بهشتی و گفت وگو با جهان مدرن - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: بهشتی و گفت وگو با جهان مدرن (/showthread.php?tid=198536) |
بهشتی و گفت وگو با جهان مدرن - bOoOoOy - 12-12-2014 شهید آیت الله دكتر سیدمحمد حسینی بهشتی (۱۳۶۰ ۱۳۰۷) تنها در عرصه سیاست مظلوم نبود، او متفكری چیره دست در سنت فكری فلسفه اسلامی بود كه دنیای متجدد را از نزدیك می شناخت و از معدود روحانیونی بود كه به چندزبان غربی تسلط داشت و با اندیشمندان ایشان مكالمه می كرد. او ید طولایی در تاسیس نهادها و ایجاد انجمن ها داشت، تاسیس مركز اسلامی هامبورگ (۱۳۴۴)، مركز تحقیقات اسلامی (۱۳۵۰)، بنیاد مسكن انقلاب اسلامی (۱۳۵۸) و بنیاد شهید انقلاب اسلامی (۱۳۵۸) تنها بخشی از فعالیت های اوست. تدریس فلسفه اسلامی و سخنرانی در باب اندیشه های اسلامی از دیگر فعالیت های مداوم این متفكر حاضر در عرصه عمومی است. در یك ظهر گرم روزهای پایانی خرداد در باب اندیشه ها و تاثیر تفكرات او با پسر دومش، دكتر علیرضا بهشتی استاد فلسفه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در نشر بقعه به گفت وگو می نشینیم تا پسر از تاثیرگذاری و اهمیت پدر بگوید. با هم متن این مصاحبه را می خوانیم. چنانكه مستحضرید برخی از روشنفكران و اندیشمندان ایرانی گفتمان ذیل اندیشه هایشان شكل گرفته است، مثل مرحوم شهید مطهری یا مرحوم دكتر شریعتی كه سالانه با همایش ها، كتاب ها و انتقادات گوناگونی در باب اندیشه هایشان مواجه می شویم اما در مورد مرحوم دكتر بهشتی این اتفاق رخ نداده است و اندیشه های دكتر بهشتی ذیل كارهای سیاسی شان پنهان و تا حدی فراموش شده است. نظر شما در باب علل این موضوع چیست؟ آیا شما فكر می كنید كه اینگونه به شهید بهشتی اجحافی صورت گرفته است؟ می دانیم كه رساله فوق لیسانس ایشان «بسیط و مركب بودن جسم» و رساله دكترای ایشان «مابعدالطبیعه در قرآن» است كه بعدها به نام «خدا در قرآن» منتشر شد و این نشانگر آن است كه شهید دكتر بهشتی پیش از آنكه مردسیاسی باشد، دانشمند و اندیشمندی محقق بود، به نظر شما دلیل این سكوت چیست؟ بله، دكتر بهشتی را معمولاً به عنوان رهبر سیاسی می شناسند. دلایل متعددی هست، اولاً اینكه عمر ایشان بسیار كوتاه بود، البته عمر دكتر شریعتی هم كوتاه بود. دكتر بهشتی ۵۳ سال عمر كرد، در حالی كه دكتر شریعتی ۴۴ سال اما دكتر بهشتی اولاً در نوشتن وسواس داشت و معتقد بود كه یك كار باید در گفت وگوهای مختلف پخته و نقد شود، همین رساله دكترا، ۲ سال طول كشید تا به صورت كتاب درآمد. دلیل دوم اهمیتی بود كه دكتر شریعتی برای كار تحقیقاتی جمعی قائل بود. در سال ۱۳۴۹، هنگام بازگشت از آلمان و تاسیس «مركز تحقیقات اسلامی» با دكتر شهید باهنر، دكتر مفتح و آقای مهدوی كنی به دنبال كار جمعی بود و كمتر به دنبال كار شخصی و انفرادی بود. دلیل سوم هم به بازماندگان ایشان مربوط است. آثار دكتر بهشتی را به چهار دسته می توان تقسیم كرد. نخست ترجمه های ایشان از انگلیسی و آلمانی، دوم تالیفات به صورت مقاله و كتاب، سوم كه بخش قابل توجه آثار ایشان است، درس گفتارهاست و بخش چهارم نیز سخنرانی هاست. دكتر بهشتی فرصت بررسی و تحقیق این آثار را نداشت و بنابراین ما فكر كردیم كه توصیه