ضرورت ظهورمنجی و جهان پر از عدل - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: ضرورت ظهورمنجی و جهان پر از عدل (/showthread.php?tid=197918) |
ضرورت ظهورمنجی و جهان پر از عدل - bOoOoOy - 10-12-2014 ظهور حضرت مهدی(عج) در آخر الزمان و گستراندن عدل و داد در جهان بر پایه چه نیازها و ضرورت هایی توجیه می شود؟ به بیان دیگر در صورت عدم تحقق چنین فرجام مبارکی کدام یک از نیازها و ضرورت های حیات انسانی بدون پاسخ می ماند؟ مطالب حاضر در واقع پاسخی است به این سؤال که با هم آن را از نظر می گذرانیم؛ □□□ همان گونه که می دانیم ظهور حضرت مهدی(عج) زمانی محقق می گردد که جهان پر از ظلم و جور شده و فساد و تباهی همه عالم را فرا گیرد که در این میان حضرتش همانند نوری، تاریکی را می شکافد و جهان را روشن می سازد. اینک برخی از مهم ترین ضرورت های آن را از نظر می گذرانیم: الف) پاسخ به نیاز فطری بشر انسان در ذات خود یک جهت گیری حقیقی به سمت کمال دارد، و بذر یک سلسله بینش ها و گرایش ها در نهاد او نهفته است پس او نه همسان یک ظرف خالی محض است که از بیرون و تحت تاثیر عوامل خارجی پر شود و نه این که مانند یک ماده صنعتی ساخته می شود بلکه آن گرایشهای فطری باید پرورش داده شود تا به آن مرحله کمال نهایی سوق داده شود. با این اوصاف، بنابر تلقی فطری از انسان، انسان موجودی است دارای سرشت الهی، مجهز به فطرتی حق جو، حق طلب، حاکم بر خویشتن و آزاد از جبر طبیعت، محیط، سرشت و سرنوشت. بر این اساس ارزش های انسانی در انسان اصالت دارد، یعنی به صورت یک سلسله تقاضاها در سرشت او نهاده شده است و انسان به موجب سرشت های انسانی خود خواهان ارزش های متعالی انسانی است، و به تعبیر دیگر خواهان حق و حقیقت و عدالت و مکرمت های اخلاقی است، و به موجب نیروی عقل خود می تواند طراح جامعه خود باشد و تسلیم سیر کورکورانه محیط نباشد. یکی از مهمترین گرایشهای فطری انسان، عدالت خواهی و تعالی جویی است و جستجوی این کمالات انسانی و حاکمیت ارزش ها و متعالی شدن انسان ها از آرمان های بشریت است، که در سرشت او نهاده شده است، اما در طول تاریخ بشریت، انسان ها به طور تمام و کمال از نائل شدن به تعالی و عدالت کلی محروم مانده اند و از این رو عامل غریزی و فطری گرایش به حقیقت و شناخت نظام وجود چنان که هست و گرایش به عدالت یعنی ساختن جامعه چنان که باید به عنوان مکانیسم و محرکی سبب گردیده است همواره جدال های بسیاری بین حق و باطل صورت گرفته و بشریت در جهت نائل شدن به حق خویش قربانیان بی شماری را تقدیم نموده و دشواری های بسیاری پیش روی او قرار گیرند. در این راستا اقدامات پیامبران نیز که جامعه را حرکت داده اند در جهت فطرت بوده است. بنابراین می توان گفت از ویژگی های انسان، تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است که هدفی جز امر فردی و محدود و موقت ندارد و گرایش های متمایل به بالا که می خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه افراد بشر را در بر می گیرد. و نبرد درونی انسان که قدما از آن به نبرد میان عقل و نفس تعبیر می کنند، خواه ناخواه به نبرد میان گروههای انسان ها کشیده می شود. یعنی نبرد انسانهای کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسانهای منحط حیوان صفت، و این نبردهای انسانی تدریجا بیش تر جنبه عقیدتی و مسلکی پیدا کرده و می کند و انسان تدریجا از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل کمال خود یعنی به مرحله آرمانی و جامعه آرمانی نزدیکتر می شود. و برای آن