حرفها یک دل - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: حرفها یک دل (/showthread.php?tid=199285) |
حرفها یک دل - ×ThundeRBolT× - 16-12-2014 بیا در کوچه باغ شهر احساس شکست لاله را جدی بگیریم اگر نیلوفری دیدیم زخمی برای قلب پر دردش بمیریم بیا در کوچه های تنگ غربت برای هر غریبی سایه باشیم بیا هر شب کنار نور یک شمع به فکر پیچک همسایه باشیم بیا ما نیز مثل روح باران به روی یک رز تنها بباریم بیا در باغ بی روح دلی سرد کمی رویا ی نیلوفر بککاریم بیا در یک شب آرام و مهتاب کمی هم صحبت یک یاس باشیم اگر صد بار قلبی را شکستیم بیا یک بار با احساس باشیم بیا به احترام قصه عشق به قدر شبنمی مجنون بمانیم بیا گه گاه از روی محبت کمی از درد لیلی بخوانیم بیا از جنگل سبز صداقت زمانی یک گل لادن بچینیم کنار پنجره تنها و بی تاب طلوع آرزوها را ببینیم بیا یک شب به این اندیشه باشیم چرا این آبی زیبا کبود است شبی که بینوا می سوخت از تب کنار او افق شاید نبوده ست بیا یک شب برای قلبهامان ز نور عاطفه قابی بسازیم برای آسمان این دل پاک بیا یک بار مهتابی بسازیم بیا تا رنگ اقیانوس آبیست برای موج ها دیوانه باشیم کنار هر دلی یک شمع سرخست بیا به حرمتش پروانه باشیم بیا با دستی از جنس سپیده زلال اشک از چشمی بشوییم بیا راز غم پروانه ها را به موج آبی دریا بگوییم بیا لای افق های طلایی بدنبال دل ماهی بگردیم بیا از قلبمان روزی بپرسیم که تا حالا در این دنیا چه کردیم بیا یک شب به این اندیشه باشیم به فکر درد دلهای شکسته به فکر سیل بی پیایان اشکی که روی چشم یک کودک نشسته به فکر سیل بی پایان اشکی که ر.ی چشم یک کودک نشسته به فکر اینکه باید تا سحرگاه برای پیوند یک شب دعا کند ز ژرفای نگاه یک گل سرخ زمانی مرغ آمین را صدا کرد به او یک قلب صاف و بی ریا داد که در آن موجی از آه و تمناست پر از احساس سرخ لاله بودن پر از اندوه دلهای شکیباست بیا در خلوت افسانه هامان برای یک کبوتر دانه باشیم اگر روزی پرستو بی پناهست برای بالهایش لانه باشیم بیا با یک نگاه آسمانی ز درد یک ستاره کم نماییم بیا روزی فضای شهرمان را پر از آرامش شبنم نماییم بیا با بر گ های گل سرخ به درد زنبقی مرهم گذاریم اگر دل را طلب کردند از تو مبادا که بگویی ما نداریم بیا در لحظه های بی قراری به یاد غصه مجنون بخوابیم بیا دلهای عاشق را بگردیم که شاید ردی از قلبش بیا بیم بیا در ساحل نمناک بودن برای لحظه ای یکرنگ باشیم بیا تا مثل شب بوهای عاشق شبی هم ما کمی دلتنگ باشیم کنار دفتر نقاشی دل گلی از انتظار سرخ رویید و باران قطره های آبیش را به روی حجم احساس پاشید اگر چه قصه دل ها درازست بیا به آرزو عادت نماییم بیا با آسمان پیمان ببندیم که تا او هست ما هم با وفاییم بیا در لحظه سرخ نیایش چو روح اشک پاک و ساده باشیم بیا هر وقت باران باز بارید برای گل شدن آماده باشیم |