رمان "بازم سوتی دادم"((وان دایرکشن)).به قلم سوپرمغز - نسخه‌ی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: رمان "بازم سوتی دادم"((وان دایرکشن)).به قلم سوپرمغز (/showthread.php?tid=184166)

رمان "بازم سوتی دادم"((وان دایرکشن)).به قلم سوپرمغز - سوپرمغز - 15-10-2014 سلام سلام  این جدید ترین فن فیکمه  اگه این فن فیکو بخواید بخونید باید قبلش ی چیز رو بدونید  تو این فن فیک کشورمون یعنی ایران در حال دگرگونیه و اون اتفاقی ک 6-7 سال پیش افتاد ادامه داره و در حال پیروزی هستن ج.ن.ب.ش سبزی ها  ********************************************************************************​*********************************************  درضمن ادامه رو همینجا میزارم ****************************** مامان:بیدار میشی یا با ملاقه بزنم تو فرق سرت.دانشگاهت دیر میشه بیدار شو.گوش کن نگین اگه میخوای از همین روز اول دانشگاه تنبلی بکنی با خودم برت میگردونم ایران تا اونجا مثل وحشیا با لباس سبز بپری تو خیابون  من:ها!ولم کن..............خوابم میاد بروووووووووووووووو  مامانم ک میدونه نقطه ضعف من گوشیمه میگه:یا بلند میشی یا گوشیتو میندازم تو آب  من:ولم کن بابا (تازه فهمیدم چی گفت):hiccp:ها نهههههه گوشیم  مامانم شروع کرد ب دوییدن منم پشت سرش میدویدم  یهو وایساد.  مامان:ببین من امروز بر میگردم اگه میخوای اینجوری اینجا زندگی کنی از گشنگی تلف میشی.اگه جون گوشیتو دوست داری همین الان پا میشی میری دانشگاه  این که از اون دانشگاه های درپیت ایران نیست ک هروقت دلت خواست سر جلسه حاضر نشی  من:باشه ماما غلط کردم حالا گوشیمو بده بدبخت الان سکته میکنه  مامان:فقط این ی بار میبخشم  من تو ذهن خودم:مگه دفعه دیگه تو اینجایی ک ببخشی:4chs:.بعدش ی لبخن ژکوند زدم و گوشیو قاپیدم  ..  ..  30 دقیقه بعد  من:خدافظ .راستی پروازت 3 ساعت دیگس .یادت نره ی وخت  تو دلم گفتم:ک اگه یادت بره من تا هفته بعد ک دوباره بلیط گیرت بیاد بدبخت میشم  خلاصه زدم ب دل خیابون  تو جاده گنجشک ک چه عرض کنم مورچه بالدار هم پر نمیزد.اما نه صبر کن ی شاسی بلند داره میاد.اییییییی خدا آخه ماشین قحط بود الان از کنارم رد میشه نگامم نمیکنه تازه اگر هم وایسه من ک تو عمرم نتونستم عین بچه آدم سوار شاسی بلند شم.هر بار با کله میزنم ب در و دیوار  ماشینه وایساد.شیشش مشکی بود پس نمیشد دید ک عایا ی دختر است این رارنده(همون راننده خودمون ) یا ک یک شاهزاده با اسب سفید.البته بهتره بگم شاسی بلند سفید  شیشه آروم اومد پایین.منم ک قلبم داشت میومد تو حلقم آخه یهو ترس برم داشت ک نکنه منو بدزده.البته همچین تحفه ای هم نیستم  خلاصه شیشه اومد پایین منم قلبمو داشتم می جویدم تو دهنم .  ببخشید مغازه کجاست؟  من:پیر زنه؟  پیر زن:بله؟ببخشید مغازه کجاست؟  من::229:  پیر زن:  یهو ب خودم اومدمو گفتم من نمیدونم .داشت دیرم میشد  پس از فرصت پیش اومده استفاده کردم و با مظلومیت گفتم :میشه منو تا دانشگاه آکسفورد برسونید؟:cool:آخه کلاسم دیر شده  پیر زن:بپر بالا  والا تو ایران پیر زنا فقط بلدن چطوری دندون مصنوعی بزارن تو دهنشون اما اینجا چی؟پیرزنه نشسته پشت رول  سریع پریدم بالا اما سرم خورد بالای در  تا دانشکاه داشت آهنگ دوپس دوپسی (رپ خودمون)گوش میکرد.منم ک دهنم تا روی کفی ماشین وا مونده بود و داشت کفی رو لیس میزد اصلا دس فرمونی داره ک راننده های فرمول یک ایران جلوش کم میارن  خلاصه رسیدم  منم سر ب سرش گذاشتم و گفتم:خدا اجرت بده ننه  پیر زنه:? what.ننه خودتی بیشعور الدنگ  منم تعادل روانیمو از دست دادمو افتادم ب جونش البته فارسی بهش فوحش دادم ک نفهمه و سریع جیم شدمو رفتم تو دانشگاه  دانشگاه نگو شهر بگو.اونقد بزرگ بود ک میخواستم ب احترامش همونجا لخ/ت شم  همه داشتن با ماشین میرفتن ب اطراف اونقد ک بزرگه  منم سریع دانشکده هنر رو پیداکردم و رفتم تو و کلاسمو هم زود پیداکردک .هنوز استاد نیمده بود خدارو شکر  بعد از کلاس اومدم بیرون و تو محوطه عین خر ب لباس دخترای دیگه نگاه کردم ک چقد قشنگه اونوقت مال منو انگار ی گاو هلندی ژاییده  وقت نهار شد اینو تو بلندگو گفتن منم عین گاو حمله کردم سمت غذا خوری  ********************************************************************************​******  نظر و سپاس بدید لطفا RE: رمان "بازم سوتی دادم"((وان دایرکشن)).به قلم سوپرمغز - Hesemat - 11-01-2015 خیلی قشنگه