![]() |
لطیفه های جدید و مطالب خنده دار - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76) +---- موضوع: لطیفه های جدید و مطالب خنده دار (/showthread.php?tid=207875) |
لطیفه های جدید و مطالب خنده دار - ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ - 26-01-2015 برای شیر فرهاد داشتن دعا میکردن میگن: انشاءالله 100 سال عمر با عزت داشته باشی. شیر فرهاد میگه: اگر چند سالش با لیلون باشد عیبی نداره یه روز یه آق سیا می ره دكتر تغذیه برای رژیم، دكتر می گه: فقط روزی 3 تا نون می تونی بخوری. سیا میگه: قبل از غذا یا بعد از غذا! غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد. دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!! غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟ از بقراط می پرسن: فرق فلاسفه و ریاضیدانها چیه؟ میگه: ریاضی دانها هر مسئله ای رو سعی میکنن با کمک ریاضی حل کنن ولی فلاسفه چیزهای حل شده رو هم با کمک فلسفه به مسئله تبدیل می کنن!! یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی. یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟ فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن رئیس بیمارستان از دکتره میپرسه: خوب عمل چطور بود؟ دکتره میگه: اوه، مگه اونو برای کالبد شکافی نیاورده بودند!؟ فریدون همیشه لباس مشكی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشكی می پوشی؟ میگه: آخه من ختم روزگارم! دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار عظیمالجثهاى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است. دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم. معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید. محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم. دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟ محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام! پدر: پسرم هفته پیش رفت ولی فکر نمی کنم دیگه برگرده. چرا؟ مگه چی شد؟ پدر: هیچی، آخه گفت من میرم تا موفق نشم، برنمیگردم RE: لطیفه های جدید و مطالب خنده دار - K33 - 26-01-2015 ![]() ![]() ![]() RE: لطیفه های جدید و مطالب خنده دار - || Mιѕѕ α.η.т || - 03-08-2016 منتقل شد |