انجمن های تخصصی  فلش خور
مبارزه با تعصب گرایی اعراب - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: مبارزه با تعصب گرایی اعراب (/showthread.php?tid=194990)



مبارزه با تعصب گرایی اعراب - bOoOoOy - 26-11-2014

مردم شبه جزیره عربستان، بخصوص حجاز، در ناحیه ای خشک و بدون آب گذران زندگی می کردند. علت خشکی و کم آبی محصور شدن حجاز بین کوه هایی است که مانع رسیدن ابرهای باران زا به این منطقه می شود.

بدی آب و هوا باعث شده بود که مردم به دنبال شرایط بهتر زندگی و یافتن واحه (=نقطه ای سرسبز میان صحرا که اطراف یک چشمه ایجاد شود) باشند که هر از گاه در آن سرزمین به وجود می آمد. این اوضاع اعراب را به مردمانی خشک و متعصب بدل کرده و باعث شده بود که آنها به عقاید و دین پیشینیان خود سخت پایبند و مخالف هر روشنفکری و تحولی باشند. تعصبی که در وجود آنها ریشه دوانیده بود، به همه مسائل قومی و قبیله ای رسوخ کرده بود. پیامبر در چنین محیطی رشد و زندگی می کرد. او باورهای مردمان خود را بخوبی می شناخت و با علم به این که این مردم با عقاید روشن بینانه او مخالفت می کنند، دست به تغییری بنیادین در آرا و اعتقادات اعراب زد. این مقال به ذکر چند نمونه از تعصبات مردم عرب زمین می پردازد که خورشید اسلام بر آنها سایه افکند.

اعتقادات اعراب که جنبه خرافه پرستی داشت، در امور پرستش به اشکال مختلفی بروز می کرد. اعراب یکتا پرست نبودند و باورهای مختلفی درباره پرستش داشتند. ابتدا پرستش آنها از حد توتم پرستی و جانمند انگاری اشیا فراتر نمی رفت. آنها به سنگ هایی که به گونه ای خاص در یک مکان جمع شده بودند، کوه ها و صخره ها و واحه ها احترام می گذاشتند. در واقع آنها برای طبیعتی که در آن زیست می کردند، نوعی نیروی باطنی یا جانمند انگاری قائل بودند. توتم یا حیواناتی که مورد پرستش قرار می گرفتند، ارزش خاصی برای اعراب داشتند و هیچ گاه خوراک آنها نمی شدند؛ مگر در آیین و مناسک دینی خاص یا هنگامی که حیات قبیله و اتحاد و اشتراک آن به آن حیوان بستگی داشت. گاهی اعراب نام این حیوانات را به خدایان خود نسبت می دادند و گاه نام این حیوانات را بر خود می گذاشتند؛ مانند اسد (شیر)، نسر (کرکس) و... (سلیم الحوت، ۱۳۹۰، ۱۶۶ و ۱۶۸) اما اعتقادات اعراب رفته رفته شکل دیگری به خود گرفت و از حالت جانمند انگاری و توتم پرستی به پرستش اجرام آسمانی تغییر کرد.

اعراب همواره در پی یافتن واحه هایی جدید بودند. از این رو پیوسته بیابان های عربستان را در می نوردیدند و شب ها را زیر سقف آسمان می گذراندند. بنابراین طبیعی بود که آنها مسحور اجرام آسمانی که عرض آسمان را طی می کردند، شوند و آنها را موجوداتی جاندار تصور کنند. ستاره ها و سیاره ها نه تنها راه را به آنها نشان می دادند که فصل پرآبی و کم آبی نیز با طلوع برخی ستاره ها مشخص می شد. ستاره شعرای یمانی یکی از ستاره هایی بود که اعراب آن را سرور همه ستاره ها می دانستند. (زیدان، ۱۳۸۲، ۴۰۷) در نظر اعراب این ستاره با بارش باران در ارتباط بود. چندی نگذشت که اعراب برای کواکب که آنها را برآورده کننده حاجاتشان می پنداشتند، نماینده ای روی زمین قائل شدند. این نماینده ها بت هایی بودند که گاه نماد ستاره و گاه نماد قوای طبیعت بودند. از این رو آنها برای ستاره زهره بتی ساختند که عزی نام داشت. عزی همچنین الهه حاصلخیزی و باروری به شمار می رفت. سه بت دیگر اعراب هبل، لات و منات هرکدام نمادی برای یک نیروی آسمانی بودند. هبل خدای باران و جنگاوری بود، لات مظهر خورشید و منات الهه سرنوشت و زمان.

