی را که در حال روشن کردن فضای مد و لباس کشور هستند(!) با تند باد سرمایه های حاصل از درآمد های نامشروع خود خاموش کنند. در این راه متأسفانه برخی رسانه های داخلی نیز بدون آگاهی از واقعیت های پشت پرده، دیدگاه های یکسویه و هدفدار آنها را منعکس ساخته اند!» نگاه کوتاهی به سایت خانه مد ایرانی و بررسی عقبه و سوابق قبلی این سایت می تواند ابعاد دیگری از این گروه به اصطلاح مد ایرانی و اسلامی را برای هر مخاطبی روشن می نماید. در صفحه خانگی این سایت ، عكسی با عنوان «مهمانی رنگ ها» قرار دارد كه وقتی روی آن كلیك می كنید ، تصویر زنی با لباس تحریك كننده و آرایش زننده در سطح شهر را می بینید كه در مقابل آن نوشته شده: «بهار از راه رسید و با خود کلکسیونی از رنگ ها را به همراه آورد. رنگ های تیره و سرد را از تن برکنید واز رنگین کمان برای لباس هایتان رنگ انتخاب کنید!» باز در صفحه خانگی، عكس یك خانم طراح لباس با عنوان «بازگشت به بهشت با مد جذاب زنانه سیب» به نمایش گذاشته شده كه در این عكس، این خانم روسری بر سر ندارد و وقتی روی آن كلیك می كنید، تصاویری می بینید که متاسفانه در شان فرهنگ اسلام و ایران نیست. در این عكس ها پوشیدن مانتوی كوتاه و ساپورت و باز بودن یقه و نمایش دادن موها و پوشیدن كفش نامناسب و بدون جوراب در فضای عمومی، با عنوان «بازگشت به بهشت»(!) تبلیغ شده است. در صفحه كیف و كفش زنانه ، انواع كفش های پاشنه بلند و روبازی كه صرفاً برای خودنمایی و جلب توجه كاربرد دارد و آسیب های جسمی شدیدی هم برای زنان در پی دارد، به عنوان مد كفش معرفی شده است. خانه مد ایرانی مبلغ و مروج مدهای خارجی است؛ نه طراح و سازنده و سامان دهنده مد ایرانی اسلامی. بخش «لباس های مجلسی زنانه» این سایت هم نماینده همین واقعیت است. در بخش لباس های خاص و متفاوت هم یك سری لباس عجیب و نامتعارف بر تن مانکن هایی در شکل و هیئت دیوها(!) به نمایش گذاشته و ادعا شده كه این طرح ها، «ایستادگی و پایداری را به مخاطب نشان می دهد»! چنین سخن گزافی در محضر ملتی كه اسوه مقاومت و پایداری است، هم خیلی خنده دار است و هم خیلی گریه دار! خوشبختانه به قدری فعالیت های خانه مد ایرانی ضعیف و شرم آور است كه نگران بیشتر شناخته شدن آن با انتشار این اخبار نیستیم. نگرانی ما همان نكته ایست كه در بند اول این متن ذکر آن رفت. اینكه برای حل و فصل هر مشكل و معضلی یك گارگروه یا شورای ساماندهی یا خانه یا بنیاد تشكیل می دهند، كلاه گشادی است كه سر ملت می گذارند و به این شكل، از مسئولیت و پاسخگویی فرار می كنند و گاهی هم مقاصد و منافعی غیر از خواست ملت و رهبری را پیگیری می كنند. برای بهبود وضعیت حجاب و عفاف و پوشش و نزدیك شدن به معیارهای تمدن ایرانی اسلامی، نیازی به تشكیل انواع كارگروه و خانه و بنیاد نیست! همه دستگاه ها باید به وظیفه خود عمل كنند؛ یعنیهمان چیزی كه در قانون 26 ماده ای عفاف و حجاب تصریح شده است! تــــوضیــــــحات: 1- عكس هایی از صفحات سایت خانه مد ایرانی مستند و در متن آورده شده است. 2- وجود ده ها غلط نگارشی در متون سایت خانه مد نیز نشانه دیگری بر عدم توانمندی گروهی است که ادعای فرهنگ سازی تمدن ایرانی اسلامی، آن هم در پوشش (راهبردی ترین كالای فرهنگی) را دارند. RE: تهاجم فرهنگی !x! - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 02-04-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
