انجمن های تخصصی  فلش خور
نگاه قرآن به تكاثر و ثروت اندونزی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: نگاه قرآن به تكاثر و ثروت اندونزی (/showthread.php?tid=186159)



نگاه قرآن به تكاثر و ثروت اندونزی - bOoOoOy - 23-10-2014

تكاثر و جمع آوری بی حساب و كتاب اموال یكی از رذایل اخلاقی و موجب سقوط انسان در دام مادیگرایی است.

قرآن كریم مؤمنان را از آلوده شدن به این خصیصه نامطلوب منع نموده و برای كسانی كه با اینكار به خود و دیگران ستم می كنند مجازات تعیین كرده است.

نویسنده این مقاله تلاش دارد در خصوص نگاه قرآن به این موضوع مباحثی پیرامون: تكاثر، تكاثر طلبی، علل و زمینه ها و آثار و موانع آن بپردازد. مطلب را از نظر می گذرانیم.

ضرورت و اهمیت بحث
آدمی در میان موجودات هستی از ویژگی های انحصاری برخوردار است. خصوصیاتی كه وی را در دو سوی متضاد قرار می دهد. گاه در اوج كمال و گاه در پستی خصال دست و پا می زند. همانند پاندولی است كه از این سو به آن سو می رود و آرامش و آسایش را برخود و دیگران حرام می گرداند. نوسانات و تذبذبی كه هر دمی انسان با آن روبه رو است و گاه به الهام فجور و گاه دیگر به الهام تقوا، وی را در نهایت به جایی می كشاند كه از آن به ثباتی شخصیتی یاد می كنند. به نظر می رسد كه این ثبات هرچند كه نسبی است و تا آخر دم زندگی و حیات در این كره خاكی از تذبذب و نوسانات باز نمی ایستد، در چهل سالگی به دست می آید و شاكله شخصیتی انسان چنان شكل می گیرد كه ازآن دم، تحت تأثیر آن چه در روایات به طبیعت ثانوی یاد می شود، رفتار می نماید.

به سخن دیگر تا زمانی كه شاكله شخصیتی و وجودی انسان نقش بگیرد و شكل واقعی خود را بیابد آن چه وی را هدایت می كند غرایز و فطرت اوست كه به دو شكل الهام فجور و تقوا از آن یاد می شود. اموری كه در قرآن از آن به آفرینش انسان براین خصوصیات یاد می گردد اموری هستند كه انسانیت و بشریت ابتدایی بر پایه آن پدیدار شده است. در آیات بسیاری از قرآن آمده است كه: ان الانسان خلق هلوعا (معارج ۱۹)؛ و یا: خلق الانسان هلوعا؛ یا: لقد خلقناالانسان فی كبد (البلد آیه ۴)؛ یا: خلق الانسان فی احسن تقویم (التین آیه ۴)، و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولا (احزاب آیه ۷۲) خلق الانسان من عجل (انبیاء آیه ۳۷) یا: كلا ان الانسان لیطغی (العلق آیه ۶) یا: ان الانسان لربه لكنود (العادیات آیه ۶) مانند آن كه می توان به شمار بسیاری از آن دست یافت. در این آیات به خصوصیاتی چون جهل، ظلم، عجله و شتاب زدگی، طغیان گری، مانعیت و بازدارندگی از كار خیر و طمع و مانند آن اشاره شده است و می نمایاند كه این دسته از امور از خصوصیات خلقی بشر است.

این ویژگی ها و خصوصیات خلقتی و آفرینشی انسان است كه تا پیش از انتخاب راه و هدف از سوی انسان، امر هدایت و گردش در دو سوی اوج و حضیض نوساناتی را به عهده دارد. انسان هر از گاهی تحت تأثیر این ویژگی ها و خصوصیاتی كه جزو طبیعت ابتدایی اوست، رفتار می كند، می اندیشد و كنش و واكنش نشان می دهد.

پس از آن كه به قوه و نیروی عقل و وحی خود را در راه حق و حقیقت قرار داد و به تزكیه و تعلیم خود مشغول شد و امر غریزی را در دست گرفت و به فطرت خویش بازگشت و آن را تقویت كرد و قوای غریزی را در اختیار عقل و وحی گذاشت تا تحت فرمان آن فعالیت كند، در این هنگام است كه طبیعت دیگری در خود ایجاد می كند كه طبیعت ثانوی اوست و كم كم و در یك فرآیند به نسبت طولانی چهل سال، شاكله وجودی و شخصیت حقیقی خود را ایجاد و انشا و بروز و ظهور می دهد و بر پایه این شخصیت و شاكله وجودی عمل می كند چنان كه قرآن به این نكته تأكید می ورزد كه هر انسانی بر پایه شاكله و شخصیت خود عمل می كند و رفتار می نماید.

