جای خالی سلامت اجتماعی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35) +---- انجمن: اجتماعی (جامعه شناسی) (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=65) +---- موضوع: جای خالی سلامت اجتماعی (/showthread.php?tid=208472) |
جای خالی سلامت اجتماعی - L²evi - 29-01-2015 قهرمان جهان با چاقو کشته شد. طلبه جوان به شدت مضروب شد و... این دست اخبار تبدیل به موضوع روز مطبوعات شده است. اطلاع رسانی بیشتر در خصوص آسیب های اجتماعی، موجب بالا گرفتن مطالبات اجتماعی در خصوص امنیت شده است. اما مساله ای که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته، جایگاه و اهمیت سلامت اجتماعی است. در گذشته اراذل و اوباش از قداره، شمشیر، پنجه بوکس، چاقو و چاقوی ضامن دار استفاده می کردند، اما اکنون جوان ۱۷ ساله که هیچ سابقه ای ندارد، در نخستین استفاده از این ابزار مرتکب قتل می شود. گزارش های سازمان پزشکی قانونی نشان می دهد در ۱۰ سال گذشته (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹) بیش از ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار پرونده نزاع در پزشکی قانونی مورد رسیدگی قرار گرفته است. بین این سال ها، سال گذشته (۱۳۸۹) بالاترین آمار را دارد که در آن، ۶۳۱ هزار و ۳۸۱ مورد پرونده نزاع به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شده است. متوسط مراجعات پرونده های نزاع به سازمان پزشکی قانونی در ۱۰ سال گذشته بیش از ۵۸۲ هزار مراجعه در سال بوده است. با توجه به سرشماری ملی سال ۱۳۸۵ که در آن جمعیت کشور ۷۰ میلیون و ۴۷۲ هزار و ۸۴۶ نفر و آمار متوسط ۵۸۲ هزار مراجعه نزاع در سال به پزشکی قانونی اعلام شد، از هر ۱۰۰۰ نفر ایرانی هر سال ۸ نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه می کنند. این در حالی است که بخشی از موارد نزاع بدون مراجعه به مراجع ذی صلاح قانونی با مصالحه خاتمه می گیرد و در این آمار لحاظ نشده است. مفهوم سلامت اجتماعی سلامت اجتماعی واژه جدیدی نیست، بلکه مفهومی است که حدود ۴۰ سال پیش در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است. برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ مفهوم سلامت اجتماعی با «درجه عملکرد اعضای جامعه» مترادف شد و شاخص سلامت اجتماعی شکل گرفت. کم کم با طرح پرسش هایی در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی، سلامت فردی و میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه براساس این استدلال مطرح شد که سلامت امری فراتر از بیماری و قابلیت های کارکردی فرد است. سنجش محتوای سلامت اجتماعی ابتدا از طریق تمرکز بر «فرد» و در ارتباط با تعاملات میان فردی (مثلاً دیدار با دوستان) و مشارکت اجتماعی (مانند عضویت در گروه ها) مورد سنجش قرار گرفت و در اندازه گیری آن، ارکان عینی (مثلاً تعداد دوستان) و ذهنی (مانند کیفیت روابط دوستانه) هر دو در تعریف منظور شده بود. حوزه سلامت اجتماعی از سال های ۱۹۹۵ به بعد، علاوه بر نگرش کلی و عامی که بر کیفیت سلامت در میان تمام افراد دارد، در کشورهای صنعتی گرایش خاصی را در دوبعد سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی آغاز کرده است. به این ترتیب «ارتقای سلامت» در بر گیرنده زمینه های اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است. ارتقای سطح سلامت بر این اساس از ۲ طریق امکان پذیر است که یکی از آنها توسعه شیوه های سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت است و دیگری ایجاد شرایطی است که زیستن در یک حیات سالم را امکان پذیر سازد. موضوع اول در برگیرنده توانمندسازی انسان ها از طریق آگاهی ها و مهارت های ضروری برای یک زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیرگذاری بر سیاستگذاران به گونه ای است که سیاست های عمومی و برنامه های حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری کنند که