گروه جنگ نرم مشرق - یکی از وظایف هالیوود که دولت آمریکا و نهادهای اطلاعاتی این کشور به عهده آن گذاشتهاند، تولید فیلمهایی علیه ایران و هویت ملی، فرهنگ، تاریخ و مردم آن است. مقامات آمریکایی از طریق ارتباطی که با هالیوود دارند، تلاش میکنند تا دیدگاهها و رویکردهای سیاسی خود را به ویژه در عرصه سیاست خارجی، اولاً پیش ببرند و دوماً برای افکار عمومی کشورشان توجیه کنند. در این گزارش قصد داریم به سؤالاتی پاسخ دهیم که برخی از آنها عبارتند از: چرا هالیوود ایران و ایرانیها را تا این اندازه منفی معرفی میکند؟ چرا اینقدر تلاش میکند تصویری خلاف واقعیت را از مردم ایران و هویت جمعی آنها ارائه دهد؟ اگر مخاطبین هالیوود روزی واقعیتهای ایران را بفهمند، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ [img]/files/fa/news/1393/11/9/883042_761.jpg[/img]
هالیوود از ابتدا مبلغ سیاستهای ضدایرانی دولت آمریکا بوده است از همان زمان تأسیس هالیوود، رویکردهای سیاسی، جنبههای تبلیغاتی و استراتژیهای شستشوی مغزی درباره کشورهای دیگر، در آن مشهود بود. نکته مهم اینجاست که بازیهای رسانهای و پروپاگاندای هالیوود خطاب به مردم دنیا صورت میگیرد، نه دولتهای مختلف. یکی از نمونههای چنین تبلیغاتی، فیلمهای هالیوود هستند که سرخپوستان بومی آمریکا را وحشی و خشن نشان میدهند، یا کشورهای شرقی را جنگطلب معرفی میکنند.
سال 1982 "جک لانگ" وزیر فرهنگ وقت فرانسه، موضوعی را در یکی از سخنرانیهای خود مطرح کرد که به آن عنوان "تهاجم فرهنگی آمریکایی" داده بود. وی درباره تأثیر فیلمهای هالیوود بر جامعه فرانسه صحبت میکرد. تهاجم فرهنگی یعنی حمله یک کشور به یک کشور دیگر با همه ابزارها و روشهای مختلف با هدف تضعیف قدرت داخلی و اخلاقیات در آن کشور. تفاوت این نوع حمله با حمله نظامی این است که در حمله نظامی، هدف فتح یک کشور، شکست دادن ملت آن و رسیدن به اهداف نظامی بر خلاف میل مردم آن کشور است. این در حالی است که هدف از تهاجم فرهنگی، شستشوی مغزی مردم یک کشور است، تا خود آنها به دنبالهروی از کشور مهاجم رو بیاورند.
تولیدات هالیوود در عرصه فیلمسازی، به بزرگترین ابزار تهاجم فرهنگی در عصر حاضر تبدیل شده است و به هیچ عنوان نوعی سرگرمی بدون قصد و غرض نیست. صنعت فیلمسازی آمریکا سالانه صدها فیلم تولید میکند که از بعد هنری کیفیتهای متفاوتی دارند. بخشی از این فیلمها به معرفی ایران به عنوان یک کشور شرور در دنیا اختصاص دارد. این فیلمها مسلماً دیدگاه مردم چه درون آمریکا و چه در خارج از این کشور را دستخوش تأثیرات عمیقی میکند.
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883043_184.jpg[/img]
"جک لانگ" وزیر فرهنگ اسبق فرانسه، موضوع "تهاجم فرهنگی آمریکایی" را مطرح کرد یکی از دلایل اینگونه تصویرسازی درباره ایران، بودجه نظامی آمریکاست. اگر مالیاتدهندگان این کشور باور کنند که ایران به همان اندازهای که هالیوود نشان میدهد، جنگطلب است، تمایل بیشتری برای تأمین هزینههای نظامی دولت و ارتش خواهند داشت. عدم ارائه تصویر واقعی از ایران و تنوع و غنای فرهنگی این کشور را باید با سیاست خارجی آمریکا از سال 1981 تا الآن مرتبط دانست. وقتی آمریکاییها مردم ایران را "ذاتاً خشونتطلب" بدانند، آن وقت است که جنگ با ایران توجیهپذیر میشود، در حالی که اگر شهروندان آمریکا، ایرانیها را "انسان"هایی صرفاً با فرهنگ و عقایدی متفاوت از آمریکا بدانند، تصویب و اجرای سیاستهای ضدایرانی در آمریکا دشوارتر خواهد بود.