ایشان در جلسه شورای بررسی و انتشار آثار دكتر شریعتی پس از شهادت را مدنظر قرار دهیم. یعنی ابتدا آثار ایشان به طور كامل، دقیق و بدون كم و كاست منتشر شود و سپس نقد و بررسی شود. البته موسسه ما غیردولتی و خصوصی است و مجبوریم این كار را به مرور زمان و پاره وقت انجام دهیم. بین سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ شورایی به نام شورای احیای آثار دكتر بهشتی تاسیس شد كه برخی از این آثار را جمع آوری و ۶ اثر را نیز منتشر كرد. این امر به دلایلی متوقف شد. بعد از بازگشت از خارج در سال ۱۳۷۶ ما بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دكتر بهشتی را تاسیس كردیم كه تاكنون ۴۰ اثر از كتاب های ایشان منتشر شده است و بعد از آن هم به نقد و بررسی این آثار خواهیم پرداخت. البته تاكنون نیز چندین جلسه بررسی این آثار صورت گرفته است. یكی از پرسش های مهم در باب اندیشه دكتر بهشتی، طرح یا پروژه فكری ایشان است. مثلاً دكتر شریعتی در پروژه اش به دنبال توانا كردن دین برای مواجهه با جهان مدرن است. شهید مطهری بیشتر به جنبه های خرافه ستیزی در دین توجه داشته است. به گفته دكتر سروش، شهید مطهری احیاگر و اصلاح گر دین و مرحوم شریعتی درصدد تواناكردن دین است. یا مرحوم بازرگان به دنبال همراه كردن دین با علم جدید است. اما درمورد شهید دكتر بهشتی، با طیف وسیعی از اندیشه ها از مركب و بسیط بودن جسم، عدالت، شناخت، عرفان، نماز و دعا گرفته تا جنبه های اجتماعی سیاسی مثل اقتصاد، سیاست و... مواجهیم. سوال اینجاست كه آن نخ متصل كننده و پروژه فكری كه این اندیشه های گوناگون را یكپارچه كند، چیست؟ دغدغه های همه این افراد آن بود كه نشان دهند اسلام توانایی راهنمایی عمل برای جهان معاصر را دارد، البته رهیافت ها، منابع و روش این افراد متفاوت بوده است. شهید مطهری با فلسفه اسلامی آشنایی عمیق و كامل داشت اما در شناخت منابع غربی با واسطه و از منابع ترجمه استفاده می كرد، دكتر شریعتی نیز جامعه شناس و به دانش های غربی تسلط داشت البته با آثار اسلامی نیز آشنایی داشت اما شناخت تخصصی در این باب نداشت. دكتر بهشتی از این بابت شخصیت شاخصی داشت، هم تحصیلات جدید داشت و هم در حوزه های سنتی تحصیل كرده بود. به زبان های عربی، آلمانی و انگلیسی تسلط داشت و می توانست منابع مستقیم را مطالعه كند و از این حیث گونه ای وسواس و روشمندی در كار ایشان مشاهده می شود و بنابراین گرچه در همه این حوزه ها صاحب اثر بود اما معتقد بود كه باید در این باب كار دقیق و علمی صورت گیرد. دكتر بهشتی قائل به ارتباط عمیق میان نظر و عمل از یكسو و پیوند میان عالمان روشن بین و روشنفكران دینی از سوی دیگر بود. این امر در كتاب «بهداشت و تنظیم خانواده» مشهود است كه حاوی چهارجلسه بحث در انجمن اسلامی پزشكان با حضور مرحوم دكتر صامی و دیگر متخصصان است. در جلسه سوم مرحوم استاد مطهری و در جلسه چهارم مرحوم علامه جعفری وارد مباحثه می شوند و كتاب از نظر روشی برجسته است. البته دكتر بهشتی پایبند به روش است و معتقد است و ضمن آنكه به نوآوری باور دارد، هر امر جدیدی را نیز ترویج نمی كند. ایشان در زمینه های گوناگون مانند فلسفه غرب، اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و