انجمن های تخصصی  فلش خور
نگاه ويژه به تحولات تاريخي دين تا عصر حاضر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: نگاه ويژه به تحولات تاريخي دين تا عصر حاضر (/showthread.php?tid=199591)



نگاه ويژه به تحولات تاريخي دين تا عصر حاضر - bOoOoOy - 17-12-2014

 چكيده
 نويسنده، نخست به نقل از هيلر، دين ‏شناس آلماني، تعريفي مختصر از دين ارائه مي‏ كند. سپس، نظر يك دين شناس ديگر را، كه به پنج گونه دين و دين‏داري در طول تاريخ اشاره دارد، شرح مي ‏دهد.
«هيلر»،1 يكي از دين ‏شناسان بزرگ آلماني، بر اين عقيده است كه هر ديني را مي ‏توان در سه دايره متداخل خلاصه كرد: در مركز دايره اول، تجربه ‏هاي گوناگون ديني قرار دارند؛ در دايره دوم، كه محيط بر دايره اول است، عقايد و ايده ‏هاي ديني، و در دايره سوم، كه هر دو دايره ديگر را در درون خود گنجانده است، آداب و رسوم و شعاير دين جاي مي‏ گيرند. مجموع آنچه در اين سه دايره موجود است، اعم از تجربه ‏هاي ديني، عقايد، آرا، رسوم و شعائر ديني، ساختار سمبليك هر دين را به وجود مي ‏آورد. در نظر عده ‏اي از دانشمندان، دين، به معناي يك سيستم سمبليك، در پنج مرحله تاريخي، تكامل مي ‏پذيرد: اولين محتوا و شكل از دين، در ميان اقوام ابتدايي ديده مي‏ شود. در اين نوع از دين، انسان ‏ها موجوداتي برتر از خويش را تجربه مي‏ كنند و با آنان ارتباط حاصل مي‏ نمايند، كه فقط تا حدودي از انسان ‏ها برترند و حتي مي ‏توان گفت كه آن موجودات، چون انسان ‏هايي قوي ‏تر و نيرومندتر مي ‏باشند. اعمال ديني از غير ديني و جهان ديني از غير ديني تفكيك نشده است و همه قواعد و مقررات اجتماعي نيز از خواب‏ هايي كه اسطوره ‏هاي ديني را شكل مي ‏دهند، ناشي مي ‏شوند.
نوع دوم از دين و دين‏داري، در مرحله‏ اي قرار دارد كه در آن، اديان چند خدايي ديده مي‏ شود. در اين مرحله، مفهوم خدايان شكل مي ‏گيرد و بين اين خدايان متعدد و انسان‏ ها فاصله بسيار زيادي به وجود مي ‏آيد. به همين جهت، در اين مرحله، دو پديده كه هر دو، به عنوان نقاط عطفِ دين و دين‏داري مطرح مي ‏باشند، ظهور مي ‏يابند. اولين پديده، آن است كه انسان‏ ها چون از خدايان جدا مي ‏شوند، در برابر خدايان «آزاد» مي‏ شوند. يعني آدمي، در موضع ‏گيري خويش نسبت به پرستيدن يا نپرستيدن خدايان، به مفهوم «آزادي در برابر خدايان» مي ‏رسد. اما اين آزادي براي او مايه خوش وقتي نيست؛ زيرا همين آزادي در برابر خدايان، منشأ «ترس» مي‏ شود و اين جاست كه پديده دوم، يعني محتواي ترس از خدايان و مجازات آنان، خود را در اديان نشان مي ‏دهد. در اين مرحله، همان طور كه ساير نهادها پا به عرصه اجتماع مي‏ گذارند و شكل مي‏ گيرند، نهادهاي ديني نيز به وجود مي ‏آيند و جامعه كم‏كم به سوي نهاد دار شدن گام بر مي‏ دارد. از اين مرحله به بعد، اين نهاد ديني تازه شكل گرفته، داراي متوليان، اعمال، قواعد و آداب و رسوم ديني مخصوص به خود مي‏ گردد.
اما نوع سوم دين‏داري، مربوط به مرحله ‏اي است كه اديان بزرگ تاريخي ‏شده در آن به وجود مي ‏آيند؛ اديان بزرگي مثل هندوئيسم، بودائيسم، اسلام و مسيحيت. در اين اديان، آدمي تجربه مي‏ كند كه ميان واقعيت زندگي روزانه و واقعيت ايده ‏آل و مطلوب او (خداي اديان توحيدي) شكاف عميقي وجود دارد و به تعبير ديگر، «آن زندگي كه در اختيار آدمي است، آن چنان كه بايد مطلوب نيست و آن زندگي كه مطلوب است، هرگز به دست آمدني نيست.» با تفطن به اين واقعيت، انسان با خود مي ‏گويد: «من بايد نجات پيدا كنم». اين گونه است كه مفهوم «نجات»، كه در اديان گوناگون بسيار مهم شمرده مي‏ شود، شكل مي ‏گيرد. علاوه بر آن، مفهوم «خود» نيز در اين مرحله به وجود مي ‏آيد. «فردانيت» انسان، اين «خودِ جداي از جهان» و اين «خودِ جداي از ديگران» هميشه براي بشر وجود نداشته است. عواملي بايد دخالت كنند تا زندگي مطلوبي را، كه غير از اين زندگي فعلي آدمي است، نصيب او سازند و اين «خودِ» گرفتار را نجات بدهند. نجات‏ دهنده، همان «امر متعال» (خداي متشخص و كامل و نامتناهي) و واسطه‏ هاي اوست كه سرنوشت انسان در اختيار او قرار دارد. از خصوصيات ديگر اين مرحله، افزايش روند تفكيك نهادهاي اجتماعي و شكل ‏گيري اين نهادها به صورت واضح، و خودآگاهي هر كدام از متوليان نهادها مي ‏باشد: سياستمداران، سياستمداران هستند؛ كشاورزان، كشاورزان هستند و متوليان دين نيز، متوليان دين و... .
مرحله چهارم دين و دين‏داري، به نظر دين‏ شناسان، در آغاز دوره مدرنيته يا جهان جديد ديده مي‏شود. اولين مشخصه جديد اين گونه، فرو ريختن اتوريته ‏هاي واسطه بين فرد و خداست. در مرحله سوم، ميان انساني كه به مفهوم «خود» دست يافته و در جستجوی «نجات» بود و خداوند، اتوريته‏ هاي واسطه ‏اي پديد آمدند. اين نظام به «Hirarchy»، يعني دستگاه و ساختار معنوي و روحاني «واسطه‏ گري ميان انسان و خدا» تعبير مي ‏شود كه داراي سلسله مراتب خاصي است؛ اما در مرحله چهارم، اين «Hirarchy» فرو مي‏ ريزد و افراد بشر، خود را مستقیماً در برابر خداوند تجربه مي ‏كنند. امكان واسطه‏ اي كه به انسان مدرن بگويد: «من شما را راهنمايي مي ‏كنم تا به تجربه معنوي نائل شويد» وجود دارد؛ اما اين‏كه بگويد: «نجات شما در دستان من است و من واسطه اثرگذار ميان شما و خدا هستم»، هرگز مورد قبول و پذيرش انسان مدرن نيست.