نقد و بررسی فیلم St. Vincent - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +--- موضوع: نقد و بررسی فیلم St. Vincent (/showthread.php?tid=203810) |
نقد و بررسی فیلم St. Vincent - First Star - 06-01-2015 کارگردان : Theodore Melfi نویسنده : Theodore Melfi بازیگران : Bill Murray, Melissa McCarthy, Naomi Watts هزینه تولید: ۱۳ میلیون دلار محصول کشور: ایالات متحده آمریکا کمپانی توزیع کننده: The Weinstein Company خلاصه داستان : پسر کم سن و سالی که والدينش به تازگی ازهم جدا شدهاند با کهنه سربازی مردم گريز، بی چاک و دهن و لذت طلب که در همسايگیشان زندگی میکند آشنا میشود و او را دوست و مرشدی عجيب میيابد و... شما سندرم پيرمرد ترشرو صدايش کنيد. در سالهای اخير، شاهد موجی از فيلمهایی بودهايم که به رابطه بين پيرمردهای عبوس و بچهها پرداختهاند. از «بابا نوئل بد/Bad Santa» گرفته تا «بابا بزرگ بد/Bad Grandpa» همه و همه درباره بزرگترهایی که از کوچکترها درس زندگی میگيرند و برعکس هستند. «سنت وينسنت/St. Vincent» هم از اين نظر چندان سنت شکن نيست، گرچه نويسنده و کارگردان اين اثر، تئودور ملفی، به خاطر ايجاد ريشههای دراماتيک با عناصر تراژيک در خاک حاصلخيز کمدی شايسته تقدير است. اگرچه فيلم لزوماً پايان احمقانهای ندارد، ولی تا دلتان بخواهد از پيرنگهای بی ربط پر شده است. در لابه لای اين پيرنگها نيز لحظات خندهدار عجيب و غريبی که فقط ايفايشان از عهده بيل موری ساخته است ديده میشوند. موری، با ايفای مجموعهای از شخصيتهای عجيب و غريب در کارنامه شغلیاش، در سالهای اخير روز به روز بيشتر به سمت نقشهای خاص تر پيش رفته است. وينسنت نيز از اين قاعده مستثنی نيست. وينسنت به عنوان مردی جامعه گريز، آن هم از نوع حادترين، به همراه گربهاش، فليکس، (که به گربه سفيدی که توسط شخصيت بلوفلد در برخی فيلمهای جيمز باند (با بازی شون کانری) نوازش می شد شبيه است) زندگی میکند. ورود مادری مطلقه، مگی (با بازی مليسا مک کارتی)، و پسر دبستانی اش، اوليور (با بازی جيدن ليبرهر)، به خانه کناری وينسنت گوشه دنج او را به هم میريزد. وينست غير از فاحشهای که مرتب به او سر میزند، داکا (با بازی نائومی واتس)، به فرد ديگری اجازه نمیدهد که قداست خانه يا زندگیاش را نقض کند. تا اينکه يک روز اوليور پشت در خانهاش سبز میشود و جایی را میخواهد تا آمدن مادرش از سر کار به خانه آنجا بپلکد. وينسنت که شديداً پول لازم است اين را فرصت خوبی برای به دست آوردن کمی پول مفت بچه داری می يابد. وقتی که هنگام عصر مگی دنبال اوليور میآيد، او پيشنهاد نگهداری روزانه از پسرک را به مادرش می دهد. اما نگهداری از اوليور به معنای مراقبت از او و کمک به انجام تکاليفش نيست، بلکه شامل رفتن به بارها، کلوپهای استريپ تيز، مسابقات اتومبيل رانی و آسايشگاه سالمندان، جایی که همسر آلزايمری وينسنت آخرين روزهای عمرش را در آن سپری میکند، است. موری در اين نقش فوق العاده است- در واقع او آن قدر خوب است که فرد ممکن است به درستی بپرسد که چند درصد از شخصيت واقعی بازيگر در وينسنت رسوخ کرده است. رابطه او با جيدن ليبرهر به نظر واقعی میآيد- در تعامل بين اين دو حُسنی وجود دارد که اغلب در فيلمهای اينچنينی ديده نمیشود. در شروع فيلم، وينسنت اوليور را دوست ندارد، او را به چشم آفتی ناخواسته مینگرد که بايد به خاطر دريافت پول تحمل شود. به مرور زمان، نوعی تعلق خاطر دم میکشد اما اين حس جدیتر از چيزی است که اغلب در فيلمهای هاليوودی میبينيم. ليبرهر اولين نقش خود را در ۱۱ سالگی بازی کرده است، درنتيجه هيچ يک از ناشی گریهایی که در بازيگران خردسال ديده میشود در بازی او وجود ندارند. او يک استعداد طبيعی است که بازی اش ارزش تماشا کردن دارد. بينندگان «سنت وينسنت» سوار بر رولر کوستری عاطفی خواهند شد، اما اين مولفه، مخرج مشترک اکثر فيلمهای اخير موری است. وقتی که فيلمنامه خواهان اين مولفه میشود، او همچنان میتواند شوخی کند (ممکن است از قدرت بداهه گویی او در اين فيلم متحير شويد)، اما عناصر فيلم از او میخواهند تا به عمق دراماتيک کار، که اغلب از او خواسته نمی شود آن را رو کند، آب ببندد. صحنههای عرصه بازی همسر بيمار وينسنت مخربترين صحنههای فيلم هستند. از آلزايمر میتوان به عنوان روش سخيفی براي تزريق ملودارم در فيلمی که به مولفه تراژدی نياز دارد استفاده کرد، اما فيلمنامه مِلفی و بازی موری اثر ماهرانهای به بار آوردهاند. این يک عنصر نامربوط نيست؛ بلکه در عوض به توضيح جنبههای شخصيت وينسنت کمک میکند. وقتی متوجه میشويم که چه اتفاقی در فيلم دارد میافتد، ناگهان هر چيز ديگری درباره اين شخصيت در جای خودش قرار میگيرد.
رابطه بين وينسنت و اوليور در کانون فيلم «سنت وينسنت» قرار دارد و پيچيدگیاش در لحظه لحظه فيلم نمود دارد. برخی پيرنگها، مانند رابطه وينسنت با داکا و موضوعات مربوط به حضانت اوليور، ناقص هستند و نمیتوانند چيزی اساسی تر از رنگ پس زمينه ارائه دهند. خوشبختانه فيلم به چيزی فراتر از بازی موری و ليبرهر برای حفظ توجه بيننده نياز ندارد. «سنت وينسنت» ممکن است از فيلمهایی مانند «بابا نوئل بد» مهربان تر و نرم تر باشد، اما در آن به اندازه کافی رفتار نامناسب و اصطکاک کمدی برای تأمين سوخت يک فيلم ۱۰۳ دقيقهای وجود دارد.
منبع : نقد فارسی
|