که نیازهای فطری انسانی همانند عدالت جویی و تعالی جویی پاسخ گفته شود بایسته است قیام امام مهدی بعنوان آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل تحقق پذیرفته و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نماند. ب) ضرورت غلبه حق بر باطل از بطن ضرورت پاسخگویی به نیاز فطری بشری ضرورت دیگری بر ظهور منجی برون می آید و آن عبارت است از ضرورت غلبه نهایی حق بر باطل. حقیقت آن است که اگرچه باطل، در جوامع بشری رخ نموده و همانند کف روی آب است، که برخی خروش و حرکت آن را بر روی آب واقعی مشاهده می کنند و توجهی به اعماق واقعیات و زیر آن ندارند و می پندارند آن کف اصالت دارد، در حالیکه حقیقت از آن آب بوده و این کف طفیل آب است. در مورد حق و باطل در جوامع نیز قضیه از همین قرار است، برخی در ظاهر باطل را بر نیروی حق سوار دیده که روی آن را می پوشاند وچون ظاهر جامعه را می بینند و به اعماق آن نظر نمی افکنند می پندارند باطل اصالت داشته و حق جایگاهی ندارد. اما واقعیت آن است که جامعه را انسانهایی تشکیل می دهند که صلاح آن ها بر فسادشان غلبه دارد، اگر هم احیاناً فسادی در آن است، فساد ناشی از جهل و قصور است، بنابراین حق و نظام حق اصیل بوده و مثل آب زیر کف، جریان داشته و جامعه را به جلو می برد و باطل نیز طفیل حق بوده و با نیروی حق حرکت می کند، با این اوصاف، باطل از دید سطحی و حسی نه دید تحلیلی و تعقلی، حرکت و جولان دارد اما در نهایت به مغلوبیت می انجامد و سرانجام حق بر باطل غلبه نهایی پیدا خواهد نمود و این امر جز با ظهور یک منجی مصلح محقق نخواهد گشت. ج) ضرورت تکامل انسانی و بشری براساس ادله متعدد جدا از فرد، جامعه هم اصالت دارد، بنابراین افزون بر به تکامل رسیدن انسان، به کمال رسیدن جامعه هم موضوعیت دارد، اما این به کمال رسیدن باید در عالم انسانی محقق شود. انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی کاسته و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به ایمان و عقیده، افزوده است و در آینده به آزادی کامل معنوی دست می یابد. سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیشتر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست، اراده بشر ابتدایی بیشتر تحت تاثیر محیط طبیعی و محیط اجتماعی و طبیعت حیوانی خودش شکل گرفته و متاثر شده است ولی اراده بشر مترقی در اثر تکامل فرهنگ و توسعه بینش و گرایش به ایدئولوژی های مترقی تدریجا از اسارت محیط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی آزادتر شده و آن ها را تحت تاثیر قرار داده است. د) اکمال و تحقق اهداف انبیا حقیقت آن است که اگرچه پیامبران الهی برای گسترش عدل و دادورزی و توحید وخداباوری بسیار تلاش و کوشش نمودند اما با مخالفان بسیاری روبرو شدند که نتوانستند به نحو احسن به وظایف خویش عمل نمایند اما همگی زمینه را برای گسترش آن به انحای مختلف فراهم می نمودند پس در واقع حرکت امام زمان دنباله حرکت سایر انبیای الهی است و با ظهورش حرکت آنها کامل می گردد. اما اینکه چرا سایر پیامبران موفق به این امر نشدند به این دلیل است که خداوند نظام هستی را براساس نظام علی و معلولی آفریده است و حتی انسانها برای رسیدن به خواسته های خود از این امر مستثنی نیستند و در نتیجه اگرچه انبیای الهی از جانب خدا آمده اند اما بنا نیست همه چیز براساس معجزه صورت پذیرد بلکه این خود مردم هستند که باید سرنوشت خویش را رقم زنند و تا خود پذیرای این امور نباشند حرکت انبیا و اولیا ثمربخش نخواهد بود. |