پیشگیری از انحرافات اجتماعی از گسترده ترین ارکان این بخش است. اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری می توانند با چالش های ناشی از ایفای نقش های اصلی اجتماعی کنار بیایند؛ آنان در خانواده هایی زندگی می کنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است و احتمالاً می توانند مشارکت بیشتری در فعالیت های جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی که می تواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمرو رفتارهای فردی دارد، داشته باشد. مواد مخدر و سلامت جامعه مواد مخدر یکی از معضلات اجتماعی عمده در کشور ما محسوب می شود. اعتیاد از آن جهت که توان فعالیت و تولید اقتصادی و اجتماعی را از فرد سلب می کند، مسلماً آثار سوء بر زندگی فرد معتاد و خانواده وی برجای می گذارد. تعداد بالای معتادان موجب توسعه قاچاق و درآمدزایی از راه های غیرمتعارف و نامناسب می شود؛ اما این تنها یکی از جنبه های گسترش خشونت است که از طریق مواد مخدر ایجاد می شود. کارشناسان معتقدند دلیل بسیاری از قتل ها و خشونت ها می تواند مربوط به استفاده لحظه ای از انواع مواد مخدر و قرص های روانگردان باشد که بین جوانان و نوجوانان شاهد هستیم. هر چند این قضیه را نمی توان به همه موارد تعمیم داد ولی در موارد زیادی، پرخاشگری ها و از دست دادن کنترل افراد و در نتیجه آن، آزار رساندن به دیگران می تواند به دلیل استفاده از این نوع مواد باشد، بویژه به نظر می رسد در قتل های فجیع که صورت می گیرد، می توان رد پای استفاده از مواد مخدر را دید. با توجه به حوادث سال جاری و سال های گذشته و آماری که سازمان پزشکی قانونی درباره کاربرد سلاح سرد و قتل افراد به وسیله آن اعلام کرده ملاحظه می شود که افزایش خشونت و کاهش آستانه تحمل از عوامل اصلی وقایع تاسف آور ماه های اخیر است. از آنجا که وقوع بعضی قتل ها بدون مقدمه قبلی و فاقد نیت و برنامه ریزی از قبل بوده است، پرخاشگری لحظه و خروج کنترل رفتار، عوامل اصلی آنها قلمداد می شود. استفاده از مواد مخدر یکی از مهم ترین عوامل ایجاد این خشونت های لحظه ای غیرقابل کنترل محسوب می شود. رفاه اجتماعی و خشونت سرخوردگی های اجتماعی و فشارهای مالی و اقتصادی ریشه بسیاری از مسائل و مشکلات دیگر است. افزایش پرخاشگری ارتباط مستقیم با رفاه اجتماعی دارد. به صورت مشخص و روزمره ایجاد رفاه اجتماعی با کاهش فقر و بیکاری در کاهش خشونت می تواند نقش اساسی داشته باشد. رفاه اجتماعی مجموعه شرایط و کیفیت هایی است که نیازهای فردی (جسمی و روانی) و اجتماعی آحاد جامعه را در حد قابل توجه تأمین کرده و همه مردم از زندگی در آن شرایط احساس امنیت زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند. نکته: اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند با موفقیت بیشتری می توانند با چالش های ناشی از ایفای نقش های اصلی اجتماعی کنار بیایند آنان در خانواده هایی زندگی می کنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است روی دیگر سکه رفاه اجتماعی را می توان مشکل اجتماعی دانست، چرا که مشکل اجتماعی، وضعیتی است که به اعتقاد اکثر افراد جامعه، کیفیت زندگی آنها را مختل می کند و مهم ترین ارزش های مورد توافق آنها را به خطر می اندازد. درآمد اشخاص در مقابل هزینه های اساسی و خط فقر، گرانی و تورم، سلامت خانوادگی میزان تنش و طلاق، وضعیت کودکان و کودکان رانده شده، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی بانوان، وضعیت و جایگاه اقتصادی ـ اجتماعی جوانان، درصد بیکاری ناخواسته، اعتیاد، مدت زمان رسیدگی به جرایم، وضعیت مسکن، بوروکراسی و فساد، حوادث رانندگی و اتلاف وقت در ترافیک، بیمارستان، درصد افرادی که نیاز به درمان دارند و می توانند درمان شوند، از جمله شاخص هایی هستند که بر سلامت اجتماعی اثر می گذارد. مبارزه فرهنگی جامعه شناسان معتقدند در عرصه نظام اجتماعی، انسان هایی که در قلمرو