گرایش به تكاثرطلبی
یكی از خصوصیات اخلاقی و خلق و خوی طبیعت آغازین بشری، گرایش به تكاثر است. انسان برخلاف بسیاری از موجودات هستی، گرایش و علاقه بسیاری به فزون خواهی دارد. این خصلت و خوی آغازین بشر است. می كوشد تا به بیشتر دست یابد و از هر لحاظ بر دیگران فزونی و برتری یابد. شاید خصلت و ویژگی استخدام گری بشر علت و سبب اصلی این پدیده در انسان باشد. چنان كه این خصلت استخدام گری موجب شده است تا انسان به جامعه گرایش و از فواید آن بهره مند گردد.

هم چنین همین خوی موجب می شود تا به برتری جویی و تكاثر و فزون خواهی روی آورد. فزون خواهی در انسان قوه مهم و تأثیرگذاری است كه انسان را به تلاش و كدح شدید وادار می سازد (الانشقاق آیه۶) و آرامش به معنای ثبوت و ثبات را از وی می گیرد؛ زیرا هر دم می كوشد تا خود را از آن مقام و جایگاهی كه نشسته فراتر كشد و به سخن درست از حالی به حالی برتر گرایش و تمایل داشته باشد و هرگز در مقام و جایگاهی نماند و برای خود مقامی نجوید و نطلبد. بلكه هر مقامی را لامقام دانسته و خود را در هر مرحله و مرتبه ای كه ببیند آن را دون شأن و شخصیت خود بداند و فراتری جوید.

این خوی در انسان عامل تكامل بخشی است كه انسان را از ماندن و راكدشدن و گندیدن می رهاند. اما به شرط آن كه از آن در راستای كمال واقعی بهره جوید.

شاید گفته شود آن كه به سوی تقویت قوای غریزی می رود و به جای عقل و وحی آن را تقویت می كند نیز در راه كمال می رود و می كوشد تا كمال هر یك از آن قوا را به دست آورد. این سخن از سویی درست است، زیرا این نیز نوعی كمال طلبی انسان است كه در جهت عكس هدایت و راه مستقیم است. اما به هر حال ریشه و خاستگاه هر حركت و تلاش انسانی و انگیزه آن، همین خصلت و خوی فزون خواهی و برتری جویی انسان است. چه آن كه غرایز خود را تقویت كند و آن ها را در خود به كمال رساند و یا بر پایه فطرت و در راستای تقوا و هدایت قرار دهد.

مفهوم تكاثرطلبی
در قرآن از فزون خواهی منفی و برتری جویی معكوس، به تكاثر تعبیر شده است. تكاثر در اصطلاح قرآنی آن به معنای مسابقه دو طرف در فزونی مال ومقام است. (مفردات راغب) چنان كه تفاخر به معنای كثرت جویی در مناقب و اموال و اولاد می باشد. (مجمع البیان ج ۹ و ۱۰ ص ۸۱۱)

در نگره قرآنی، تكاثر همان فزون خواهی منفی و مبتنی بر غریزه ابتدایی بشر بدون جهت مندی و هدف گرایی درست و صحیح است. به این معنا كه هرگاه شخص، این غریزه آغازین و ابتدایی بشری را در راستای كمال و هدایت واقعی قرار ندهد و آن را در حوزه تمایلات و گرایش های حیوانی قرار دهد، از قوه و نیروی خدادادی به درستی بهره نگرفته و به دام تكاثر افتاده است. این گونه است كه دنیا در حكم لهو و لعب می شود و تنها منجر به سرگرمی به زن و مال و فرزند و تفاخر و تكاثر می گردد.

از این جا دانسته می شود كه در نگرش قرآنی تكاثر به این معنا و مفهوم امری مذموم و ناپسند است و آدمی را از راه اصلی و صراط مستقیم كمالی خود باز می دارد.

علل و زمینه های تكاثرطلبی
گفته شد كه علت و خاستگاه اصلی فزون خواهی و برتری جویی را باید در غریزه استخدام گری و كمال جویی انسان جست. از این رو باید خاستگاه اصلی تكاثر را نیز در همین دو خوی و خصلت جست وجو كرد. با این تفاوت كه تكاثر كمال جویی معكوس است و انسان را از دست یابی به اسمای حسنای الهی باز می دارد و گرفتار دوزخ و خشم او می گرداند. انسان به جای آن كه قوای عقلانی خود را تقویت كند و به جنبه الهی خود بپردازد به جنبه مادی و غریزی خود توجه داشته و آن را تقویت و تحكیم می كند.

