سیاست و دولت در اندیشه امام حسن البناء - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: سیاست و دولت در اندیشه امام حسن البناء (/showthread.php?tid=198960) |
سیاست و دولت در اندیشه امام حسن البناء - bOoOoOy - 14-12-2014 اندیشه ی سیاسی، یه عقیده «حسن البناء» اندیشه ای نظری و «تجریدی» نیست، بلکه اندیشه ای پویا و درخور به کار بستن و اجراست. «البناء» هم صاحب اندیشه بود و هم پدید آورنده ی «گروه» و هم پیشتاز حرکت اسلامی نوگرای معاصر که در طول نیم قرن اخیر پیوسته و همیشه، تجسم بخش نیروی سیاسی، اصیل و حقیقی اسلامی ای بود که نه تنها در مصر، بلکه در بسیاری از اقطار جهان اسلام، جای خود را در واقعیت مجتمع اسلامی باز کرد... حرکتی که سیاستگزاران و طراحان استراتژی در سطوح منطقه ای و عربی اسلامی نمی توانند آن نادیده انگارند. «البناء» آنچه نوشت، تنها بریا آن نوشت که اندیشه ای که مردم را به آن فرا می خواند توضیح دهد و مشخصات راهی را بیان کند که معتقد بود آن راه، او را به اهداف و آرمان هایی که بدان ها ایمان داشت خواهد رسانید و برنامه هایی را توضیح دهد که اعضای «جماعت» باید بدان ملتزم باشند و مراحل و راهکارهایی را مرزبندی و تعیین کند که عقیده داشت باید «جماعت» از آن گذر کند تا بتواند به آنچه می خواهد برسد... اینها، از یک سو. از سوی دیگر «البناء» با واقعیتی مواجه بود که امت اسلامی در آن می زیست: او می خواست این واقعیت را دگرگون کند و آن را بار دیگر بر اساس قواعد و اصول اسلامی به گونه ی یک واقعیت فکری، سیاسی و اجتماعی شکل بخشد. در همه ی این موارد، او درد را تشخیص می داد و درمان را معرفی می کرد، مشکل را می شناساند و راه حلی را که اعتقاد قطعی داشت که جز آن، راه حلی وجود ندارد، پیشنهاد می کرد. نقطه ی آغازی که ناگزیر برای آشنایی با جایگاه سیاست و دولت در نظر حسن البنّاء لازم است، همانا آشنایی با مفهوم «اسلام» اوست: مفهومی که هیچ نوشته ای از نوشته ها و هیچ خطابه ای از خطابه های او با دعوت شدگان در میان می گذاشت، از طرح این مفهوم خالی نبود... مفهوم «اسلام» او، به درجه ای رسید که در نخستین رساله ی «مجموعه ی رسائل» که «دعوتنا» نام دارد، نام «اسلام اخوان المسلمین» را بر این مفهوم نهاد، او می گوید: «برادرم! بشنو!، جامع ترین توصیفی که از دعوت ما، می توان داد، آن است که دعوتی «اسلامی» است... این کلمه معنای گسترده ای دارد غیر از این معنای محدودی که مردم از آن می فهمند زیرا ما معتقدیم «اسلام» معنای فراگیری است که تمامی شئون زندگی را به نظم می کشد و در هر شأنی از شئون زندگی، «فتوی» می دهد و برای آن، نظام محکم و دقیقی بر می نهد و در برابر مشکلات زندگی و نظاماتی که برای اصلاح مردم لازم است، دست بسته نمی ایستد... پاره ای از مردم، به خطا، چنین فهمیده اند که اسلام، محدود به عبادات است یا منحصر به حالات روحی است... اینان، هم خود و هم اندیشه شان را در دایره های تنگی محصور کرده اند، ولی ما برعکس، فهم پر دامنه و گسترده ای از اسلام داریم که شئون دنیا و آخرت را تنظیم می کند...» او در کنگره ی پنجم اخوان المسلمین که پس از گذشت ده سال از تأسیس جماعت در سال ۱۳۵۷ هجری برگزار شد، سخنانی تحت عنوان «اسلام اخوان المسلمین» چنین گفت: «آقایان! اجازه دهید من تعبیر «اسلام اخوان المسلمین» را به کار برم، مقصود من این نیست که اخوان المسلمین، اسلام جدیدی دارند غیر از اسلامی که حضرت محمد (ص) از جانب پروردگار خود آورده است، بلکه مقصودم این است که بسیاری از مسلمان ها در بسیاری از دوران ها، از پیش خودشان بر اسلام، خلعت هایی از پیرایه ها و اوصاف و «حدود» و «رسوم» پوشاندند و نرمش و گستردگی اسلام را که دارای حکمتی بلند است، به گونه ای زیان بخش به کار گرفتند و بدین سان در مفهوم اسلام دچار اختلافی عظیم شدند و چهره ی اسلام در اندیشه ی فرزندانش، صورت هیی گوناگون یافت که پاره ای نزدیک و پاره ای دور و پاره ای منطبق بر اسلام نخستین است که به بهترین وجه در پیغمبر تجسم یافت و او بهترین نمونه ی آن بود...!×! |