انجمن های تخصصی  فلش خور
عزّت حقیقی در پرتو عبادت حقیقی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: عزّت حقیقی در پرتو عبادت حقیقی (/showthread.php?tid=190019)



عزّت حقیقی در پرتو عبادت حقیقی - bOoOoOy - 03-11-2014

یکی از ویژگی های بارز اهل ایمان، برخورداری از روحیه عزت مندی و ذلت ناپذیری است همچنان که قرآن کریم درباره مؤمنان می فرماید: "و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین"(منافقون: ۸). اسلام، محور و پایه همه تعلیمات اخلاقی خود را بر عزت و کرامت نفس نهاده و در آموزه های دینی، روی هیچ موضوعی به این اندازه تکیه نکرده است. در این راستا اسلام هر چیزی را که زمینه ساز ذلت باشد یا کمترین رابطه ای با خوار شدن انسان داشته باشد، نهی کرده است. در آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع)، مطالب بسیاری درباره علل و عوامل عزّت وارد شده است، عواملی که با تدارک آنها فرد عزیز و در نتیجه نفوذناپذیر، محکم، راسخ و شکست ناپذیر می شود. برخی از این علل و عوامل عبارتند از:

۱) اطاعت و بندگی خدا

هیچ چیز همچون بندگی و اطاعت از خدا، آدمی را عزت نمی بخشد. از رسول خدا (ص)

روایت شده است: "خداوند هر روز ندا می دهد که من پروردگار عزیز شمایم و هر که خواهان عزت دو جهان است، خدای عزیز را اطاعت کند"(۱). حضرت در توصیه خویش به ابوامامه فرمودند: "یا ابا امامه ! اعز امر الله، یعزک الله؛ ای ابوامامه، امر خدا را عزیز بدار تا خداوند تو را عزت بخشد"(۲). از امیرالمؤمنین علی (ع) نیز روایت شده: "لا عز الا بالطاعه؛ هیچ عزتی نیست مگر به سبب اطاعت و فرمانبرداری (پروردگار)"(۳)، نیز می فرمایند: "اذا طلبت العز فاطلبه بالطاعه؛ هرگاه خواهان عزت شدی، آن را در اطاعت و فرمانبرداری خدای بجوی"(۴). از این روست که امام علی (ع) در مناجات خویش به خداوند چنین عرضه می دارد: "خدایا، همین قدر برای عزت من کافی است که بنده تو باشم و همین اندازه برای فخر و مباهات من کفایت می کند که تو پروردگارم باشی"(۵).

از امام صادق (ع) روایت شده است: "برای کسی که خود را برای خدا خوار و ذلیل نسازد، هیچ گونه عزتی نخواهد بود و همچنین انسانی که نسبت به خداوند تواضع و فروتنی نورزد، هیچ رفعت و سربلندی نخواهد داشت" (۶).

۲) تقوای الهی

در تعالیم نورانی اهل بیت (ع) رابطه ای مستقیم میان تقوا و عزت به چشم می خورد بدین معنا که هر قدر تقوای فرد فزونی یابد، عزتش افزوده خواهد شد و بالعکس هر قدر انسان از مسیر تقوا فاصله بگیرد به همان میزان از عزت او کاسته خواهد شد. رعایت تقوای الهی از چنان جایگاهی در عزت بخشی برخوردار است که امام متقیان علی (ع) درباره تقوا چنین فرموده اند: "لاکرم اعز من التقوی؛ هیچ کرامتی چون تقوا، انسان را عزیزترین نمی سازد"(۷)، نیز فرموده اند: "لا عزّ اعز من التقوی؛ هیچ عزتی عزت بخش تر از تقوا نیست"(۸). تقوا سرافرازی می آورد و پرده دری سرافکندگی، تقوا راه می نماید و خودخواهی به گمراهی می کشاند، تقوا ارجمند می کند و گناه خوار می سازد، تقوا آزاد می کند و نافرمانی به اسارت در می آورد، تقوا استوار می سازد و نفسانیت فرو می پاشد و چه نیکو فرموده است امیرالمؤمنین علی (ع): "التقوی تعز، الفجور تذل؛ تقوا عزت می بخشد و تبهکاری ذلیل می سازد"(۹). از رسول خدا (ص) نیز نقل شده: "من اراد ان یکون ان اعز الناس فلیتق الله؛ هر که می خواهد که با عزت ترین مردمان باشد، پس تقوای الهی پیشه کند"(۱۰).

