انجمن های تخصصی  فلش خور
ماجراي ريچارد سدان در ايران - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: ماجراي ريچارد سدان در ايران (/showthread.php?tid=200850)



ماجراي ريچارد سدان در ايران - tyjtfhdhr - 23-12-2014

يچارد سدان Richard Seddan نماينده شرکت نفت انگليس و ايران در تهران، تحصيلکرده آکسفورد در سال 1933 وارد خدمت شرکت نفت شد. اولين سمت او در دستگاه توزيع نفت در عراق بود، در سال 1939 پس از 6 سال خدمت در عراق به اداره توزيع نفت در آبادان منتقل شد و هنگامي که در سال 1943 نقشه کمک به روسيه اجرا مي گرديد به تهران آمد و در مرکز فروش شروع به کار کرد. سپس از تهران به بغداد رفت و در آنجا به سمت رئيس فروش انتخاب گشت. در سال 1945 وقتي به ايران مراجعت نمود به سمت معاونت « نورتکرافت» انتخاب گرديد. پس از مدتي خدمت در اداره مرکزي شرکت سابق در لندن و در مناطق نفت خيز در آوريل 1951 به جاي « نورتکرافت» به سمت نماينده شرکت معين شد.1



ريچارد سدان همچنين عضويت هيئتي را داشت که در اواخر خرداد ماه 1330 به سرپرستي جکسن با دکتر مصدق مذاکره مي کرد.2 همزمان با خلع يد از دستگاه اداري شرکت در جنوب، از سازمان اداري کمپاني در تهران نيز خلع يد گرديد. در سوم تير سدان محل اداره شرکت را در تهران تخليه کرد و اسناد و مدارک موجود را به خانه شخصي خود انتقال داد، پنج روز بعد مأموران قضايي و انتظامي از انتقال اسناد خبر يافتند و روز 9 تير 1330 نمايندگان وزارت دادگستري و پليس خانه وي را اشغال کردند و در آنجا به انبوهي از اوراق و اسناد محرمانه شرکت دست يافتند. بسياري از اسناد مذکور در آتش سوزانده شده بود و بخش زيادي از اسناد مهم قبل از اشغال ساختمان به سفارت بريتانيا در تهران انتقال يافت. با اين حال مدارک باقيمانده به حدي بود که مداخلات شرکت سابق نفت را در امور داخلي و سياسي ايران اثبات کند. اين اسناد ارتباط کمپاني را با سناتورها، نمايندگان مجلس و وزراي سابق ايران فاش مي ساخت.



اوراق به دست آمده براي دولت ايران به مثابه يک "معدن طلا " و براي کمپاني مانند «يک ميدان مين» بود. اسنادي که از خانه سدان به دست آمده بود در همان خانه توسط مأموران ايراني مورد بررسي قرار گرفت. از اسناد فيلمبرداري شد و از وان حمام براي ظهور آنها استفاده گرديد. انتشار اسناد با تفسيرهاي بسيار تند و پرخاشجويانه در مطبوعات و مجلس ايران مواجه شد.3 ريچارد سدان در پوشش نماينده شرکت انگليس و ايران شبکه اي اعظم و مقتدر و مجهز از جاسوسان سازمان داده بود. با کشف اين خانه معلوم شد که دولت انگلستان در چه سطح و با چه عمقي در امور داخلي ايران فعال بوده. نخستين عکس العمل سدان پس از اشغال خانه اش، ملاقات با وزير دارايي و سپس دکتر مصدق بود که هر دو بي نتيجه ماند، پس از اين ملاقاتها بود که همزمان با آغاز فعاليت کميسيون رسيدگي به اسناد او و رئيس مافوقش "دريک" به دادگستري احضار و خيلي زود معلوم شد سفارت هر دو نفر را فرار داده است.4



در پي اسناد به دست آمده از خانه سدان که به دست مأموران ايراني افتاد و بعدها يعني حدود يک ماه بعد از ماجراي خانه سدان اهميت آن معلوم شد تلگرافي بود که از لندن به تهران مخابره شد. و طي آن درباره «طرح 44» تأکيد شده بود. در اين تلگراف يکي از رؤساي نفت در لندن خطاب به سدان چنين مي نويسد: "پيرو مذاکرات شفاهي طرح 44 را در موقع لزوم به خصوص هنگامي که مأمور مخصوص از آمريکا به ايران مي آيد اجرا کنيد". در پي اجراي طرح، سدان روز 20 تير 1330 با هواپيماي انگليسي مخصوص بدون اجازه و اطلاع مرکز وارد آبادان مي شود و با چند تن از رؤساي انگليس شرکت ملاقات مي کند، ماجرا به اطلاع حسين مکي رسانده مي شود، عده اي مأمور تحقيق شده و به نظر مي رسد توطئه اي در شرف وقوع است، لذا مکي با اجازه نخست وزير، سدان را به تهران باز مي گرداند. بدين ترتيب طرح 44 که قرار بود در خوزستان و تهران همزمان اجرا شود در آبادان عقيم مي ماند،5 به همين دليل در 28 تير 1330 پروانه اقامت سدان از سوي دولت لغو مي شود و اين امر موجب اعتراض سفير انگليس مي گرديد. در آن زمان آورل هريمن نماينده رئيس جمهور آمريکا براي وساطت و کوشش در نزديک کردن مواضع دو طرف به تهران آمده بود و بر اثر پا در مياني او پروانه اقامت ريچارد سدان را پس از سه روز به خودش پس دادند.6



___________________________________



1. اسماعيل رائين، اسناد خانه سدان، تهران: امير کبير، 1358، ص 36 – 37 .

2. محمدعلي موحد، خواب آشفته نفت: دکتر مصدق و نهضت ملي، ج1، تهران: نشر کارنامه، 1378، ص 163 .

3. مصطفي علم، نفت قدرت و اصول: ملي شدن نفت ايران و پيامدهاي آن، ترجمه غلامحسين صالحيار، تهران: اطلاعات 1371، ص 197 – 198 .

4. اسماعيل رائين، ص74 .

5. همان، ص 365 – 369 .

6. محمدعلي موحد، ج 1، ص 163 .