![]() |
داستان کوتاه طنز - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستان کوتاه طنز (/showthread.php?tid=196207) |
داستان کوتاه طنز - 0یسنا جون0 - 30-11-2014 ساندویچی
مروز در ساندویچ فروشی مردی را دیدم با عینک ری بن که از ماشین پژو پیاده شد. کت و شلوار خوش دوخت انگلیسی بر تن کرده بود و با گوشی آیفون صحبت می کرد. وقتی پشت میز نشست سفارش پیتزا داد. او در حین خوردن پیتزا با اطرافیان خود در مورد تهاجم فرهنگی صحبت می کرد.
پرسیدم: این مرد کیست؟
گفتند: مشهورترین روشنفکر شهر ماست. چطور نمی شناسی اش؟
هرچه بیشتر نگاهش کردم بیشتر نشناختمش.
ما ادمها >>>
هنگام تشنگی عده ای چای می خواهند که لب دوز لب، ریز، لب سوز باشد و عده ای نوشابه تگری می خواهند که سرد سرد باشد و دانه های یخ توش شناور. ما آدم ها ذایقه مان اینقدر نسبت به هم فرق می کند. راستی شما می دانید چرا؟
*
دوستی دارم متخصص داخلی است و هر روز فقط روزنامه کیهان می خواند؛ نه تلویزیون می بیند نه ماهواره ولی به تمام مسائل روز هم وارد است و نظرات کارشناسانه ایشان جای اما و اگر نمی گذارد که ایشان آپ گرید و به روزه.
از ایشان می پرسم: دکترجان، تو که فقط روزنامه کیهان می خوانی چطور به تمام مسائل جاری اشراق داری؟
می خندد و از زیر عینکش مرا نگاه می کند و می گوید: من تمام روزنامه کیهان را سطر به سطر می خوانم ولی در هنگام نتیجه گیری همه را برعکس می کنم؛ اگر نوشته باشد که ماست سفیده؛ من مطمئن می شوم که از دیشب ماست ها سیاه شده و در هنگام حرف زدن از سیاهی ماست دفاع می کنم.
در حال آماده کردن خودم برای جواب هستم که بگویم: تو اگر ریگی به کفشت نیست چرا اخبار درست را تعقیب نمی کنی؛ دستی به پشتم می زند: برای تو زوده که متوجه شوی لقمان حکیم چه زیبا فرموده است ادب از که آموخته ای گفت از بی ادبان.
درخواست از شهرداری
نامه وارده: ما اهالی کوچه عاجزآباد عاجزانه از شهردار منطقه درخواست داریم که نسبت به آسفالت کوچه ما اقدام کنند چون زمستان در راه است و ما از نعمت گاز بی بهره ایم.
پاراف شهردار: زمستان؟ آسفالت؟ گاز؟ چه ربطی به هم دارند؟ از اداره گاز استعلام شود.
جواب منشی شهردار به شهردار: برادران شرکت گاز طی نامه بلند بالایی گفته اند که تا کوچه آسفالت نشود آنها قادر به حفر کانال و گذاشتن لوله های گاز نیستند. اول آسفالت بعد کانال کشی. بالاخره آنها هم آدم هستند و جان شان را از سر راه نیاورده اند که بخواهند داخل کوچه پر از گل و لای به کانال کشی اقدام کنند.
شهردار دستور داد: سریعاً کوچه با همیاری مردم آسفالت شود.
بعد از یک ماه اداره مربوطه پاسخ داد: هنوز پول پیمانکاران سال پیش را نداه ایم و آنها در اعتصاب هستند. اگر بودجه بیاید چشم.
و در حین این مکاتبات برف از راه رسید و کوچه عاجزآباد همچنان بدون گاز ماند.
RE: داستان کوتاه طنز - 0یسنا جون0 - 10-12-2014 من سپاس و نظر میخواااااااااااااااااااااااااممممممم ![]() ![]() RE: داستان کوتاه طنز - α∂ ρяιηcєѕѕ∂ - 11-12-2014 قشنگ بودن مخسی ![]() RE: داستان کوتاه طنز - 0یسنا جون0 - 11-12-2014 (11-12-2014، 10:59)asali.p13 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.خواهش میکنم ![]() RE: داستان کوتاه طنز - しíþ ßしâçk - 11-12-2014 يسنا جان بهت اخطار ميدنا جاش اينجا نيس اين دفه چندمه من گفتم:/ RE: داستان کوتاه طنز - 0یسنا جون0 - 11-12-2014 (11-12-2014، 11:38)→DOKHI← نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.خب وقتی نیتونم عوضش کنم ![]() ![]() RE: داستان کوتاه طنز - sdxsd - 11-12-2014 باحال بود ![]() ![]() RE: داستان کوتاه طنز - しíþ ßしâçk - 11-12-2014 (11-12-2014، 13:00)0یسنا جون0 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ب مدیرا بگو متقلش کنن : ) |