با این حال، تصاویر محدود و هدفمندی که از ایران در رسانههای آمریکا و به خانوادههای این کشور نشان داده میشود، تنها تصورات اشتباهی را در مردم تقویت میکند که درباره واقعیتهای داخل ایران دارند. تا زمانی که کسی به ایران سفر نکرده باشد، ایجاد تصویری غیرواقعی از این کشور در ذهن او کار دشواری نیست. این کار البته تنها با یک تصویرسازی یا فیلم انجام نمیشود، بلکه با تکرار یک تصویر خاص از ایران و ایرانیها صورت میگیرد. به طور مثال، نشان میدهند که ایرانیها ذاتاً غیرمتمدن، خشن، و از آزادی متنفر هستند.
فیلمهایی مانند "300"، "300: ظهور یک امپراطوری"، "الکساندر"، "پزشک"، "بدون دخترم هرگز"، "سنگسار ثریا م."، "روبوکاپ"، "پرسپولیس" و بسیاری فیلمهای ضدایرانی دیگر، همه حامل همان پیامی هستند که دولت آمریکا میخواهد درباره ایران به دنیا صادر کند: معرفی ایرانیها و اجداد آنها در دوران باستان، به عنوان افرادی یاغی و غیرمتمدن که به هر قیمتی شده باید جلویشان گرفته شود.
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883044_794.jpg[/img]
صحنهای از فیلم "الکساندر" که نمادهای ایران باستان را به تصویر میکشد "الیور استون" کارگردانی است که به دقت در جزئیات شهرت دارد. بسیاری هنوز هم فیلم "جان اف. کندی" او را به خاطر دقیق بودن روایتش از ترور رئیسجمهور آمریکا به خاطر دارند. با این حال، فیلم "الکساندر" یا همان "اسکندر" که همین کارگردان درباره ایران میسازد، موجب ناامیدی مخاطبینی شد که با تاریخ آشنا بودند. این فیلم، اسکندر خونخوار در این فیلم "قهرمان" داستان است و بدتر اینکه ایرانیها از وی به گرمی استقبال میکنند. پرسپولیسی که اسکندر در آن قدم میگذارد و بلافاصله در آن احساس راحتی میکند، بیشتر شبیه به مشروبخانههای مدرن است.
در همه کتابهای تاریخی آمده که وقتی اسکندر به ایران حمله کرد، صدها هزار ایرانی را قتلعام کرد، پرسپولیس را به آتش کشید و به زور با دختر زیبای داریوش ازدواج کرد. نتیجه همه فیلم، زمانی است که اسکندر در کاخ داریوش درباره صلح جهانی صحبت میکند. در پاسخ به این انتقاد که مردم ایران را برده کرده است، میگوید: "اما ما آنها را آزاد کردهایم، از سرزمین پارس، که در آن همهشان به عنوان برده زندگی میکردند! آزاد کردن مردم جهان! چنین کاری فراتر از شکوه "آشیل" [یکی از بزرگترین جنگجویان یونان] است. فراتر از "هراکلس" [قهرمان یونانی و پسر "زئوس"] است! یک شاهکار برای رقابت با "پرومتئوس"، که همیشه دوست انسانها بود."
فیلم، مملو از دروغهای مضحک و شرمآور است که فقط برای تخریب چهره ایران در فیلمنامه گنجانده شدهاند. در فیلم "استون" هیچ اثری از به آتش کشیدن یکی از شاهکارهای معماری دنیا وجود ندارد، کاری که اسکندر وقت مست بود دستور داد انجام دهند تا سرگرم شود. واقعیت این است که "اسکندر به حمله به ایران قناعت نکرد و وارد پرسپولیس شد، جایی که پادشاهان ایرانی طلاهای خود را نگه میداشتند. او صدها کیلوگرم طلا و نقره از آنجا غارت کرد، تا اندازهای که به پول امروزی حدود 4.1 میلیارد دلار میشد. اسکندر هم مثل پدرش شراب زیاد میخورد و وقتی مست بود، ممکن بود دست به هر کاری بزند."
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883045_362.jpg[/img]
پرسپولیسی که در فیلم "الکساندر" ترسیم میشود، شبیه به مشروبخانههای مدرن است "یک شب که اسکندر مست بود، یکی از یونانیان داد زد: "بیایید قصر داریوش را آتش بزنیم." اسکندر هم از سر مستی و عیشطلبی، قبول میکند. آن شب یونانیان قصر پادشاه ایران را به آتش میکشند. اسکندر، خودش اولین پاره آتش را میاندازد و بعد تماشا میکند چگونه یکی از زیباترین ساختمانهای عصر باستان در آتش میسوزد و خاکستر میشود."