سیاست مطالعه داشتند اما ادعا نمی كرد كه اقتصاددان، جامعه شناس یا روان شناس است، بلكه به عنوان یك عالم دینی در باب امكان انسان شناسی دینی یا اقتصاد دینی سوال می كرد. بنابراین او این مسائل را به لحاظ نهایت بحث نمی دانست، بلكه آغاز گفت وگو تلقی می كرد و این امر بسیار مهمی است كه در میان دیگران كمتر مشاهده می شود. آیا می شود گفت درنظر دكتر بهشتی تاكید بر عمل بیش از آنچه در مورد دكتر شریعتی یا مرحوم مطهری مشاهده می شود، هست؟ البته اینها همه روشنفكر دینی و مصلح بودند و به مسائل عینی و انضمامی توجه داشتند اما گویا دكتر بهشتی تاكید بیشتری بر عمل دارد و حزب سیاسی تشكیل می دهد. شاید هم این امر همان التفات او به امر اجتماعی است. ایشان معتقد بود كه اگر اسلام بخواهد وارد عرصه شود باید پیوند عمل و نظر رخ دهد. او می داند كه نظر بدون عمل و بالعكس فاید ه ای ندارد و باید دوشادوش یكدیگر باشند. یعنی از سویی به مباحث نظری و فلسفی می پردازد و از دیگر سو در تربیت نیروی متناسب با این اندیشه تلاش می كند، هم قبل و هم بعد از انقلاب. از طرفی ایشان با فرهنگ غرب ارتباط مستقیم دارد و می بیند كه در آنجا رهبری های فردی ما را به جایی نمی رساند و اندیشه باید به موازات سیاست پیش رود. از این رو در اصفهان، تهران و دیگر جاها سخنرانی می كند كه توسط شهر بانی احضار می شود. در عین حال شهید بهشتی به عنوان ناظر دقیق اجتماع است و احساس می كند كه تا پیوند نظر و عمل صورت نگیرد كاری از پیش نمی رود و البته این عمل دراز مدت و مبنایی است كه به چندین نسل نیازمند است. به تعبیر ایشان باید كار ها را در مسیر خودشان انداخت و در بلند مدت امور سامان می پذیرد. به تعبیر دیگر باید پرسش های میدان عمل را در نظر سنجید و نظریه ها را نیز در میدان عمل تجربه كرد و این امری است كه شهید بهشتی را از دیگران متمایز می كند. ـ دكتر بهشتی در جوانی در مكاتب سنتی تحصیل كردند، اما گویا حضور ایشان در غرب از نقاط عطف زندگی اوست. ممكن است در باب تاثیرات علمی و شخصیتی ایشان در این باب توضیحاتی بفرمایید؟ معمولاً دو نوع برخورد با غرب داشته ایم، یا سراپا شیفتگی یا همه انزجار و محكوم كردن. این امری طبیعی و رایج است. همه در مواجهه با بیگانگان به مقایسه دست می زنند، اما برخی در سطح مقایسه سطحی می مانند ولی دیگران به ریشه ها می پردازند. البته ۵ سال اقامت دكتر بهشتی در غرب بسیار موثر است اما زمینه ها از پیش بوده است. دكتر محقق هم كلاس دكتر بهشتی در دانشكده معقول و منقول تعریف می كند كه دكتر بهشتی را دیدم كه از پله های دانشكده پایین می رفت و بریتانیكا در دستانشان بود و می گفت ببینید آقای دكتر غربیان چه كرده اند! این نشان از جست وجو گری دكتر بهشتی دارد. بنده یادم می آید ایشان همیشه در آلمان روزنامه ها و اخبار را می خواند و تفكر می كرد، به ریشه های نظم و دقت پیشرفت غربیان می اندیشید. از ام المسائل مباحث روشنفكری ما، نسبت سنت و تجدد است، شهید بهشتی نیز دغدغه های این مسائل را داشته است، یعنی به سیاست و اقتصاد می پرداخت و به ارتباط این مباحث با مولفه های سنت خودمان در فقه و حقوق می پرداخت. موضع ایشان در این باب چیست؟ نمونه های این امر در دو كتاب ایشان، بانكداری و رفاه و بهداشت و تنظیم خانواده مشهود است. همچنین در مصاحبه تلویزیونی در باب نظام جمهوری اسلامی به این باب می پردازد. آقای بهشتی به ارتباط مستقیم این دو به صورت ساده و بسیط قائل نبود و معتقد بود كه آنچه این امر را می تواند به یكدیگر پیوند دهد بنیاد هاست. مثلا در بحث اقتصاد، شاهدیم كه در دنیای مدرن اقتضائاتی خاص خودش را دارد. انسان اقتصادی جدید همان جانور اقتصادی است. ایشان می پرسد می توان این بنیاد را با انسان در اسلام سنجید، همچنین در حوزه معرفت شناسی، جایگاه عقل در سنت دینی و فلسفه غربی و غیره یا ایشان در بحث زكات معتقدند كه باید فلسفه زكات را فهمید و آن را با دنیای جدید تطبیق داد. از این رو باید گفت ایشان به بنیاد های معرفت شناسی، انسان شناسی و ارز ش های اخلاقی سنت و تجدد می پرداخت و امكان مقایسه را می سنجید. مثلا در باب لیبرالیسم همین مسیر را پی می گیرد. این آشنایی با بنیاد ها در عمل ایشان نیز منعكس می شود و این از اقدامات وی آشكار است. مثل تاسیس روزنامه تهران تایمز كه به خوبی نشانگر بینش عمیق وی نسبت به چشم انداز های جهانی است. دكتر بهشتی جهانی می اندیشید و از مصاحبه های مداوم ایشان با خبرنگاران خارجی آشكار است. او می داند كه باید با جهان پیرامون ارتباط داشت. ایشان همیشه اخبار دنیا را پیگیری می كرد و جنبه ایجابی اش در مواجهه با دیگران بیش از جنبه سلبی بود. گو اینكه شهید بهشتی شخصیتی موسس داشت و همواره در پی ایجاد نهاد ها و انجمن های علمی، فرهنگی و اجتماعی بود و می خواست مدارس، نهاد ها و صندوق های قرض الحسنه اسلامی تجربه شود. ـ در باب شهید بهشتی نقد های كمی منتشر شده است، مثلا نقد استاد مصطفی ملكیان به نظریه شناخت ایشان. خود شما چه نقدی برایشان وارد می دانید؟ نقدی وارد نمی دانم، نه از باب نسبت خانوادگی بلكه به این علت كه مجموعه آثار ایشان منتشر نشده است و باید آثار شهید بهشتی به طور كامل چاپ شود و بعد بتوانیم به جمع بندی برسیم. خود دكتر بهشتی نقد پذیر بود، اما این نقد با توجه به مجموعه آثار باید صورت گیرد. چون دكتر بهشتی نظام مند بود و باید او را با توجه به كلیت آثارش در نظر گرفت. احساس می كنم وسواس علمی دكتر بهشتی به فرزندان ایشان هم سرایت كرده است. شاهدیم كه در مورد بسیاری از فیلسوفان بزرگ غرب چون هایدگر، هوسرل یا ویتگنشتاین، هنوز همه آثار منتشر نشده است، اگر همه صبر می كردند تا كلیت این آثار منتشر شود، فكر نمی كنید به دلیل فاصله زمانی از این فیلسوفان، از موضوعیت می افتادند. آیا فكر نمی كنید این اتفاق موجب مهجور ماندن ایشان می شود. آثار دكتر بهشتی چنان كه گفتیم بیشتر به صورت درس گفتار یا گفتار عمومی است و باید با توجه به بستر و زمینه (context) صورت گیرد. غفلت از بستر و زمینه رخدادی است كه در مورد بسیاری از روشنفكران و متفكران صورت نگرفته است، بنابراین باید كه آثار ایشان به كل منتشر شود تا فهم غلط صورت نگیرد. مثلا ایشان تفسیر قرآن دارد یا بحثی مفقود در باب روش تفسیر دارند، قطعا این مباحث در اندیشه ایشان در باب دین تاثیر دارد. ضمن آنكه ایشان وسواسی خاص داشتند كه شاید ناشی از معلم بودن ایشان است و این امر در بنده و دیگر فرزندان ایشان نیز تاثیر داشته است. |