صدقه ای که حرام است!! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: صدقه ای که حرام است!! (/showthread.php?tid=206782) |
صدقه ای که حرام است!! - *G..H* - 21-01-2015 یکى از گناهان بزرگ تکدى و سوال و تقاضاى از مردم بدون نیاز است، و در روایات متعددى از این کار، نکوهش شده، در حدیثى از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مىخوانیم: "صدقات براى افراد بى نیاز حرام است". لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ (بقره ـ 273) (انفاق شما باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا محصور شدهاند. (به خاطر دین خدا، از وطن آواره و یا در جبهههاى جهاد هستند.) توان حرکت و سفر در زمین را (براى تأمین هزینه زندگى و یا کسب سرمایه براى تجارت) ندارند. از شدّت عفاف و آبرودارى، شخص بىاطلاع آنها را غنى مىپندارد، امّا تو آنها را از سیما و چهرههایشان مىشناسى. آنان هرگز با اصرار از مردم چیزى نمىخواهند. و هر چیز نیکو و خیرى را (به این افراد) انفاق کنید، پس قطعاً خداوند به آن آگاه است. شأن نزول: از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است که: این آیه درباره اصحاب "صفه" نازل شده است (اصحاب صفه در حدود چهارصد نفر از مسلمانان مکه و اطراف مدینه بودند که نه خانهاى در مدینه داشتند و نه خویشاوندانى که به منزل آنها بروند. از این جهت در مسجد پیامبر مسکن گزیده بودند و آمادگى خود را براى شرکت در میدان هاى جهاد اعلام داشته بودند.) ولى چون اقامت آنها در مسجد با شئون مسجد سازگار نبود، دستور داده شد به صفه (سکوى بزرگ و وسیع) که در بیرون مسجد قرار داشت منتقل شوند. آیه فوق نازل شد و به مردم دستور داد که به این دسته از برادران خود از کمک هاى ممکن مضایقه نکنند و آنها هم، چنین کردند. (مجمع البیان- ابو الفتوح رازى- البحر المحیط- قرطبى- روح المعانى و تفسیرهاى دیگر (با تفاوت هایى در عبارت) بعضى از مفسران تصریح کردهاند که آنها پاسداران پیامبر صلی الله علیه و آله و محافظان او بودهاند. (فى ظلال القرآن، ذیل آیه مورد بحث) " کسى که از مردم در خواست کند در حالى که به مقدار کفایت دارد، آتش دوزخ را براى خود افزون مىسازد" بهترین مورد انفاق باز در ادامه آداب و احکام انفاق، در این آیه بهترین مواردى که انفاق در آنجا باید صورت گیرد، بیان شده است و آن کسانى هستند که داراى صفات سهگانهاى که در این آیه آمده است باشند. در بیان اولین وصف آنان مىفرماید: انفاق شما به خصوص "باید براى کسانى باشد که در راه خدا، محصور شدهاند" (لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ). یعنى کسانى که به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیرى فنون جنگى یا تحصیل علوم لازم دیگر از تلاش براى معاش و تامین هزینه زندگى باز ماندهاند، که یک نمونه روشن آن، اصحاب صفه در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودند. ( "حصر" به معنى حبس و منع و تضییق است، و در اینجا به معنى تمام امورى است که انسان را از تأمین معاش باز مىدارد.) سپس براى تأکید مىافزاید: "همان ها که نمىتوانند سفرى کنند" و سرمایهاى به دست آورند (لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ). تعبیر به "ضرب فى الارض" به جاى سفر، به خاطر آن است که مسافران مخصوصاً آنها که براى هدف هاى مهمى پیاده به سفر مىروند، پیوسته پاى بر زمین مىکوبند و پیش مىروند. بنابراین کسانى که مىتوانند تأمین زندگى کنند، باید مشقت و رنج سفر را تحمل کرده، از دست رنج دیگران استفاده نکنند مگر اینکه کار مهمترى همچون جهاد در راه خدا یا فرا گرفتن علوم واجب، مانع از سفر گردد. در دومین توصیف از آنان، مىفرماید: "کسانى که افراد نادان و بى اطلاع، آنها را از شدت عفاف غنى مىپندارند" (یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ). ولى این سخن به آن مفهوم نیست که این نیازمندان با شخصیت، قابل شناخت نیستند لذا مىافزاید: "آنها را از چهرههایشان مىشناسى" (تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ). "سیما" در لغت به معنى علامت و نشانه است و این که در فارسى امروز آن را به معنى چهره و صورت به کار مىبرند، معنى تازهاى است، وگرنه در مفهوم عربى آن، چنین معنایى ذکر نشده است. به هر حال منظور این است که آنها گرچه سخنى از حال خود نمىگویند ولى در چهرههایشان نشانههایى از رنج هاى درونى وجود دارد که براى افراد فهمیده آشکار است، آرى "رنگ رخساره خبر مىدهد از سر درون".