در تاریخ اینگونه گفته میشود که اسکندر پس از مدتی، عاشق ایران شد و تا جایی پیش رفت که لباسهای ایرانی میپوشید. وی بعدها از کاری که با قصر داریوش کرده بود، اظهار پشیمانی و اعتراف کرد که درسهای زیادی از سیاستها و توان نظامی داریوش گرفته است. اما این واقعیتها در فیلم "الکساندر" کجاست؟ آیا "الیور استون" با آن همه دقت، این واقعیتها را نادیده گرفته است؟
فیلم آلمانی "پزشک" درباره زندگی "ابن سینا" دانشمند ایرانی است، اما شخصیت اصلی تنها یک "انترن" است که هیچ نشانی از یک دانشمند بزرگ و یکی از ماهرترین پزشکان دنیا در آن زمان ندارد. فیلم در آلمان، مراکش و انگلیس ساخته شده و بودجهای حدود 35 میلیون دلار داشت. در این فیلم، "راب" که پسری جوان است پس از آنکه مادرش به خاطر ابتلا به یک بیماری ناشناخته میمیرد، تصمیم میگیرد به ایران برود و درس طبابت بخواند.
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883048_527.jpg[/img]
ابنسینای فیلم "پزشک" هیچ شباهتی به آن دانشمند و پزشک ماهر ایرانی ندارد فیلم "پزشک" دارای تحریفهای زیادی است، از جمله اینکه راب در بخشی از فیلم، جسد فردی را که به خاطر بیماری آپاندیس مرده است، مخفیانه کالبدشکافی میکند تا اطلاعات خود را درباره بدن انسان افزایش دهد و بتواند بعدها بیماران مشابه را مداوا کند. روز بعد از کالبدشکافی، قاضی بزرگ شهر، "راب" و ابن سینا را به مرگ محکوم میکند. با این حال، پیش از اجرای حکم، خبر میآورند که پادشاه ایران به بیماری آپاندیس دچار شده است. بنابراین "راب" و ابن سینا مسئول مداوای او میشوند. وقتی میخواهند پادشاه را جراحی آپاندیس کنند، ابن سینا نقش دستیار "راب" را ایفا و در آماده کردن وسایل جراحی به "راب" کمک میکند. پادشاه ایران بعد در حین عمل جراحی به راب میگوید: "امشب تو شاه هستی و من رعیت تو."
چنین ادعایی یک دروغ واضح است، چون ابن سینا به عنوان یک جراح متخصص، بخش عمده عمر خود را صرف انجام انجام جراحیها و درمانهای پیچیده پزشکی کرده است. طبق تاریخهایی که برای علم پزشکی نوشتهاند، ابن سینا علم کاملی نسبت به آناتومی بدن انسان داشته است و میتوانست بیماریهای پیچیدهای مثل آب مروارید چشم را هم درمان کند.
با این وجود، بدترین بخش فیلم، انتهای آن است، زمانی که ابن سینا با خوردن سم، خودکشی میکند، در حالی که علت واقعی مرگ ابن سینا، بیماری "قلنج" بوده است. در فیلم، ابن سینا کتاب خود را به "راب" میدهد تا آن را با خود به انگلیس ببرد و استفاده کند. به این ترتیب، نشان داده میشود که ایرانیهای آن زمان، با هر نوع علم و آموزش غریبه بودهاند، اما غربیها همیشه آماده بودهاند تا دانش را بگیرند و از آن برای کمک به جامعهشان استفاده کنند. ابن سینا سپس خطاب به "راب" اینگونه میگوید: "حکیم رابرت کول."
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883050_949.jpg[/img]
ابن سینا کتاب خود را به "راب" میدهد و او را "حکیم رابرت کول" خطاب میکند پیام دیگری که فیلم میدهد این است که اگر هم پیشرفتهایی در دانش شرق وجود باشد، بهتر است آن را به غربیها ارائه کنند تا تأیید شود و به عمل دربیاید. در فیلم، هیچ خبری از آثار بزرگ ابن سینا هم نیست. "شفا" که یک دانشنامه فلسفی و علمی است، یا "قانون در طب" که همه ابعاد پزشکی را شامل میشود، در هیچ کجا از فیلم حتی مورد اشاره هم قرار نمیگیرند. تاریخنویسان میگویند کتاب "القانون فی الطب" شامل تمام علم پزشکی پیش از ابن سینا، از یونان تا هند، به علاوه توضیحاتی است که خود او اضافه کرده است.
