شاگردان سنی امام باقر چهکسانیبودند؟ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: شاگردان سنی امام باقر چهکسانیبودند؟ (/showthread.php?tid=179446) |
شاگردان سنی امام باقر چهکسانیبودند؟ - ✘PETER✘ - 02-10-2014 پس از شهادت امام چهارم، یعنی درست سال هاى امامت امام باقر علیه السلام مـصـادف بـا اوج گـیـرى مـسـائل فـکـرى و فـرهـنـگـى در جـامـعـه اسـلامـى گردید. به گزارش جهان به نقل از تسنیم، بـعـد از رحـلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، کشور اسلامى هنوز گسترش زیادى نیافته و بـا مـسـائل فکرى و فرهنگى حادّى مواجه نبود. بیشتر مسلمانان پیامبر صلى الله علیه و آله را دیده و سخنان آن حضرت را شنیده بودند. آنچه که به عنوان مساله مهم جهان اسلام، بیشتر فکر آنان را به خود مـشـغـول مـى کرد، مسائل فرهنگى و فکرى نبود، بلکه حفظ موجودیت کشور اسلامى و سرکوبى دشمنان خارجى بود. تـقریبا نیمه اول قرن اول هجرى به همین منوال به سر آمد و کشور اسلامى همچنان گسترش مى یـافـت. اما از نـیـمـه دوم قـرن اول، کم کم گـروه هاى فـکرى خـود را مـى نمودند و در پى آن مـسـائل و مـشـکـلات فـکـرى و فرهنگى نیز پدیدار گشت. به همین جهت بود که امام سجاد علیه السلام نیز که امامتش معاصر این زمان بود، بیشتر فعالیت خود را بر جنبه فکرى و فرهنگى نهاد، البته به روش دعـا و مـنـاجـات، زیـرا بـراى آن بـزرگـوار تـشـکـیـل حـلقـه درس و بـیـان مـسـتـقـیـم مـسـائل امـکـان نـداشـت. پس از شهادت امام چهارم، یعنی درست سال هاى امامت امام باقر علیه السلام مـصـادف بـا اوج گـیـرى مـسـائل فـکـرى و فـرهـنـگـى در جـامـعـه اسـلامـى گردید. آن دوران، عصر پیدایش مشرب هاى فقهى و نقل حدیث و تفسیر بود. رویکرد صاحبان فتوا و عالمانى از اهل سنّت مانند زهرى، ابراهیم نخعى، ابوالزناد، رجاء بن حیاة و... که همگى کم و بیش به دستگاه حاکمیّت اموى وابستگى داشتند، ضرورت احیاى سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله را مطرح مى کرد. از سوی دیگر، جلوگیرى از تدوین حدیث، که به دستور خلیفه اوّل و دوّم انجام گرفت، از عوامل عمده انزواى فقه بود؛ فقهى که دست کم هشتاد درصد آن متّکى به احادیث روایت شده از پیامبر صلى الله علیه و آله بود. ذهبى از ابوبکر نقل مى کند که گفت: فلا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا، فمن سألکم فقولوا: بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ کِتابَ اللّهَ فَاستَحِلُّوا حلالَه و حَرِّمُوا حَرامَه.(۱) از رسول خدا چیزى نقل نکنید و در جواب کسانى که از شما درباره حکم مسئله اى پرس و جو مى کنند، بگویید: کتاب خدا میان ما و شما است، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید. شاگردان امام باقر علیه السلام بعدها وارد سوریه، مصر، اروپا، و آفریقا شدند و آنچه را آموخته بودند، در آن جا نشر دادند و اگر امروز آثارى از اسلام و حقایق آن در آن اماکن مى بینیم سرچشمه گرفته از درس و بحث امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است در این باره از عمر نیز چنین نقل شده: أقِلُّوا الرِّوایَةَ عَنْ رَسُولِ اللّه و اَنا شَریکُکُم. (۲) از رسول خدا کمتر حدیث نقل کنید که در این کار من هم شما را همراهى مى کنم. و از معاویه نقل مى کنند که گفت: علیکم من الحدیث بما کان فى عهد عمر فانّه کان قد اخاف الناس فى الحدیث عن رسول اللّه.