اعراب نسبت به نژاد و تیره خویش نیز تعصبی خاص داشتند و نسبت به آن بسیار پایبند بودند. از این رو در تاریخ این مردمان، زنده به گور کردن دختران به منظور خالص ماندن تیره خود به کرات دیده می شود. در واقع اعراب دختران را به خاطر تنفر از فرزند دختر زنده به گور نمی کردند، بلکه آنها هراس داشتند که دختران در جنگ با دیگر قبایل اسیر شوند و به همسری مردان دیگر قبایل در آیند و نژاد و تیره آنان ناخالص گردد. هر چند گاه مشکلات اقتصادی نیز در کشتن دختران دخیل بود. در کل شغل مردان در عربستان به علت فقدان زمین مناسب برای کشاورزی، جنگیدن بود. پس آنها به مردانی جنگاور نیاز داشتند. بعلاوه مرد سالاری نیز در این دوران رواج داشت. از این رو اعراب نسبت به جنس مذکر تعصب خاصی نشان می دادند. این عامل باعث شده بود که زنان در این جامعه وضع مناسبی نداشته و از حق و حقوق چندانی برخوردار نباشند. البته این شرایط در قبایل مختلف تغییر می کرد و بیشتر در میان بدوی ها دیده می شد. تعصب قومی اعراب در بی توجهی به زنان آنچنان بود که زنان مالک اموال خود نبودند و اگر شوهرانشان می مردند، اموالی که از پدرشان به ارث رسیده بود به پسرانشان می رسید. حتی خود نیز جزء دارایی مردان محسوب می شدند.

پیامبر از تمام این مسائل آگاه بود. او که انسانی اهل تفکر بود، معاد و قیامت را باور داشت. پیامبر با دیگر ادیان توحیدی آشنایی داشت و در اثر وحی هایی که به او شده بود، بر آن بود که این شرایط را بهبود بخشد. در نتیجه اعراب را به سوی خداوند یکتا فرا خواند و آنها را از شرک و بت پرستی نهی کرد و در روز فتح مکه تمام بت های کعبه را از بین برد. او برای پیروی مردم از اسلام آنها را به قرآن ارجاع می داد زیرا خداوند در جای جای کتاب خود به تعصبات قومی اعراب اشاره می کند و آنها را به جای دنباله روی پیشینیان به تفکر فرا می خواند. «آنان گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافته ایم و ما از پی ایشان راه سپاریم. » (۲۳ / ۴۳) ولی اعراب متعصب نه تنها به آموزه های قرآن بی توجه بودند که باور داشتند بتان وسیله ارتباط آنها با خداوند هستند. «بت ها را می پرستیم برای این که ما را به الله نزدیک می کنند. » [۳۹:۳] در حالی که بین خداوند و انسان هیچ حائلی وجود ندارد و خداوند از رگ گردن نیز به انسان نزدیک تر است. از طرفی آنها بتان را دختران خدا می دانستند: « به من خبر دهید از لات و عزی، منات که سومین آنهاست. آیا [به خیالتان] برای شما پسر است و برای او دختر [در حالی که به زعم شما دختران کم ارزش تر از پسرانند].» (نجم / ۲۱ ۱۹) بعلاوه خداوند پرستش اجرام آسمانی را نیز نهی می کند و خود را آفریننده کل جهان و موجودات می داند. «و هم اوست پروردگار ستاره شعری» (۵۳ / ۴۹) باید دانست که با طلوع اسلام وضع زنان نیز از لحاظ اجتماعی بهتر شد. پیامبر حقوق زنان را ارتقا داد و با اعطای حق طلاق، آموزش و مالکیت بر اموال از زنان محافظت کرد. حدیث مشهور پیامبر «از دنیای شما سه چیز را برگزیدم: بوی خوش، زن و نماز» صرفا به منظور بالا بردن ارزش زنان در نزد اعراب پیش از اسلام بود که تعصب و خرافه پرستی سراسر زندگی آنان را فرا گرفته بود.

اعراب نسبت به خرافات دیگری از قبیل کهانت، غیبگویی، جادو، عزائم نیز تعصب داشتند که ذکر آنها در این مقال اندک نمی گنجد. تعصبات قومی و قبیله ای اعراب پیش از اسلام بسیار گسترده است و آنچه گفته شد فقط اشاره به برخی اعتقادات تعصب آمیز آنها بود که با ظهور اسلام از بین رفت و جای خود را به یکتا پرستی داد.