"پیتر پرمان" محقق دانشگاه "وارویک" انگلیس و کارشناس تاریخ طب اسلامی درباره "قانون" ابن سینا میگوید: "این کتاب تأثیر شگرفی بر علم داشته است. کتابهای زیادی وجود ندارند که میتوان به آنها لقب "قانون" داد، اما این کتاب یک دانشنامه واقعی است که همه آثار دیگر را مقابل خود کوچک میکند. حتی برخی به این کتاب انتقاد میکنند که آنقدر جامع و خلاصه و در عین حال ساده و قابل فهم است که هر کس آن را بخواند دیگر به سراغ منابع یونانی و غیره نخواهد رفت."
"پرمان" ادامه میدهد: "کتاب اول درباره کلیات عمومی پزشکی است. ابن سینا در این کتاب توضیح میدهد که بدن انسان چگونه کار میکند و بیماریها با بدن انسان چه میکنند. کتاب دوم، بیماریهای مختلف را "از نوک سر تا نوک پا" به ترتیب توضیح میدهد."
[img]/files/fa/news/1393/11/9/883052_688.jpg[/img]
"قانون" ابن سینا، "یک دانشنامه واقعی است که همه آثار دیگر را مقابل خود کوچک میکند" آیندگان بدون شک تاریخ سینمای امروز را میخوانند و درباره تعصبها و غرضورزیهای غرب علیه ایران قضاوت میکنند. بر هیچکس پوشیده نیست که رسانه تا چه اندازه میتواند در شکل دادن یک ایدئولوژی و نهادینه کردن آن در میان مردم مؤثر باشد و حتی تاریخ درخشان یک تمدن عظیم را در چشم آنها تخریب کند. برای تغییر تفکرات و تصورات یک ملت بهترین راه، اگرچه غیرمستقیم اما استفاده از روش "سرگرم کردن" است.
"رادنی مارتین" کارمند سابق کنگره آمریکا در اینباره توضیح میدهد: "مردم باید به این واقعیت واقف شوند که دولت آمریکا به دنبال ایجاد ثبات در ساختار شکننده خود است و همکاری میان رسانههای خبری و سرگرمی از یک طرف و سرویسهای اطلاعاتی از طرف دیگر، بخشی از این تلاش است. مسئله به همین جا هم ختم نمیشود. بخش عمده دیدگاه منفی آمریکاییها نسبت به ایران یا روسیه هم نتیجه فعالیت مأمورین سرویسهای اطلاعاتی و آلوده کردن رسانههای خبری و سرگرمی در آمریکا است. عده بیشماری در آمریکا هستند که دیگر اخبار "سیبیاس" یا "فاکسنیوز" را نگاه نمیکنند، اما همین افراد، بالأخره برای سرگرم شدن رو به فیلمهایی میآورند که تقریباً تمامیشان هالیوودی هستند."
رادنی در انتها میگوید: "سیا تنها بخشی از شبکه بینهایت غولپیکر اطلاعاتی و جاسوسی درون آمریکاست و این شبکه برای فاسد کردن هالیوود و فیلمهای ساخته آن و تحت تسلط آوردن صنعت فیلمسازی درون این کشور، سرمایهگذاری هنگفتی کرده است."