قرآن برای این گرایش معكوس انسان، زمینه های چندی را بر می شمارد كه در این جا به نمونه های از آن اشاره كوتاه و گذار می شود: یكی از عوامل و زمینه های ایجادی تكاثر را باید در جهل انسان دانست؛ زیرا انسان جاهل و نادان به جای آن كه از قوای غریزی خود برای كمال واقعی بهره جوید، خود قوا را تقویت می كند و آن را بی هدف به كار می گیرد. فقدان هدف مندی در استفاده عامل مهمی است كه آدمی به دام تكاثر می افتد؛ اگر فرد آگاه به هدف زندگی و آفرینش بود، می كوشید تا زندگی خود را در آن راستا سامان و جهت دهد. این گونه است كه می تواند قوای غریزی خود را نیز هدفمند به كار گیرد. بنابراین جهل و نادانی نسبت به هدف خلقت و آفرینش یكی از مهم ترین عوامل در تكاثرطلبی است. (تكاثر آیات ۱ تا ۷)

دومین عامل و زمینه تكاثرطلبی را باید در فریبندگی دنیا دانست. جلوه های فریبنده دنیا انسان را به خود سرگرم می كند و موجب می شود تا نتواند از قوای خود در راستای هدفی كه شناخته بهره جوید. انسان با آن كه هدف آفرینش را می داند و نسبت به آن جاهل نیست، ولی به جهت فریبندگی بیش از اندازه دنیا، هدف را فراموش و یا از آن غافل می گردد و به تكاثر روی می آورد.(حدید آیه ۲۰)

عامل دیگری كه قرآن برای تكاثرطلبی بشر برمی شمارد، عامل كفر است. به این معنا كه انسان كافر به جهت جهل به خدا و قیامت و یا انكار آن با علم به وجود خدا و قیامت، حسابگری و حساب خواهی را نادیده می گیرد و گرفتار دنیا می شود و بدان سرگرم می گردد.(كهف آیات ۳۲ تا ۳۷)

آثار تكاثرطلبی
در قرآن برای تكاثر آثار و پیامدهای چندی بیان شده است كه از مهم ترین آن ها می توان به انكار معاد (كهف آیات ۳۴ تا ۳۶) غرور و خودپسندی (همان) محرومیت از یاری خدا (همان) نابودی اموال و دستاوردهای تلاش های مادی (همان) اشاره كرد.

یكی دیگر از آثاری كه قرآن برای تكاثرطلبی آدمی برشمرده است، پدیده غرور ملی و قومی بی جا و تعصبات جاهلی قبیله گی است. به این معنا كه تكاثرطلبی آدمی موجب می شود تا به آثار و امكنه تاریخی گذشتگان خود به عنوان ابزاری برای برترجویی نژادی و قبیله ای و یا ملی توجه كنند. تمثیل قرآنی به دیدار از گورستان ها به این معناست كه آنان با ایجاد ابنیه تاریخی برای نیاكان خود می كوشند تا به نوعی تفاخر و تكاثر خود را بر اقوام و قبایل دیگری بنمایانند. این گونه برخورد با تمدن و بناها و آثار تاریخی نه تنها امری مفید نیست بلكه غیرسازنده و بازدارنده است.(سوره تكاثر)

قرآن تأكید می كند كه برای استفاده درست و سازنده و مفید از آثار تاریخی باید نگرش و بینش مردم را تغییر داد. به جای این كه برای تكاثر و تفاخر به این آثار نگریسته شود و حفظ گردد باید به آنها از دیده عبرت بین نگریست. از دستاوردهای تمدنی آنها بهره جست و از اشتباهات و خطاهای آنان درس گرفت. (فاعتبروا یا اولی الابصار)

موانع تكاثرطلبی
برای رهایی از تكاثرطلبی، قرآن پیشنهاد می كند كه انسان به رستاخیز و حسابرسی آن روز توجه كند (تكاثر آیات ۱ تا ۸) توجه به عذاب اخروی (حدید آیه ۲۰) و ناپایداری دنیا (همان) و یقین به قیامت (تكاثر) عامل مهمی برای رهایی انسان از خصلت ناپسند تكاثرطلبی است.