آوای وحشت در خانه ارواح!!! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: آوای وحشت در خانه ارواح!!! (/showthread.php?tid=21014) |
آوای وحشت در خانه ارواح!!! - Digital girl - 25-10-2012 آوای وحشت در خانه ارواح!! چیزی نگذشته بود که اتفاقات خارق العاده این خانه زندگی آنها را به جهنم تبدیل کرد. آنها هر شب با صداهایی ترسناک و عجیب از خواب بیدار می.شدند، درها و پنجره.های قفل، خود به خود باز می.شد. گویا کسی.... همیشه داستان.های زیادی در مورد دیده شدن ارواح و یا شنیدن صداهای عجیب و غریب از خانه.هایی که در آنها اتفاق بدی رخ داده است و صاحبانشان کشته شده اند، به گوش می.رسد اما صحت بیشتر این موارد به اثبات نرسیده است. در تمام دنیا داستان و افسانه.های بسیاری در مورد ارواح شنیده می.شود که بخشی از تاریخ کشورها را تشکیل می.دهند. در دنیا عده زیادی وجود دارند که بی رحمانه و بی گناه کشته شده اند و مردم براساس باورهای عامیانه فکر می.کنند که روح این افراد در آرامش نیست و برای گرفتن انتقام و اجرای عدالت در اطراف محل مرگشان پرسه می.زنند. افرادی که در زمینه ماوراء الطبیعه تحقیق می.کنند معتقدند که اثبات یا رد چنین مسائلی نیازمند تحقیقات بسیار است. یکی از داستان.های ارواح که نسل به نسل و بیش از 4 قرن است، در مکزیک نقل می.شود افسانه زن نالان است. داستان زنی است که در نیمه.های شب با ناله و شیون گریه کرده و دائم فرزندانش را صدا می.زند؛« کودکانم، کودکان بی گناه من». ادعا می.شود ناله.های این زن آن قدر بلند و جانسوز است که تقریباً در تمام شهر شنیده می.شود. بعضی از مردم ادعا می.کنند که حتی روح این زن را دیده اند که لباسی کهنه و پاره به تن دارد و روی آن لکه.های خون دیده می.شود. اما داستان این گریه.های شبانه به این قرار است که در حدود 460 سال پیش یعنی در سال 1550 در مکزیک دختری دو رگه سرخ پوست و اسپانیایی به نام لوئیزادونا- لوئیزا که البته در بعضی از داستان.ها ماریا زیبایی این دختر به حدی بود که گفته می.شد زیباترین دختر دنیاست. نامیده می.شود - زندگی می.کرد. همین زیبایی باعث شده بود تا دچار غرور شود. هرچه ماریا بزرگ تر می.شد غرور او نیز بیشتر می.شد تا حدی که حتی جواب خواستگارانی که در دهکده داشت را نیز نمی.داد و عقیده داشت زیباترین دختر دنیا باید با زیباترین مرد ازدواج کند. در یکی از روزهایی که او در انتظار مرد رویاهایش سوار بر اسب سفید بود، یکی از نجیب زادگان اسپانیایی به نام دون نونو مونتکلاس که به مکزیک مهاجرت کرده بود و اتفاقاً چهره ای زیبا داشت وقتی از دهکده آنها گذر می.کرد با ماریا آشنا شده و با او ازدواج کرد. در این زمان ماریا تصور می.کرد که خوشبخت ترین روی کره زمین است و این خوشبختی با به دنیا آمدن فرزندانش تکمیل شد. آنها صاحب سه فرزند شده بودند. در این مدت دون نونو برای دیدن پدر و مادرش مرتب به شهر می.رفت و باز می.گشت تا اینکه در یکی از همین سفرها رفت و هیچگاه بازنگشت. پس از گذشت چند ماه ماریا برای یافتن همسرش به شهر رفته و بالاخره او را پیدا کرد اما یکباره با صحنه ای باور نکردنی رو به رو شد. او، همسرش را در میان یک جشن عروسی یافت؛ دون نونو داشت با دختری از یک خانواده متمول اسپانیایی ازدواج می.کرد. در این هنگام ماریا ساکت نمانده و به همه گفت که من همسر این مرد هستم اما دون نونو گفته.های او را تکذیب کرد و گفت من هرگز با زنی بی اصالت مانند تو ازدواج نخواهم کرد و ماریا را به طرز بدی از جشن بیرون کردند. ماریا درمانده و مستأصل، با حس کینه ای عمیق به دهکده بازگشت و در یک حمله جنون آنی به طرز فجیعی کودکان خود را با ضربات چاقو به قتل رساند. پس از چند ساعت وقتی کمی .آرام شد تازه فهمید که چه کاری انجام داده است، ماریا دیوانه وار جیغ می.زد و با لباس.هایی که غرق در خون بود در خیابان می.دوید که دستگیر شد و به جرم قتل فرزندانش مدتی زندانی و بعد از آن به اعدام محکوم شد. زن جوان لوئیزا در میدان اصلی شهر و در ملاء عام به دار آویخته شد و جسد او مدت.ها بر دار باقی ماند تا عبرتی باشد برای دیگران. اما این پایان داستان او نبود زیرا از آن به بعد مردم مکزیکوسیتی بعد از گذشت این همه سال هنوز تصور می.کنند که صدای او در گوشه و کنار شهر و در اطراف خانه ای که کودکانش را در آنجا به قتل رسانده بود به گوش می.رسد که با گریه و ناله فرزندان خود را صدا می.زند. به همین دلیل مردم نام او را لالورنا به معنی زنی که ناله می.