فرهنگ و تاریخ ملت ایران دارهـ! کَم رَنگ میشه
نهایت دیگه ایرانی وجود نخواهد داشت فقط یه مشت غرب زدهـ«! به جای خواهد موند
RE: تهاجم فرهنگی !x! - L²evi - 02-04-2015 افرین علی ادامه بده منم کمکت میکنم تو این تایپک(: تهاجم فرهنگی:مانکن های زیرزمینی برق لباس های فاخر و گرانقیمت آزارت می دهد. جرات دست زدن به لباس ها را نداری. با خودت زیر لب زمزمه می کنی اندازه این حرفها نیستم. باورت نمی شود که بابت خرید تنها یک کیف زنانه یا یک جفت کفش ساده باید چشمهایت را ببندی و یکجا شش برابر حقوق چند صد هزار تومانی ات را بپردازی. مانکن های زیرزمینی کیف را به دست می گیری و ورانداز می کنی، ظاهرش را با داخلش مقایسه می کنی، زیپش را عقب و جلو می کنی، دنبال مقوله ای عجیب و غریبی می گردی که با بقیه کیف هایت فرق داشته باشد اما هیچ مقوله عجیبی پیدا نمی کنی. نگاهت با نگاه یکی از مشتریان حاضر در سالن تلاقی می کنه، غرق در حیرت می شوی. سر و وضعش تو را به یاد لردهای اروپایی می اندازد، در کنارش یاد داستان شاهزاده و گدا می افتی. با خودت می خندی و سعی می کنی عزت نفست را از دست ندهی. اما هنگامی که احساس حقارت سعی دارد تو را در حصار خود بگیرد، بلافاصله به یاد این بیت نغز شاعر بزرگ ایرانی سعدی می افتی که می گوید: “تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت” حضور دختران و پسران مانکن با لباس های غربی در سالن که با لهجه ای دو زبانه “فارسی – آمریکایی” به مشتریان خوشامدگویی می کنند، بیش از پیش غافلگیرت می کند. خودت را برای لحظاتی در میان رگال لباس های رنگارنگ و کیف و کفش های خوش آب و رنگ گم می کنی و خودت را در رویایی رنگین داخل کالسکه پسر شاهزاده با کفش بلورین می بینی. دلت یک مرتبه فرو می ریزد. دوست نداری از این رویای شیرین اما کوتاه بیرون بیایی. با افسوسی برآمده از دل، نگاهی به خودت می اندازی و می گویی: اینجا چه می خواهم … این روزها تب برپایی سالن های مد لباس غربی در پایتخت بالا گرفته و در هر کوی و برزنی تبلیغ فروش این لباس ها به گوشت می رسد و تو را وسوسه می کند تا دست کم سری به این مراکز بزنی و نگاهی به این لباس ها بیندازی. این سالن های مد لباس با عناوینی همچون شوی دایمی لباس، فروش جدیدترین لباس های اروپا، آمریکا و ترک فقط با تعیین وقت قبلی و اطمینان از خریدار، مشتریانی را به خود جذب کرده است و اجناس خود را به فروش می رسانند. شواهد و قراین، حاکی از آن است که این سالن های مد لباس با مجوز رسمی یا غیرمجاز برپا می شوند و به سبک مدرن امروزی، لباس های خود را با مدهای روز غربی توسط مانکن های زنده دخترو پسر به شیوه ای آزادانه و بدون هیچ قید و حصار اخلاقی در محافلی صمیمانه به نمایش می گذراند. اگرچه برگزارکنندگان سالن های مد با انگیزه های اقتصادی و کسب درآمد، اقدام به برپایی نمایش مد می کنند اما در عمل این امر موجب تضعیف بیشتر نمادها و الگوهای پارچه و لباس بومی ایرانی شده و نمادها و الگوهای غربی را تقویت، تثبیت و ترویج می کند. گزارش ها بیانگر آن است که اخیرا در این سالن های مد لباس غربی که اغلب به صورت زیرزمینی و بدون مجوز برپا می شوند، علاوه بر معرفی لباس های مارک دار روز دنیا، اقدامات دیگری همچون تبلیغ فرقه های ضاله همچون بهائیت میان جوانان انجام می شود. به نظر می رسد، نظارت دقیقی بر تبلیغ و برپایی این سالن های مد لباس انجام نمی شود چرا که تعداد این سالن ها قارچ گونه درحال تکثیر است. بر اساس اظهارات مشتریان این سالن ها، قیمت لباس های عرضه شده در این مراکز، اغلب خارج از عرف متعارف جامعه است و با دریافت ورودی های سنگین انجام می شود بطوریکه تنها عده ای از قشر مرفه جامعه توانایی خریداری آنها را دارند. “رضا میرزایی” طراح دکور یک سالن مدلباس در این باره می گوید: در سالن های مد لباس زیرزمینی، افراد معمولی را راه نمی دهند و ورود این افراد باید حتما با شناخت قبلی و تایید