۳) بی نیازی از مردم

یکی از عوامل عزتمندی، بی نیازی از مردم است. امام باقر (ع) می فرماید: " الیاس مما فی ایدی الناس عزّ للمؤمن فی دینه؛ چشم نداشتن به دست مردم، موجب عزت دینی مؤمن است"(۱۱). لقمان حکیم در نصیحت به فرزندش عزت در دنیا و آخرت را این گونه تبیین می نماید: "ان اردت ان تجمع عزّ الدنیا فاقطع طمعک مما فی ایدی الناس فانما بلغ الانبیاء و الصدیقون ما بلغوا بقطع طمعهم؛ اگر می خواهی عزت دنیا را به دست آوری، طمع خویش را از آنچه در دست مردم است، قطع کن؛ زیرا پیامبران و صدیقان به سبب بر کندن طمع خود، به آن مقامات رسیدند"(۱۲). همچنین امام صادق (ع) می فرماید: "لا یزال العز قلقا حتی یاتی دارا قد استشعر اهلها الیاس مما فی ایدی الناس فیوطنها؛ عزت پیوسته بی قراری می کند تا به خانه ای در آید که اهلش چشم طمع به دست مردم نداشته باشند، پس در آنجا مستقر می شود"(۱۳).

۴) ایمان و باور دینی:

ایمان به معنای باور به آموزه های دینی و التزام به آن می باشد. ایمان، اساسی ترین ارزش ها و مبنای سایر ارزش هاست. از منظر قرآن، ایمان پایه عزت و افتخار و موجب سربلندی است. قرآن در این باره می فرماید: "ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین؛ ایمان داشته باشید، سربلند خواهید بود و نباید به خود سستی و اندوه راه دهید"(آل عمران: ۱۳۸). ویلیام جیمز از روانشناسان معروف غرب، در تأثیر ایمان بر آدمی می نویسد: "ایمان از نیروهایی است که بشر به کمک آن زنده است و فقدان آن، یعنی مرگ و نابودی"(۱۴).

قرآن در همین زمینه می فرماید: "بهترین امت خواهید بود اگر امر به معروف و نهی از منکر نمایید و ایمان به خدا داشته باشید"

(آل عمران: ۱۱۰)؛ یعنی ایمان به خدا، انسان ها و جوامع بشری را به سمت و سوی پیشرفت و ترقی هدایت می کند. به راستی چرا ایمان مایه عزّت است؟! چگونه ایمان مایه عزت یک انسان و یا یک ملت می شود؟ حقیقت آن است که تعالیم انبیا، پاسخ الهی به نیازهای انسان در داشتن زندگی سعادتمندی در دنیا و آخرت است. اگر این تعالیم، بویژه تعالیم اسلام که کامل ترین ادیان الهی می باشد، به مرحله عمل برسد و انسان ها با باور به این تعالیم، آنها را در سلوک عملی خود پیاده کنند، موجب پیشرفت و سازندگی جوامع بشری و در نتیجه، کسب فضایل انسانی و اخلاقی و نیز موجب رشد و بالندگی و عزت آنان می شود. امام صادق (ع) فرمودند: "فالمومن یکون عزیزاً و لایکون ذلیلاً؛ مومن عزیز است و هرگز ذلیل نمی شود"(۱۵).

۵) اجتناب از معاصی:

امام علی (ع) فرمود: "من اراد الغنی بلا مال و العزّ بلا عشیره و الطاعه بلا سلطان فلیخرج من ذلّ معصیه الله الی عزّ طاعته فانه واجد ذلک کلّه؛ هر کس می خواهد بدون برخورداری از مال و ثروت، بی نیاز باشد و بدون داشتن فامیل و تبار، عزتمند و بدون بهره مندی از قدرت، فرمانش برده شود، پس باید از خواری معصیت خدا به عزت طاعت او روی آورد. در این صورت، همه آنها را می یابد"(۱۶) و در بیانی دیگر می فرماید: "من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه؛ کسی که به کرامت [و عزت] نفس خود عقیده دارد، با گناه خوارش نخواهد ساخت"(۱۷).