کند گذاشته اند. اگه استقبال شد چندتا دیگه هم هست که میذارم به شرط اینکه نظر بدید و سپــــــاس یادتون نره! RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - پلین - 25-10-2012 هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - Digital girl - 25-10-2012 (25-10-2012، 16:05)پلین نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. این یعنی چی؟ یعنی بذارم یا نه؟ RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - T A R A - 25-10-2012 خیلی باحال و ترسناک بود مرسی اگه میشه بذار RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - unruly - 25-10-2012 بازم از این داستانا بزار. امضات هم خیلی قشنگه داستانه اون نفهم ها. RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - lovely vampayer girl - 27-10-2012 باز هم ترسناک تر بذارید ماآدرنالین احتیاج داریم RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - Digital girl - 27-10-2012 ببخشید دیر شد ولی این تعداد کمه... بچه ها دارم نا امید میشم از اینکه اینجا عضو شدم... واقعا... ارواح قصر همپتون یکی دیگر از مکان.هایی که ادعا می.شود ارواح و اشباح زیادی در آنجا رفت و آمد دارند، کاخ همپتون در انگلستان است. ادعا می.شود مدارک زیادی مبنی بر دیده شدن ارواح در این مکان و همچنین شنیده شدن صدای پای شاه هنری هشتم تا به حال به دست آمده است که همین امر باعث می.شود تا هر روز صدها نفر بازدیدکننده برای دیدن این کاخ اسرارآمیز به این مکان بیایند. در حدود 500 سال قبل شاه هنری به همراه پنج همسرش در این کاخ زندگی می.کردند. مشهورترین شبح قصر متعلق به همسر پنجم پادشاه، کاترین .هاوارد است. او دختر 18 ساله ای بود که در سال 1514 به عنوان همسر جدید پادشاه، به قصر همپتون وارد شد اما فقط یک سال از ورود او به قصر گذشته بود که رفتار ناشایست او زبانزد خاص و عام شد. او دائم در امور کشوری دخالت کرده و با همدستی افراد طالب قدرت، نقشه قتل پادشاه را در سر داشت. همین امر باعث شد تا شاه دستور دستگیری او را صادر کند اما او از دست سربازان فرار کرده و خود را به شاه رساند تا از او طلب بخشش کند ولی شاه به او توجهی نکرد و سربازان در همان حالی که ناله و گریه می.کرد او را کشان کشان بردند و اعدام کردند. از آن زمان ادعا می.شود که هر سال درست در همان روز و در همان تالار، صدای زنی می.آید که با فریاد گریه می.کند. این تالار امروزه به نام تالار ارواح شناخته می.شود. گفته می.شود روح او تا به حال بسیار دیده شده است اما به خاطر اینکه دائم به این سو و آن سو می.دود، کسی نتوانسته است از او عکس بگیرد ولی کسانی که او را با دقت دیده اند، می.گویند موهای بلند و به هم ریخته ای دارد که صورتش را پوشانده است. شبح دیگر، مربوط می.شود به ملکه جین سیمور که در سال 1537 پسری به دنیا آورد و تنها یک هفته بعد از تولد فرزندش از دنیا رفت. او در حالی که با لباسی سفید و شمعدانی در دست در کاخ پرسه می.زده، دیده شده است. از اشباح دیگری که با ایجاد سر و صدا کاخ همپتون را که روزی یکی از زیباترین قصرهای انگلستان بود، به مکانی رعب آور تبدیل کرده اند می.توان به شبح اسقف اعظم لاوود اشاره کرد که در کتابخانه به دست افراد ناشناس سر از بدنش جدا شده بود. روح او طوری دیده شده است که سرش روی زمین می.غلتد و دائم صدای فریاد او به گوش می.رسد. همچنین شبح سیبل پن، ندیمه پسر هنری است که در سال 1562 از دنیا رفت و در حیاط قصر به خاک سپرده شد اما هیچ کس از مکان قبر او اطلاع نداشت تا اینکه در سال 1829 هنگامی.که کلیسای قصر تخریب شد قبر او نیز نمایان شد. از آن تاریخ به بعد ادعا می.شود شبح سرگردان او هم در قصر دیده شده است. یکی از مدارک موجود که برخی محققان تلاش می.کنند بوسیله آن وجود این اشباح را ثابت کنند، تصاویر ضبط شده توسط دوربین.های مدار بسته قصر است. این تصاویر، شبحی را نشان می.دهند که در حال باز و بسته کردن درهای قصر است. این تصاویر توسط بسیاری از شبکه.های تلویزیونی نیز نمایش داده شد. دکتر ریچارد ویسمن، روان شناس و عضو هیأت علمی.دانشگاه هردفورد شایر در این رابطه می.گوید: «ارواح واقعاً وجود دارند اما این فیلم همچنان مورد بررسی قرار می.گیرد تا صحت یا ساختگی بودن آن اثبات شود.» RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - دختر شاعر - 28-10-2012 وای دارم می ترسم نه ولی عالی عالللللللللللللی RE: آوای وحشت در خانه ارواح!!! - Niloo_SelStan - 28-10-2012 وووووويـ حالا بازم شب خوابم نميبره مثلاً من قسم خورده بودم كه ديگه چيز ترستاك نبينم...مرسي ولي سپاس دادم. |