خدایی این فک و فامیله داریم؟ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76) +---- موضوع: خدایی این فک و فامیله داریم؟ (/showthread.php?tid=182608) |
خدایی این فک و فامیله داریم؟ - Sмιle - 10-10-2014 اصن خدا فامیلو آفریده واسه قطع رابطه و جک ساختن … . . . موبایلمو دزد برده هرچی گشتم کارتونشو پیدا نکردم ، پسر عموم اومده میگه *#۰۶# رو بزن تو گوشیت سریالشو بهت میده بعد با این برو کلانتری … من :| فک و فامیل :| عموم و زن عموم :| . . . یه بار ننم با عموم و زن عموم دعواش شده بود اومده بود خونه به بابام میگفت برادرت خودش خوبه ولی ترک تحصیل حرفای زنش قرار میگیره … . . . بچه خواهرم سه سالشه ، شیطونی میکرده مامانش بهش گفته اینقد شیطونی نکن بسه !!! گفته اصن من میخوام تنها زندگی کنم … . . . چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه ! بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه ! خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم … کارش که تموم شد خط رو آورده بود وسطای کله ام ، مجبور شدم برم سرم رو تیغ بندازم ! . . . با خواهرم رفتیم عطاری به فروشنده میگه ۱۰۰۰تومن زردچوبه بده ۱۰۰۰تومن فلفل سیاه بده ؛ فروشنده کشیده داده بعد خواهرم میگه چقدر میشه ؟ . . . رفیقم یه بار گوشیش افتاده بود تو چاه توالت اومده بود بیرون میگفت گوشیم وقتی داشت میوفتاد تو چاه من با چشمان خویشتن دیدم که جانم میرود … . . . کل زندگیمو فروختم گوشی گلکسی خریدم ! بابام میگه : این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی ؟؟؟ . . . شدیدا سرما خوردم به مامانم میگم مامان سرشیر نمی تونم بخورم ؟ واسم خوب نیست نه ؟ میگه نه خوب نیست ولی بخور تا خراب نشده … . . . پسرخالم اومده خونمون شب خوابش برده ، ساعت ۳ نصف شب بیدارم کرده با تعجب میگه : پاشو پاشو تو خونه ی ما چیکار میکنی ؟؟؟ . . . داداش کوچیک دوستمو بردیم آمپول بزنیم … پرستار گفت : بخواب آمپولتو بزنم … بچه گفت : خوابم نمیاد … . . . خالم بهم زنگ زده میگه اینترنت پر سرعت داری لطفا واسم فیلم بر باد رفته رو دانلود کن … گفتم باشه چجوری به دستت برسونم ؟؟؟ گفت : خوب واسم ایمیل کن دیگه !!! . . . مامان بزرگ : ای من به قربون قدت بشم … من : آهان ! کم رنگ بریزم دیگه ؟ مامان بزرگ : آره دیگه ! لیوانی هم باشه … . . . داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟ میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی ؟ . . . دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چـُسى بیام گفتم : مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم … مامانم : هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى ! . . . . کارت عروسی واسمون اومده بود روی کارت نوشته جناب آقای فلانی با اتفاق همسر محترمه و دختر خانم ؛ خوب مینوشتین همتون بیاین ولی بی زحمت اون پسر الدنگتونو نیارین … . . . پسر عمم اس ام اس زده بیا پینگ پونگ! (10:50) بهش میگم ساعت چند؟؟ (10:52) میگه: 10:50 خودت رو برسون !! من :| موتور جت :| ساعت گرینویچ :| پسر عمم . . . ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﮐﯿﮏ ﻭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﻠﻮ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻭ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺩﻩ … ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﭘﺲ ﮔﺸﻨﺖ ﺑﻮﺩ ؟!؟!؟! . . . چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه … امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟ . . . دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛ مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!! بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام … . . . امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم ! بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟ هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم … . . . خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟ میگه شکلات … گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟ یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی … خدایی 5 ساله بودیم اینجوری بودیم؟ |