مدیر سالن صورت پذیرد. وی می افزاید: قیمت لباس های مارک دار این سالن های مد بسیار بالاست، بطوریکه اغلب از سه میلیون شروع می شود و تا ۴۰ میلیون تومان هم ادامه می یابد. میرزایی می گوید: مشتریان سالن های مد لباس غربی ، خاص هستند و خرید های آنان اغلب از مرز ۲۰ میلیون تومان نیز می گذرد. به گفته وی، مدیران اصلی سالن های مد لباس، اغلب نیاز مالی ندارند و از وضعیت مالی خوبی برخوردارند و فقط به دلیل علاقه به لباس های مارک دار، این سالن ها را راه اندازی و لباس ها را به فروش می رسانند. ” دیانا بابایی ” خانم جوانی که از مشتریان یکی از سالن های مد لباس غربی است نیز می گوید: من به مزون لباسی رفتم که آنجا قیمت ها نجومی بود، مثلا یک جفت کفش ساده به قیمت هفت میلیون تومان برای فروش گذاشته شده بود و دختر بچه ای همراه مادرش اصرار برای خرید این کفش را داشت. وی در ادامه می افزاید: یک کیف ساده مارک دار را سه و نیم میلیون تومان قیمت گذاری کرده بودند و من متعجب، قدرت هیچ پرسشی را از فروشندگان آن مزون لباس نداشتم . بابایی می گوید: شنیدم که در یکی از این سالن های مد لباس به یکی از هنرپیشگان معروف سینما، پیشنهاد خرید شلواری ویژه از جنس جیر طبیعی فرنگی شده است اما او با توجه به نرخ بالای شلوار به قیمت ۱۸ میلیون تومان از خرید شلوار امتناع کرده است. او می گوید: برای خرید ساعتی اقدام کردم که ظاهر زیبایی داشت اما وقتی قیمت آن را شنیدم از هوش رفتم ؛ قیمت ساعت، ۳۵ میلیون تومان بود که باید به صورت محضری و با انجام مراحل قانونی سند ساعت به اسم خریدار می شد. “سعید محمدی” از وارد کنندگان لباس چینی و تایلندی است که درباره شیوه فعالیت سالن های مد لباس چنین می گوید: اغلب سالن های مد غربی، لباس های چینی و تایلندی را با عنوان مارک های معروف به فروش می رسانند. وی می افزاید: در کشور چین، این قابلیت وجود دارد که خریدار با هر مارکی که مورد نظر اوست لباس را مارک دار کند. این فروشنده می گوید: خریداران، اغلب قیمت لباس های مارک دار را بابت لباس های با مارک تقلبی می پردازند. وی اضافه می کند: لباس ها با قیمتی چندبرابر نرخ واقعی به فروش می رسند و باز هم مشتریان خود را دارند. “عشرت بدر” رییس هیات مدیره خانه لباس های سنتی و تاریخی فارس نیز در این باره می گوید: اگرچه برگزارکنندگان سالن های مد با انگیزه های اقتصادی و کسب درآمد، اقدام به برپایی نمایش مد می کنند اما در عمل این امر موجب تضعیف بیشتر نمادها و الگوهای پارچه و لباس بومی ایرانی شده و نمادها و الگوهای غربی را تقویت، تثبیت و ترویج می کند. وی در پاسخ به این سئوال که علت استقبال طراحان و خیاطان ایرانی از سالن های مد غربی چیست؟ می افزاید: در ایران صدها طرح و هزاران خیاط مشغول به کار حرفه ای در زمینه پوشاک هستند و اکثر آنان با برگزاری اینگونه نمایش های مد غربی مخالف هستند. و تولیدکننده لباس ایرانی در ادامه می گوید: برگزار کنندگان سالن های مد غربی دارای صلاحیت حرفه ای در زمینه خیاطی و طراحی مد و لباس نیستند و هیچ نهاد دولتی یا صنف داخلی یا حتی بین المللی صلاحیت حرفه ای آنان را تأیید نکرده است. وی در پاسخ به این پرسش که شرایط و ضوابط برپایی سالن های مد چیست؟ می گوید: شرایط و ضوابط برپایی هرگونه سالن یا نمایشگاه در ارتباط با مد و لباس را قانون ساماندهی مد و لباس و آیین نامه اجرایی آن تعیین می کند و دستورالعمل های صادره از سوی کارگروه مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چگونگی برگزاری اینگونه برنامه ها را کاملا مشخص کرده است. خانم بدر می افزاید: اغلب، سهل انگاری هایی در رابطه با محافل برپایی نمایش زیرزمینی مد و لباس صورت می پذیرد از جمله صدور مجور درج آگهی در روزنامه ها برای جذب مانکن و مربی آموزش مانکن. وی تاکید می کند: در یکی از موارد، به شرکتی که موضوع فعالیت آن باغبانی، فضای سبز یا طبخ غذاست، مجوز درج آگهی برای دعوت به همکاری مانکن ها و مربیان آموزش مانکن ( نمایش دهنده مد و لباس ) داده شده بود. این طراح لباس اضافه می کند: در اینگونه موارد، احتمال سوء استفاده از مجوز درج آگهی، به جای مجوز آموزش نمایش مد و لباس و مجوز برپایی نمایشگاه وجود دارد. وی در پاسخ به این سئوال که ترویج سالن های مدغربی در ایران چه تبعاتی برای جوانان در پی دارد؟ می گوید: ترویج سالن های مد غربی موجب رشد روزافزون مدهای غربی و هیجان کاذب ناشی از آن، در کشور خواهد شد و می تواند منجر به آسیب های اجتماعی شود. وی در عین حال می افزاید: ادامه فعالیت محافل برپاکننده نمایش لباس های غربی موجب ارتباط و اتصال بیشتر اینگونه محافل با دلالان و صحنه گردانان برگزاری نمایش مدهای غربی در برخی از کشورهای منطقه نظیر امارات و ترکیه خواهد شد و این مساله برای حیثیت فرهنگی ایران اسلامی پیامدهای منفی در پی خواهد داشت. بدر در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه چگونه می توان سالن های مد روز ایران را با نگاه تاریخی و سنتی جایگزین مد روز غرب در کشور کرد؟ می گوید: مساعدت دولت به نهادهای سنت گرا نظیر خانه لباس های سنتی و تاریخی فارس و نگاه مبتنی بر هویت اسلامی در طراحی و تولید پوشاک می تواند مد ملی را تقویت کند. ماموریت بعضی از برگزارکنندگان سالن های مد لباس غربی مقابله با فرهنگ اسلامی بوده و صاحبان این سالن های مد با استخدام برخی از مانکن های خیابانی، مدل مانتوهای کوتاه و شلوارهای آن چنانی و آرایش غلیظ را تبلیغ می کنند که ضمن کسب درآمد قصد الگو سازی برای بانوان را دارند . “مجید ابهری” آسیب شناس اجتماعی در این زمینه می گوید: سالن های مد زیرزمینی محفل گسترش فرهنگ غربی است که با توجه به تمایل روزافزون برخی از بانوان به مدهای متداول و تهیه پوشاک در کشور ترویج یافته است. وی می افزاید: با توجه به ضرورت سنی دوران بلوغ در دختران، برای پیروی از مد و رقابت با همسالان و با عنایت به حضور قشر نو کیسه گان با پول های باد آورده در جامعه، اخیرا برخی افراد و مراکز در جایگاه سالن مد یا “شو روم” زیرزمینی به برگزاری جلسات عرضه مد به صورت مختلف به شکل و شمایل غربی و کاملا مغایر با آداب و رسوم دینی و فرهنگی ما اقدام می کنند. وی اضافه می کند: این سالن های مد لباس که اغلب در شمال شهر و در بین محافل دوستانه و خصوصی تبلیغ می شود و دختران و پسران جوان دعوت می شوند با ورودی های سنگین و گران قیمت برگزار می شود. این روانشناس می گوید: پوشاکی که در اینگونه مراسم به نمایش گذاشته می شوند، اکثرا مغایر با معیارهای حجاب اسلامی است و برگزار کنندگان آنها اغلب به صورت گردشگری به برخی کشورهای همسایه می روند و لباس های گران قیمت را از آنجا خریداری می کنند و در این گونه مجالس به فروش می رسانند. این پژوهشگر، ماموریت بعضی از برگزارکنندگان سالن های مد لباس غربی را مقابله با فرهنگ اسلامی بیان می کند و می گوید: صاحبان این سالن های مد با استخدام برخی از مانکن های خیابانی، مدل مانتوهای کوتاه و شلوارهای آن چنانی و آرایش غلیظ را تبلیغ می کنند که ضمن کسب درآمد قصد الگو سازی برای بانوان را دارند . این آسیب شناس اجتماعی می گوید: افرادی که قصد جو سازی و شایعه پراکنی در موضوع مقابله با مانکن های خیابانی را دارند یا ناآگاهانه اقدام به این کار می کنند یا آگاهانه از ناتو فرهنگی دفاع می کنند. به گفته این کارشناس علوم رفتاری، برگزارکنندگان این گونه مراکز و مجالس به غلط تصور می کنند که می توانند به عنوان پل مقابله با فرهنگ اسلامی عمل کنند. در صورتی که بانوان ما هشیار تر از آنها هستند و حساب تعدادی انگشت شمار قانون شکن از حساب بانوان شریف و با حجاب جامعه ما کاملا جداست . این آسیب شناس اجتماعی پیشنهاد می کند:برای مقابله با این مراکز و در راستای رفع این دسته از نیازها برای قشر بانوان، نهادهای ویژه بانوان باید از طراحان متعهد و هنرمند دعوت کنند . |