(۳) به روایاتى که در عهد عمر از رسول خدا روایت شده است اکتفا کنید، زیرا عمر مردم را در مورد نقل حدیث از پیامبر بر حذر مى داشت. اما در زمان امامت امام باقر علیه السلام، فروکش شدن تنش هاى سیاسى پس از حادثه کربلا و شکست خوردن و از میان رفتن ابن زبیر و یکپارچه شدن حاکمیت مروانیان، به ناچار بسیارى از علما را از صحنه سیاست دور کرد و به حوزه درس و حدیث سوق داد و آن ها را واداشت که به به نقل احادیث و تدوین آن رو آورند و قواى فقهى براى مردم ارائه دهند. در این شرایط که بیم آن مى رفت احادیث از تحریف تحریف گران و وابستگان حکومت وقت مصون نماند و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامى با فلسفه و عقاید و آراى فلاسفه و دانشمندان یونان و روم، شبهات و اشکالات فراوانى در میان دانشمندان پدیدار شود، امام باقر علیه السلام احساس کرد که مى بایست با ابراز و اشاعه نظریّه هاى فقهى اهل بیت علیهم السلام در برابر انحرافاتى که به دلایل مختلفى در احادیث اهل سنّت رسوخ کرده بود، موضع گیرى نماید. نظریّه هاى فقه شیعه گر چه تا آن زمان به گونه محدود و در حدّ اذان، تقیه، نماز میّت و ... روشن شده بود، با ظهور امام باقر علیه السلام قدم مهمّى در این میان برداشته شد و یک جنبش فرهنگى تحسین برانگیز در میان شیعه پدید آمد. امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام که خود از اهل بیت و نماینده مکتب آنان بودند اهل بیتى که باب علم رسول خدا هستند دانشگاهى را گشودند و در آن دانشگاه شاگردانى را پرورانیدند و این شاگردان هر یک با ذوق و علاقه خود رشته اى از معارف و علوم والاى اسلامى را فرا گرفتند. امام باقر علیه السلام شاگردان برجسته اى در زمینه هاى فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامى تربیت کرد و شخصیّت هاى بزرگى همچون محمّد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر، برید بن معاویه عجلى، جابر بن یزید، حمران بن اعین و هشام بن سالم که همگى از تربیت یافتگان مکتب آن حضرتند. با استفاده از دو کتاب رجالى جامع الرّواة و رجال شیخ طوسى، نام بیش از ۴۵۰ تن از شاگردان امام باقر علیه السلام به دست می آید که در میان آنان اسم گرامى جعفر بن محمّد امام صادق علیه السلام و حسین بن على ابن الحسین و عمر بن على بن الحسین و زید بن على بن الحسین برادران امام باقر علیه السلام و دو زن که از مکتب امام باقر علیه السلام به ره جسته اند، به چشم مى خورد.(۴) نهضت علمى امام باقر علیه السلام در شرایطى تحقق یافت که جمود فکرى بر سراسر جهان اسلام حاکم گـشـتـه بـود. عـالمـان و فقیهان مشهور، یا به دربار وابسته بودند و یا به حوزه هاى فکرى مـنـحـرف و سـرگـرم کننده که نه تنها نمى توانستند ملجاء و پناهگاه مردم تشنه و جویاى حقیقت باشند که گاه خطرناکتر از رجال سیاسى بر مشکلات و سرگردانى مردم مى افزودند شاگردان امام باقر علیه السلام تنها شیعه نبوده اند، بلکه آن امام همام شاگردان فراوانى از اهل سنّت نیز داشته است که بسیارى از آن ها در کتب صحاح ستّه معروفند و از امام باقر علیه السلام نقل حدیث نموده اند. از جمله سفیان ثورى، سفیان بن عیینه و ابوحنیفه و ابن شهاب زهرى و محمد بن منکدر و یحیى بن کثیر و اوزاعى و عبدالملک بن عبدالعزیز... . جمع شاگردان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را تا شش هزار نفر نیز نوشته اند و گفته اند تنها در کوفه حدود ۹۰۰ راوى حدیث سرگرم درس و بحث بودند و همه از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام نقل حدیث مى کرده اند.(۵) شاگردان امام باقر علیه السلام بعدها وارد سوریه، مصر، اروپا، و آفریقا شدند و آنچه را آموخته بودند، در آن جا نشر دادند و اگر امروز آثارى از اسلام و حقایق آن در آن اماکن مى بینیم سرچشمه گرفته از درس و بحث امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است. بنا بر این، نهضت علمى امام باقر علیه السلام در شرایطى تحقق یافت که جمود فکرى بر سراسر جهان اسلام حاکم گـشـتـه بـود. عـالمـان و فقیهان مشهور، یا به دربار وابسته بودند و یا به حوزه هاى فکرى مـنـحـرف و سـرگـرم کننده که نه تنها نمى توانستند ملجاء و پناهگاه مردم تشنه و جویاى حقیقت باشند که گاه خطرناک تر از رجال سیاسى بر مشکلات و سرگردانى مردم مى افزودند. |