نگو با من! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: نگو با من! (/showthread.php?tid=209423) |
نگو با من! - ._NeGiX_. - 04-02-2015 نگو بامن، نگو شعرت گناه است که این احساس من عصیان غمهاست . خروش کهنه زخم یاد دیروز نوای بی وفایی های فرداست . نگو بامن ،نگو دیوانه ای تو چه باید، عشق مجنون خواهد ازمن وجودم بنده و تسخیر عشق است زمن نامی زمن میباشد ازمن . نگو باشد جهنم خانۀ تو چو عریان باشد این اشعار گستاخ نترسانم جهنم هیچ باشد به پیش این سیه پندار گستاخ . من آن دیوانۀ رویای مرگم در این شبها شرر انداز نورم نمیترسم ز عریانی ز عصیان من آن بیتاب خلوتگاه گورم . چه میدانی تو این افسانه را چیست کجا بیتاب رویی بوده ای تو نلرزیده دل سنگت ز چشمی کجا در بند مویی بوده ای تو . بگو کی لمس دستان ظریفی تنت در آتش عصیان کشیده لبانت از لب دلدار مستی کجا گل بوسه های عشق چیده . مرا با این گنه کاری جهانم هم از دوزخ بری باشد هم از عشق من از ایمان و دینم بر نتابم بود شادی ام از عشق و غم از عشق . بابک چترایی |