و در سومین توصیف از آنان مىفرماید: آنها چنان بزرگوارند که: "هرگز چیزى با اصرار از مردم نمی خواهند" (لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً). اصولاً آنها از مردم چیزى نمىخواهند، تا چه رسد به اینکه اصرار در سوال داشته باشند، و به تعبیر دیگر معمول نیازمندان عادى اصرار در سوال است اما آنها یک نیازمند عادى نیستند. بنابراین اگر قرآن مىگوید: "آنها با اصرار سوال نمىکنند "مفهومش این نیست که بدون اصرار سوال مىکنند، بلکه مفهومش این است آنها فقیر عادى نیستند تا سوال کنند زیرا سوال آنها معمولاً توأم با اصرار و الحاف است، به قرینه اینکه مىگوید: "آنها را از سیمایشان باید شناخت" نه از سوالشان، و الا جمله "یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ" مفهومى نداشت. احتمال دیگرى در تفسیر این آیه نیز هست و آن اینکه آنها در حال عادى هرگز سوال نمىکنند، (و هرگاه اضطرار شدید آنها را مجبور به اظهار حال خود کند، هرگز اصرار نمىورزند.) بعضى نیز گفتهاند منظور این است که آنها در ترک سوال کردن اصرار دارند. (ولى این احتمال خلاف ظاهر آیه است). و در پایان آیه، باز همگان را به انفاق از هرگونه خیرات تشویق کرده، مىفرماید: "و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است" (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ). این جمله براى تشویق انفاق کنندگان است، خصوصاً انفاق به افرادى که داراى عزت نفس و طبع بلندند و چه بسا در این موارد بخشش هایى در پوشش غیر انفاق، ولى در واقع به قصد انفاق، صورت مىگیرد تا طرف مقابل ناراحت نشود، مسلماً خداوند از این نیات پنهانى آگاه است و آنها را به تناسب نیت و زحماتشان بهرهمند مىسازد. نکته: سوال کردن بدون حاجت حرام است! یکى از گناهان بزرگ تکدى و سوال و تقاضاى از مردم بدون نیاز است و در روایات متعددى از این کار، نکوهش شده، در حدیثى از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مىخوانیم: لا تحل الصدقة لغنى: "صدقات براى افراد بى نیاز حرام است". و در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: من سئل و عنده ما یغنیه فانما یستکثر من جمر جهنم: "کسى که از مردم در خواست کند در حالى که به مقدار کفایت دارد، آتش دوزخ را براى خود افزون مىسازد." (تفسیر مراغى، جلد 3 صفحه 50) انفاق شما به خصوص" باید براى کسانى باشد که در راه خدا، محصور شدهاند "(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ) یعنى کسانى که به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیرى فنون جنگى یا تحصیل علوم لازم دیگر از تلاش براى معاش و تامین هزینه زندگى باز ماندهاند، که یک نمونه روشن آن، اصحاب صفه در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودند. ("حصر" به معنى حبس و منع و تضییق است، و در اینجا به معنى تمام امورى است که انسان را از تامین معاش باز مىدارد) پیامهای این آیه: 1ـ فقرا، در اموال اغنیا حقّى دارند. «لِلْفُقَراءِ» 2ـ باید به مجاهدان و کسانى که به خاطر فعالیّتهاى سیاسى براى مبارزه با طاغوتها در محاصرهى زندانها و تبعیدگاهها قرار دارند و مهاجران بىپناه و همه کسانى که در راه خدا دچار فقر شده و فرصت تلاش براى تأمین زندگى را ندارند، توجّه لازم صورت گیرد. «أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً» 3ـ کسانى که مىتوانند با مسافرت و مهاجرت به نقطهاى دیگر زندگى خود را تأمین نمایند، نباید منتظر انفاق مردم باشند. «لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ» 4ـ فقیران عفیف، پاکدامن و آبرودار، مورد ستایش خداوند هستند. «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ» 5ـ فقراى گمنام و محترم، در اولویّت هستند. «تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ» 6ـ حتّى اگر ضرورتى پیش آمد، باز هم سوالِ با اصرار از مردم نداشته باشید. «لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» تکدّىگرى، ناپسند است. 7ـ شرط انصاف نیست که گروهى خود و تمام هستى خود را فدا کرده و در محاصره قرار گیرند، ولى گروه دیگر حتّى از انفاق به آنان تنگ نظرى داشته باشند. «لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا» آمنه اسفندیاری بخش قرآن تبیان منابع: تفسیر نور، ج 1 تفسیر نمونه، ج 2 تفاسیر؛ مجمع البیان ـ ابو الفتوح رازى ـ البحر المحیط ـ قرطبى ـ روح المعانى ـ فى ظلال القرآن (مطالبی ذیل آیه مورد بحث) تفسیر مراغى، ج 3 وسائل الشیعه، ج 18 |