حاکمیت فرهنگ خشونت، زاده شده اند در آینده خود متولی درونی کردن فرهنگ استبداد و خشونت در جامعه می شوند، زیرا خشونت به عنوان یک کنش، جزو ملکه ثانوی آنان شده است. چنین انسان هایی که در سایه فرهنگ خشونت، رشد کرده اند، دارای شخصیت خشن، خشک، مغرور و خودبین بارآمده و در نتیجه هیچ گونه انعطافی در قبال پذیرش نقد اجتماعی از خود نشان نمی دهند. این انسان ها خشونت را امری عادی می دانند و به مرور زمان این خشونت و درنده خویی به هنجار های فکری، فرهنگی و الگو های رفتاری آنان مبدل می شوند. در این میان در جامعه مدرن امروزی، رسانه نقش بسیار مهمی در ترویج یا کنترل خشونت به عهده دارد. در یک تحقیق وسیع، پژوهشگران کانادایی به ارزیابی رفتار کودکان هنگام بازی پرداخته و ازآموزگاران و هم بازی ها اطلاعاتی درباره میزان رفتار خشونت آمیز قبل و بعد از قرار گرفتن در معرض تلویزیون گردآوردند. آنها در بررسی های خود متوجه شدند که ۲ سال پس از قرار گرفتن در معرض تلویزیون ، رفتار روانی و کلامی کودکان در مقایسه با دوره پیش از آشنایی با تلویزیون خشن تر شده است . یکی دیگر از عوامل ترویج فرهنگ خشونت انواع بازی های کامپیوتری خشن است که بدون هیچ گونه محدودیتی وارد کشور می شود و هر جوان و نوجوانی می تواند به آسانی به آن دست پیدا کند؛ بازی هایی که رقیب را با تفنگ و انواع سلاح های پیشرفته می کشند. امروز بازی های کامپیوتری در ترویج خشونت در سطح جهان مورد توجه است و در کشورهای استفاده کننده این نوع خشونت ها را عملاً در جامعه خود می بیند. بروز خشونت در خانواده یعنی درگیری کلامی و فیزیکی والدین، بازی های رایانه ای که ۹۵ درصد آنها دارای صحنه های خشن هستند، فیلم ها و سریال های ماهواره ای که هدفمند و با برنامه پخش می شوند، حتی بعضی فیلم ها و سریال های داخلی، زمینه ها و بسترهای اصلی خشونت در جامعه را رقم می زنند. از طرف دیگر، کمرنگ شدن باورهای دینی نقش مهمی در این زمینه دارد، چرا که به عنوان اهرم اصلی کنترل رفتار شناسایی می شود. خشونت و وحشت، جزئی از اسطوره، ادبیات و دیگر ابعاد فرهنگی محسوب می شوند. رسانه های گروهی، وحشت و خشونت را ساده سازی و استاندارد کرده، سپس آنها را به عنوان بخشی از آداب و سنن روزمره وارد زندگی بسیاری از خانواده ها می کنند. قرار گرفتن در معرض وحشت و خشونت از خردسالی آغاز می شود و در طول زندگی ادامه می یابد. فرهنگ جدید از صحنه های خشونت و وحشت تولید شده توسط رسانه ها اشباع شده است و این مساله گریزناپذیر به نظر می رسد. رسانه هایی که شبکه تلوزیونی خود را نیز تابع قانون سود و زیان بازار می دانند و تعهدی در قبال سلامت اجتماعی از خود نشان نمی دهند. تنها چیزی که در یک جامعه به ارمغان می آورد، نابودیِ سلامت اجتماعی است. در این خصوص جای خالی آموزش مهارت های زندگی، کنترل هیجان و خشم و مدیریت بحران احساس می شود. این آموزش ها از روش های مختلف باید به افراد جامعه داده شود. در اینجاست که نقش مؤثر رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی در مقوله سلامت اجتماعی مشهود می شود. در واقع رسانه ها به عنوان مؤثرترین ابزار آگاهی بخشی به اجتماع عمل می کنند و می توانند سلامت اجتماعی شهروندان را تضمین کنند. رسانه ها یکی از مهم ترین ابزار برای این آموزش ها هستند، مطبوعات و صداوسیما می توانند با درج تحلیل های کارشناسی و پخش فیلم ها و سریال های آموزنده در این رابطه تاثیرگذار باشند. مدرسه یکی از مهم ترین مراکزی است که می تواند به اصلاح این امور بپردازد. آموزش و پرورش نقش مهمی در آموزش شیوه های درست رفتاری به دانش آموزانی دارد که در آینده می خواهند وارد جامعه شوند، بنابراین به نظر می رسد لازم است چنین آموزش هایی از سطح مدارس شروع شود و در هر سال تحصیلی به فراخور سن دانش آموزان ادامه یابد. خانه های فرهنگ، مکان های ورزشی و سایر اماکن فرهنگی نیز از موارد موثر دیگری هستند که می توان از آنها نام برد. |