«بوی برف» در کتابفروشی ها پیچید - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: «بوی برف» در کتابفروشی ها پیچید (/showthread.php?tid=198895) |
«بوی برف» در کتابفروشی ها پیچید - ×ThundeRBolT× - 14-12-2014 رمان تاریخی «بوی برف» نوشته شهلا شهابیان توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب صد و پانزدهمین عنوان از مجموعه داستان ایرانی و شصت و ششمین رمان از این مجموعه است که نشر ققنوس چاپ میکند. از این نویسنده، مجموعهداستان «به یک چیز خوب فکر کن» منتشر شده است. این رمان درباره زندگی ۳ نسل از یک خانواده است و محل شکلگیری حوادث آن گیلان است و داستانش بستر زمانی اشغال گیلان توسط ارتش روسیه، حکومت رضاخان و سالهای معاصر را در برمیگیرد. نگارش اولیه این رمان سال ۸۹ به پایان رسیده و نگارش نسخه نهاییاش نیز در سال ۹۱ انجام شده است. «بوی برف» ۳۲ فصل دارد که عناوینشان عبارتاند از: بوی برف، بوی پیراهن جاجان، بوی خون، آخرین برگ شهنامه، «سکوت کن وقتی حرکت بعدی حریف را نمیدانی!»، این داستان یحیی است!، داستان جاجان، زندگینامه میرزاابوالقاسم خوشنویس نونقی، این کابوس قصه من است، مردِ مُرده، قصهای که مال یحیی نیست!، شب مصیبت، خیال کن بزرگ شدهای!، این قصه زندگی یحیی است شبیه کارتونی که در بچگیهام دیدهام!، این زندگینامه یاوریحییخان مشیر دیلمی است، شب مصیبت، یادداشتهای بیصاحب، کابوسهای بیصاحب، یادداشتهای بیصاحب، داستان بیصاحب، گردونهای که بیوقفه میچرخد و مرا میچرخاند، نوشتن یعنی رهایی!، بوی چای از دهنافتاده، روزی که جایی توی سینهام سوخت!، روز بیست و چهارم شهریور سال نود، رازهای تو کابوسهای من هستند، پوست انداختن، روز بیست و چهارم شهریور نود، بوی رنگ بوی سیاهی بوی شب، شام آخر، بوی خون بوی زمستان، بوی روز بیست و چهارم شهریور ماه سال نود. در قسمتی از این رمان میخوانیم: موهای مرد اسیر را از ته تراشیدند. پوست تازه گوسفند را به سرش کشیدند و او را زیر آفتاب تشنه صحرا نشاندند. دستوپا بسته. در غل و زنجیر. زمان برای مرد اسیر از حرکت باز ایستد و مکان صفر شد. نشسته بر بالای گودالی که ناگهان او را ببلعد. او را بمیراند. بمیرد؟ چه پایان خوشی به خواب میبیند! کو تا مرگ از راه برسد؟ هنوز هنگامه زندگی کردن است! موی تراشیده هنوز دست از زندگی نشسته. میل به رویش امانش را بریده، جوانه میزند و رو به بیرون راه میجوید. نیست!پوست گوسفند دور کاسه سر مرد خشکیده. چغر شده. موی تازهرُسته بیراه فرار مانده، ساقه خم میکند دوباره به جای اول برمیگردد. هزارهزار نیش ِ مو به سر فرو میروند، پوست سر میسوزد. کاسه سر فشرده میشود. مغز ترسیده و گیج از این همه درد و رنج فرومیپاشد و مرد دیوانه میشود! قصه این مرد را کجا خوانده بودی؟ هان؟ یادت است؟ این کتاب با ۱۹۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸ هزار تومان منتشر شده است. |