دِل مُـــــــــرده - نسخه‌ی قابل چاپ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دِل مُـــــــــرده 1

هیییییسس...!!!
به من دل نبندید.
نگذارید با رفتار سرد و یخ زده ام...!!!
شمارا از خود برنجانم...!!!
قلب من به روی هر احساسی بسته است...!!!
و روی آن حک کرده ام...!!! "عشق ممنوع"...!!!
دیگر حتی اگر خودم هم بخواهم...!!!
نمیتوانم کسی را دوست داشته باشم...!!!
من نمیتوانم اجازه دهم کسی مرا مخاطب خاص خود صدا کند...!!!
من نمیخواهم در هیچ کجای این دنیا...!!!
قلبی برایم بتپد...!!!
چشمی انتظارم را بکشد...!!! چرا که...!!!
کسی را خاهم داشت ک حتی نمیداند
من همسفر همیشگی نخواهم بود...!!!
من دل آزرده ام...!!!
نمی توانم کسی را " عزیز دلم " خطاب کنم... جز...!!!
احساسات من پژمرده است...!!!t
درست است که سنی ندارم...!!!
اما دلم پیر شده است...!!!
در قلب من قفل است...!!!
و کلیدش دست کسی ک ناخاسته ب ان بی اعتناست...!!!
سال هاست که گم شده است...!!! صبر کردن برای من...!!!
مثل صبر کردن...!!!
بالای جنازه ای ست...!!!
که دکترا...!!!
جواز دفنش...!!!
را صادر کرده اند...!!!

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دِل مُـــــــــرده 1

میری یه گوشه میشینی
اره خلوته خودتو تنهاییات
جایی که هیجکس جز دلت و فکرت کسی هم نشینت نیس
وقتی میشینی به دردات نگاه میکنی
تازه زخمات وا میشن
یادت میاد...
همین جا با هم بودیم
سرم رو شونهات بود
محکم ترین تکیه گاه
حسی که توصیف نشدنی بود
حرفایی که به گوش هیچ کس جز من نمیرسید
حرفایی که ماله من بود....
به خاطرت از همه چی گذشتم
حتی از وجودم تو این دنیا......
خواستم...
خواستم همیشه برات بهترینا در کنارم فراهم باشه
ولی تو احساساتمو عشقمو بازیچه گرفتی
تو بی احساس بودی حرفات الکی بودن
دنیات کاغذی بود
هبج جایی تو دنیام نداشت
همش فکر میکنم که اون چه چیزی بیشتره من به پات ریخت
که سهم من یه دریاس یه نخ سیگار تنهاییام...
من این زندگیو نخواستم
من این همه خاطراتو نخواستم...
شاید....
شاید وقت رفتنه
غرق شدن تو رویایه شبانم
بهترین هدیه اینه که کسی نیست نجاتم بده....
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دِل مُـــــــــرده 1

وقتی صبحات با کابوس شروع میشه
به سره شبهات چی میاد
انقدر خسته ای که همچیو بدون اینکه بببینی پس میزنی
نسبت به همه چی بی تفاوتی
هیچی برات مهم نیست...
ولی تا کی؟!
دنیایی که با یه نور روشن بود و تو خاموش کردی
باد زدی روزهایه خوش شبهامو از بین بردی....
حالا برگشتی که چی؟!
جز کابوس کسی یارم نیست
راهه منو تو جداس
تو خواستی اینو...
ولی پشیمونی فایده نداره
چون.... خیلی زود دیر میشه گلم...