دخترک حراج شده! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: دخترک حراج شده! (/showthread.php?tid=186898) |
دخترک حراج شده! - پاستیل خرسی - 24-10-2014 دختر با ناز به خدا گفت: چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان جلوه گر نكنم؟ خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم دخترك،پشت چشمی نازك كرد و گفت:خدا كه بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم *خدا چادر را به دخترك هدیه داد* دخترك با بغض گفت:با این؟اینطور كه محدودترم. اصلا می خواهی زندانی ام كنی؟ یعنی اسیر این چادر مشكی شوم ؟؟؟؟ خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد... هر چیز قیمتی را كه در دسترس همه نمی گذارند؛ تو جواهری!!!! دخترك با غم گفت:آخر...آخر،آنوقت دیگر كسی مرا دوست نخواهد داشت.نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه كسی به من توجه میكند... خدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام! منم كه زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست. آدمیانند و هزاران نوع سلیقه!هرطور كه بپوشی و بیارایی،باز هم از تو راضی نمی شوند! اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟ آن نگاه ها مصدومت میكند *دخترك آرزویش را به خدا گفته بود و می خواست چونان فرشته ای محبوب جلوه كند* خدا با لطف جوابش را داد:دخترك قشنگ! وقتی با عفاف و حجابت در میان گرگان قدم بر میداری،فرشته ای دخترك،زبان دور دهان چرخانید و گفت: مگر خودت زیبایی را دوست نداری؟اینطور ساده كه نمی شود! می خواهم جذاب تر شوم و خریدنی «مدادشمعی سرخش را برداشت و دو لبه ی دهانش را قرمز كرد. ماژیك مشكی به دست گرفت و دور چشم هایش كشید و بعد هم چون برف سپید جلوه می نمود. آبشاری از گیسوانش را هدیه داد به نگاه ها،"مفت و رایگان"» دخترك چون عروسكی در بازار دنیا،پشت ویترین خیابان خود را به نمایش كه نه،به فروش گذاشت. برچسبی روی هر نگاه دخترك به چشم می خورد:"حراج شد".حراج شد و هركس رد میشد میگفت:آن چیز كه حراج شود حتما ارزش و قیمتی ندارد و همگان ردشدند و هیچ كس نخریدش! |