روحانی و کودک داستان - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: روحانی و کودک داستان (/showthread.php?tid=186520) |
روحانی و کودک داستان - ຖēŞค๑໓ - 24-10-2014 "روحاني و کودک" روحاني راه مسجد را گم کرده بود . از کودکی خردسال پرسید : فرزندم ! مسجد این محل کجاست ؟ کودک گفت: آخر همین خیابان ، به طرف چپ بپیچید ، آن جا گنبد مسجد را خواهی دید . روحاني گفت: آفرین فرزند! من هم اکنون در آنجا سخنرانی دارم ، تو میخواهی به سخنانم گوش دهی ؟ کودک پرسید :درباره چه چیزی صحبت میکنی ،حاج آقا !؟ روحاني گفت: می خواهم راه بهشت را به مردم نشان دهم . کودک خندید و گفت: تو راه مسجد را بلد نیستی می خواهی راه بهشت را به مردم نشان بدهی!!! |